خانه / شهدای مسجد / 8-شهيد عبدالمجيد انجام / خاطره ای از شهید انجام- برادر نصرتی

خاطره ای از شهید انجام- برادر نصرتی

بسم الله الرحمن الرحیم

من المؤمنین رجال صدقوا ما عا هدالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلاً

  بنام خدا، بنام او که آرامش دهنده قلبهاست و بنام خدای بسیجیان.

سخن درباره مجید انجام زیاد است. او که در بین بچه های مسجد خاطرات فراوانی بجای گذاشته است. اصلاً تمام حرکاتش شیرین و خاطره است.

اتفاقاتی در طول دوستی با مجید افتاده است که بسیار شیرین است ولی از گفتن آن صرف نظر می کنیم، بهتر می دانم که چند سطری درباره شخصیت او بگویم.

از جمله نکاتی که جلب توجه می کند شجاعت او بود. بین تمام بچه های آشنا و مسجد شجاعت مجید معروف بود. بارها او را در تاریکیهای قبرستان بهشت علی در نیمه شب دیده بودند، و هر کجا تاریکی و سکوت بود او نیز دوست داشت با استفاده از سکوت و تاریکی با خدای خودش راز و نیاز کند، با شهیدان درد و دل کند و نیز معمولاً پست های دیر وقت نگهبانی را او قبول می کرد و گاهی هم که بعضی از بچه ها به دلیل عدم توانایی یا عذری نمی توانستند سر پست خو حاضر شوند این مجید بود که مشتاقانه به جای او نگهبانی و کشیک می داد.

بارها اتفاق می افتاد که نیمه شب به سبب گرسنگی از خانه تکه نانی به اضافه تکه ای پنیر و یا لیمو ترش، گاهی هم یک عدد تخم مرغ را با خودش به مسجد می آورد و همه بچه ها را به خوردن غذا دعوت می کرد و گاهی اوقات بود که یکی دو لقمه بیشتر برای خودش باقی نمی ماند و تنها چیزی که برای مجید اهمیت داشت صفا صمیمیت بین بچه ها بود، که دوست نداشت احدی از او ناراحت شود.

معمولاً مجید با دوچرخه معروفش شهر را دور می زد و بارها کمیته او را دیده بود به طوری که او را به عنوان گشت دوچرخه ای مسجد امام حسین (ع) می شناختند و به سبب علاقه ای که شهید به سپاه داشت آرم مخصوص آن را روی پیراهنش با چسب چسبانده بود که تا مدتها جای آن روی پیراهنش مشخص بود.

آداب معاشرت او: او وقتی با جمعی از بچه ها روی بعضی از مسایل به بحث می پرداختند، او چنان با کمال ادب و رعایت مسایل ادبی و جمعی با دیگران بحث می کردند و با نهایت خونسردی و آرامش آن مسأله را به دیگران تفهیم می کرد، به طوری که بچه ها از بحث کردن با او بسیار خوشحال می شدند، بر خلاف بعضی ها که با بحث کردن با آنها نه اینکه موضوع بحث زیر دست و پا گم می شود، بلکه اعصاب مخاطب را نیز خراب می کند. ئاین عزیزان چون ستارگان بودند و افسوس که ما چه ستارگانی را از دست دادیم.

یادشان گرامی باد.                                  

محمد نصرتی

همسنگر و همرزم شهید

۶۹/۴/۱۱  

همچنین ببینید

دو رکعت عشق

                      اطلاعات دو شنبه ۳۱/۵/۱۳۷۳ بچه ها به او می گفتند شهردار . چون …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *