خانه / شهدای مسجد / 26-شهيد مسعود شاحيدر

26-شهيد مسعود شاحيدر

به بهانه یک سرود-فراز هایی از دفتر برادر شهید مسعود شاحیدر

در چشمانت چشم دوختم رنگ خوب آشنایی داشت و چیزی ناشناخته و مبهم مرا بدان پیوند می زد. لبخند زدی و در میان موج تبسمت چهره خندان آشنایی یافتم و لحظه هایی چند حتی رفتن را فراموش کردم. در اندیشه فرو رفتی مسیر نگاهت را تعقیب کردم. می دانستم به …

ادامه نوشته »

عید مردگان-فراز هایی از دفتر برادر شهید مسعود شاحیدر

برادرم: امروز غوغائی عجیب بود، جمعیتی بیش از مرده ها بنام زنده بر مزار شهیدان و رفتگان گرد آمده بودند، می گفتند عید مرده هاست و من احساس کردم که هنوز در فرهنگ ما تصور مرگ و واژه مرگ درمورد شهیدان نمرده است.  در گوشه ای تنها، بر مزاری تنها …

ادامه نوشته »

بیش از هر زمان تنهایم-فراز هایی از دفترشهید مسعود شاحیدر-دکترسنگری

آن روز در پهنه سرخ بهشت زهرا، بهشت لاله های جوان عاشق، در به در بدنبال گمشده ای بودم، احساس می کردم بین من و آن جنگل سبز گویا پیوندی است. احساس می کردم زمین پیام آور رنجی است که بر انسان رفته است، خاک بغض آلود و گرفته بنظر …

ادامه نوشته »

رهروی ایستاده بر راهی سرخ -فراز هایی از دفتر برادر شهید مسعود شاحیدر

وقتی به آبی آسمان می اندیشم وسعت روح و اندیشه شهدا که یکرنگ و زلال همچون آبی آسمانی گسترده است در پیش چشمم مجسم می شود وقتی به جویباری کوچک بر می خورم بیاد جویبار کوچک خونی می افتم که بر چهره خاموش شهید جاری شده است. وقتی چشمه می …

ادامه نوشته »

براستی توشه راه چیست؟-فراز هایی از دفتر برادر شهید مسعود شاحیدر

برادرم: ما در شرایطی زندگی می کنیم که خوب شدن، بالیدن، و اوج گرفتن واقعا دشوار است. اگر بذری در شوره زار، در کویر و در شرایطی بیابانی بپاشند تا چه اندازه می توان به ثمر اندیشید؟ اگر پرنده ای تیز تک و سبکبال و بلند پرواز را در قفسی …

ادامه نوشته »

مهدی جان-شعردکترسنگری-دفتر شهید مسعود شاحیدر

سوزد از هجر تو پیرو جوان مهدی جان               چشم ها منتظرت روز و شبان مهدی جان کی سرا از پرده برون می کنی ای راحت جان     مرهم زخم دل و روح و روان مهدی جان هست هر نیمه شب از گوشه زندان ستم         چشم صبح اسرایت نگران …

ادامه نوشته »

آمده هنگام سفر-فراز هایی از دفتر برادر شهید مسعود شاحیدر

۱-آمده هنگام سفر  دامن همت بکمر ز سر دنیا بگذر  عهد خود از یاد مبر  جبهه دهد بوی ظفر                                انشاا…  2- لطف خدا یار ببین منتظرت فتح مبین دشمن بدبخت حزین هست خداش در کمین بهر تو فردوس برین  چیست مگر بهتر از این  انشاا…. ۳- زین بنه بر …

ادامه نوشته »

دست نوشته ش۱۳شهید مسعود شاحیدر-فرار

اللهمانی اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم فراز هایی از دفتر برادر شهید مسعود شاحیدر اصولاً شهید را قلم ها می سازند و قلم ها هستند که شهید پرورند                     امام خمینی بنام خدا فرار ففّروا الی الله: بسوی خدا فرار کنید           ذاریات –۵۰ زندگی فرار است، و انسان همواره در …

ادامه نوشته »

دست نوشته ش۱۶شهید مسعود شاحیدر-آخرین نوشته

خدایا، بارالها، معبودا،معشوقا،مولایم، به محمد(ص) بگو که پیروانش«حماسه» آفریدند. به علی(ع) بگو که شیعیانش قیامت بپا کردند و به حسین(ع) بگو خونش در رگ ها همچنان می جوشد. بگو از ان خون ها سرها روئیده، ظالمان سروها رو بریدند، اما باز هم سروها روئید، خدایا می دانی که چه می …

ادامه نوشته »

دست نوشته ش۱۲شهید مسعود شاحیدر-نامه

  «به نام او که به ایمان و صبر و اخلاصمان خواند* حمد وسپاس مخصوص خدایی است که ما را با صورتی نیکو بیافرید ، شکر و سپاس فراوان بر خدائی که دستمان گرفت و از منجلاب گناهان و معاصی دنیا نجاتمان داد، پروردگارا تو را دوست داریم و بتو …

ادامه نوشته »