خانه / دفترچه خاطرات / دفترچه خاطرات / ۱۳۶۹-خاطره اردوی بیشه پوران

۱۳۶۹-خاطره اردوی بیشه پوران

 اردوی تابستانه بیشه پوران سال ۱۳۶۹ مسجد بود و اعضای جلسات جوانان و نوجوانان و بزرگسالان شرکت کنندگان اردو بودند. آن اردو تقریبا آخرین اردویی بود که بچه های جبهه و جنگ با ما بودند مانند دکتر کاروان مسجدی ، مهندس کلانتریان، مهندس روشندل، مهندس هدایتی، برادران  مشیری، آقای مسگران ، آقای حلمی ، آقای حبشی ، حسین جلودار، افخم، برادران علوی  و…. اما در این اردو اتفاقات عجیبی افتاد که برخی از آنها از این قرار است:

۱- درگیری برخی از اهالی محلی با بچه های مسجد در راه برگشت از درود و  درگیری دوباره برخی دیگر از بچه ها با همان اهلی بدلیل ناراحتی از کتک زدن  بچه ها.

۲- درگیری گروهی از بچه های جلسه که بیشتر در خط ورزش رزمی بودند.

۳- ایجاد بیماری تنفسی برای یکی از بچه ها

۴- افتادن ابیض از کوه و برخورد با تنه درخت.

و اما خاطره ما:

آن روز من به کمک بچه های تدارکات رفته بودم و برای شام لوبیا درست کرده بودیم. یادم هست آقای مسگران به من گفتند که مقداری نمک داخل غذا بریز و سپس رب گوجه نیز اضافه کردیم من هم انجام دادم . لیکن بعد من نیز یکی از دوستان مجدداً درون غذا نمک ریخته بود و غذا حسابی شور شده بود.

از طرف دیگر مسئول جلسه نوجوانان (آقای امیر ابیض نژاد) از کوه افتاده بود و با تنه درخت برخورد کرده بود و چند نفر از بچه ها  او  را  برای معالجه به  درود برده بودند بچه های جلسه نوجوانان از جمله صفایی، ‌پوریاوی و ….. ناراحت و غمگین بودن و مشغول دعا برای شفای مسئول جلسشان بودند و ما نیز مشغول تقسیم شام شدیم.

بعد از آن نیز برای خودمان شام کشیده که بخوریم دیدیم که شام به شدت شور است و مجبور شدیم که درون آن آب بریزیم و بخوریم در این هنگام  بچه های جلسه جوانان و نوجوانان به سمت تدارک هجوم آوردن و دیدند که ما داریم به راحتی غذا می خوریم آنها گلایه مند شدند و معترض که چگونه شما غذا می خورید درحالی که غذای ما به شدت شور است در این حین بود که ما یک چیز مهم  را به آنها نشان دادیم بله پارچه آب.

 

جا دارد در اینجا  یادی کنیم از تمامی افراد که در این مسجد بودند و شهید شدند و راه را برایمان روشن کردند و  نیز دوستانی که هم دوره ما بودند و اکنون دستشان از دنیا کوتاه است از جمله برادر گرامی معلم دلسوز بسیجی برادر رحیم ابیض نژاد، بسیجی مخلص و زایر امام رضا (ع) مهندس علی فائزی ، برادر بسیجی دانشجو امید جانبازان و برادر ارجمند بسیجی حسین عبدالپور و سایر عزیزانی که به هر دلیل نامشان یادم رفته است ذکر صلوات به همراه فاتحه ایی فراموش نشود.

همچنین ببینید

اردوی نوروزی نونهالان۹۴ (فتح المبین)

بسم رب الشهدا والصدیقین آخرین روزهای تعطیلات بود از هدر رفتن تعطیلاتم خیلی پشیمان وناراحت …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *