مسجد صاحب الزمان (عج) دزفول پرورشگاه نیروهای انقلابی ، فرهنگی و حزب اللهی
بسمه تعالی
شهید محمد شریف در تاریخ ۱۳۴۴ در شهرستان دزفول پا به عرصه وجود گذاشت . شهید محمد شریف از لحاظ درسی در سطح متوسط بود ، وی تا سال سوم راهنمائی تحصیل نمود و چون او علاقه شدیدی به کار داشت از این جهت ترک تحصیل نمود .
شهید محمد شریف با راهنمائی پدر بزرگ و برادر بزرگتر خود ، احمد شریف با اصول دینی آشنا گردید و راهی مسجد شد وی از سن ۸ سالگی وارد مسجد شد و هیچ وقت مسجد و نماز را ترک نمی گفت .
محمد با روحیه بسیار عالی دوست داشت که به جبهه برود اما پدر و مادر شهید به خاطر اینکه احمد یعنی برادر وی به جبهه رفته بود و خبری از او نبود ، مخالفت کردند که وی به جبهه برود اما بعد از مدتی که او از لحاظ غذائی اعتصاب کرده بود و حالت پریشانی را به خود گرفته بود هر طور که بود رضایت پدر و مادر را گرفت و راهی جبهه گردید .
اخلاق شهید محمد همچون اخلاق برادر شهیدش احمد بود ، هنگام مسجد رفتن خود را آراسته می ساخت و با عطر خود را خوشبو می کرد و راهی مسجد می شد و همیشه لبخند بر لب داشت و با مشکلات مبارزه می کرد و با سن کمی که داشت در جلسه قرائت قرآن شرکت می کرد و نماز شب را به پا می داشت و با خدای خود راز و نیاز می کرد وی سرگروه گروه روح اللّه بود . بگفته خانواده اش آخرین باری که او را دیدند ۱۸ روز قبل از شهادتش می باشد که به خانه آمده بود چون برادرش مهدی به دنیا آمده بود و او با خوشحالی هنگامی که وارد می شود می گوید : من میدانم که خدا به من برادری داده است ، مادرش به شوخی می گوید : نه او یک دختر است ، ولی بدون اینکه تعجب کند به مادرش میگوید : دست چپش را نشانم بده ، مادرش با تعجب می گوید : چرا دست چپ ؟ او می گوید : که من دیشب خواب دیدم امام دوازدهم حضرت مهدی (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف)را که به من فرمود : مهدی در خانه شماست تو برخیز و به راهت ادامه بده ، آنگاه دست نوزادی را در خواب به من نشان داد . وقتی که از خواب بیدار شدم از فرمانده خود مرخصی گرفتم تا به خانه برگردم و او نیز موافقت کرد .
آن شب هنگام خواب که همه خـانواده در زیر زمـین خوابـیده بودند مادرش برای شیر دادن به مهدی بیدار می شود و می بیند که صورت نورانی شـهیـد مـحمـد زیر زمین را روشن کرده است ، مـادرش خـواهر شـهید را ، بـیـدار مـی کـند و او با نگاه به شـهیـد صـلوات می فرستد ، سپس پدر شـهید را بـیدار می کند و پـدرش نـیـز به مـادرش مـی گوید که : این پسر هم از ما نیست بلکه امـانتی از خـدا در نـزد ما بوده است و به او باز می گردد . عاقبت شهید محمد در اولین باری که به جبهه رفته بود در عملیات والفجر مقدماتی توسط بمب خوشه ای به شهادت رسید. و در این عملیات از خاک به افلاک تا سدره المنتهی پرواز نمود و در جوار همرزمان شهیدش مأوا گرفت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
تاریخ نوشتن زندگینامه 4/6/1378