زندگینامه شهید احمد فروتن

برادر شهید احمد فروتن در سال ۱۳۳۴ در خانواده ای بسیار فقیر متولد شد ، بطوریکه از شدت فقر تا ششم ابتدایی بیشتر نتوانست بتحصیل ادامه دهد ، رشد استعداد و تیزهوشی فوق العاده او در کودکی چنان در او نمودار بود که زبانزد خاص و عام  شده بود و به اعتراف دوستان نزدیکش روحیه شهامت و ایثارگری و اخلاص در او چنان بود که هر انسان را در برخورد اول چنان بخود مجذوب میکرد که دیگر جدایی و دل کندن از او برایش مشکل بود.

برادر شهید کودکی را با رنج و مشقت زیاد سپری کرد و در بیشتر رشته های کارگری کار کرده است تا اینکه شغل جوشکاری اتومبیل و صافکاری را برای خویش برگزید . اما از آنجایی که دارای هوشی سرشار و نبوغی فوق العاده بود در همان نوجوانی در کارش استادکاری ماهر شده بود که حیرت و شگفت همگان را برانگیخته بود و از همان موقع بود که به استاد احمد معروف شد.

برادر شهید در سال ۱۳۵۳ به خدمت سربازی در نیروی هوایی رفت و بعد از اتمام خدمت بود که تصمیم گرفت جهت امرار معاش خود و خانواده اش یک کارگاه صافکاری و جوشکاری اتومبیل دایر کند . اخلاص و تقوایش سبب شده بود که دوستان و آشنایان اعم از دانشجو ، فرهنگی ، کارگر و بازاری و غیره را بدور خود جمع کند و کارگاه او نیز به پایگاهی جهت تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی و عقیدتی شده بود . قبل از پیروزی انقلاب برادر آگاهمان با تحلیل و برداشتی که از جریانات سیاسی و حرکت آینده انقلاب پیش بینی می کرد سنگر خویش را که همان محل کار وی بود متشکل و مستحکم تر کرد و به خوبی دریافته بود که جهت مبارزه با رژیم خون آشام پهلوی و نابودی آن باید دست به اسلحه برد و با توجه به همین ضرورت بود که بفکر خریدن و ساختن اسلحه  شد و قدرت خلاقیت و ابتکار او باعث شدکه یـک سـلاح ابـتدایی شـخصـا درست کند و با دیگر برادران در ساختن سـلاح و ابزار جنگی همکاری می نمود و تمام امکانات کارگاهش را در اختیار دوستان قرار می داد. ازخصوصیات ویژه و بارز او تقبل و پذیرش کارهایی بود که از عهده هر کسی بر نمی آمد این برادر به راحتی انجام می داد.

بعد از پیروزی انقلاب برادر شهید درتداوم و استمرار انقلاب کوشش فراوانی نمود ، به طوریکه قبل از تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای پاسداری و نگهبانی در شهر ، کمتر شبی به خانه می رفت . با تشکیل کمیته ها و سپاه دوباره به کارگاه رفت، اما روحیه فداکاری و آشنایی با مسائل اسلامی او بودکه بیشتر وقت خود را در خدمت سپاه و نهادهای انقلابی صرف می کرد بعد از بمباران هوایی توسط مزدوران بعثی عراق و آغازجنگ درمنطقه خوزستان برادرشهید به نگهبانی زاغه مهمات پادگان می رفت ، ولی چون روحیه احمد بالاتر از این بود که خود را از مقابله رو در روی  دشمن کنار ببیند ، بی صبرانه به جبهه عین خوش رفت . در آنجا بود که رشادتی بی نظیر ازخود نشان داد که مورد تحسین هم رزمانش قرارگرفت جریان یکی از فداکاریهایش از این قرار بود که هنگامیکه یکی از تانکهای خودی آتـش می گیرد با چند تن از دیگر برادران با جدیت تمام آ نرا با خاک خاموش می کنند و نیز موقعیکه پادگان کرخه زیر آتش شدید توپـخانه دشمن قرار داشت نسبت به تـخلیه مهمات و اتومبیل هایی که جا مانده بودند، به پشت جبهه اقدام میکند تا از انهدام آنها جلوگیری شود . برادر شهید هنگامیکه آبادان در محاصره سخت دشمن قرار می گیرد و دشمن مزدور سعی می کند تا به شهر رخنه کند و امام امت دستور شکستن حصر آبادان را می فرمایند ، بنابر وظیفه شرعی که بر خود احساس می کرد از تمامی آنچه او را در شهر  وادار به ماندن می نمود دل برید و از دیار خود به آبادان هجرت کرد . برادر شهید در مدتی که در این جـبهه بود با تمام وجـود با دشـمن بی باکانه برخورد می کرد و ضربات مهلک بر دشمن این ایادی آمریکا وارد می نمود. برادر شهید احمد فروتن با وجود اینکه مدت مأموریت واحدشان در آبادان به اتمام رسیده بود و سایر برادران به دزفول باز گشته بودند ، وی به همراه عده کمی از همرزمانش آنجا ماند و همچنان با کفار بعثی جنگید تا سرانجام در شب اربعین حسینی سال ۱۳۵۹ که برای درگیری با دشمن و حمل جسم مطهر شهید هادی مهدی کریمی تا چند قـدمی دشمن پیش رفته بود در یک تـله انــفجـاری که دشــمـن از تـرس حملات پارتیزانی شب و روز برادران ما بدور خود کشیده بود ، افتاد و به شهادت رسید و به آرزوی همیشگی اش، که همواره اظهار می کرد نائل آمد و به لقاء اللّه پیوست .                                                                            

روحش شاد و یادش گرامی باد

    والسلام