خانه / شهدای مسجد / 16-شهيد علي محمد خروسي نژاد / زندگینامه شهید علی محمد خروسی نژاد

زندگینامه شهید علی محمد خروسی نژاد

بسم ربّ الشهداء و الصدیقین

 

 

نام پدر: محمد علی     محل شهادت: جبهه شلمچه    تاریخ شهادت: ۶/۱۲/۱۳۶۵

تاریخ تولد: ۱۳۴۶       نام عملیات: کربلای۵            رمز عملیات: یا فاطمه الزهرا    نوع عضویت: بسیجی

                                     

از دیار ایمان و عشق از سرزمین سخاوت و ایثار، سبک روحان مهاجر قافله در قافله از خوان تشویش و دلهره و دنیا زدگی گویی می گذرند و در، خلوتگاه قرب و انس محبوب مأوا می گزینند. این شاهدان مهاجر این مجاهدان مبارز ، از دام کشمکش های فریبناک دنیا رسته اند و دل در گرو عشق محبوب بسته اند . زادشان ایمان عصایشان توکل ، کوله بارشان  عشق و مقصدشان دیدار سیمای یار است .

 از خیل این عاشقان گمنام ، این رهپویان جاده شهادت و این شیفتگان مکتب حسین (علیه السلام) به بررسی زندگی پر شور و مخلصانه طلبه شهید می پردازیم که در طی عمرکوتاه اما پر بارش جز خدا هیچ نداشت و جز حق نگفت و جز لقاء پروردگار به چیزی نمی اندیشید.

او علی محمد خروسی نژاد عابدی زاهد و عاشقی شهید از کهکشان عظیم عاشقان جبهه و جهاد در شهرستان دزفول به دنیا آمد . طلبه جوان عاشق، چهره ای نورانی و جذابی داشت ، دیرگاهی بود که همه یاران منتظر شهادت او بودند هر کس ملاقاتش می کرد و در سیمای درخشان و مطمئنش می نگریست،آرام در گوش دوستان زمزمه می کرد که علی محمد رفتنی است.

 قبل از معراج خونینش در کربلای ۵ می گفت :

برادر شهید محمدعلی زمانی نیا را در خواب دیدم و با او بسیار گفتگو کردم سوز هجران و درد بزرگ فراق را باز گفتم و او آرام و با تبسم پاسخ داد همه بچه هایی که در ایـنجا هستند دوست دارند یک بار دیگر در عـملیات آیـنده شما شـرکت داشته باشد . در پایان وعده اش می دهد که هیچ در فکر نباش که در آخر به ما خواهی پیوست و همین نشاط و شور و هیجانی خاص به او بخشیده بود.

 علی محمد مرد جبهه و جهاد بود . در جبهه او را می دیدی که پرچم بر کف، پـیشاپیش رزمـندگان ، استوار و نستوه گام بر میدارد . او پرچمدار و پیشتاز جبهه بود آرام و قرار نداشت . گرچه در عملیات پیچ انگیزه از ناحیه قلب زخمی و مجروح شده بود اما آتش شعله ور در قلبش او را بلافاصله به جبهه کشاند و این رسم عـاشـقان است که نه زخم می شناسند و نه درنگ ، نه تردید می دانند و نه وسوسه .

طـلبه شهید علی محمد در عـبادات و طـاعات سـخت کوش و بی ریا بود نماز پرشور ، راز و نیازهای عارفانه ، سجده های طولانی ، زمزمه آیات قرآن ، تأمل و تدبر برای فهم بیشتر  آیات قرآن محتوای زندگیش را تشکیل می داد . در انجام مسئولیتهای شرعی خستگی ناپذیر و استوار سخت ترین شرایط را تحمل می کرد .

او محبوب دلها بود همه دوسـتش می داشـتند و اخـلاص و صـداقتش مـعیار و مـیزان زبانزد دوستان بود . برای مـواظبت از عـزیزان مـجروح در سختترین شـرایط اقتصادی به تهـران شـتافت تا هـمچون پــرسـتاری مـشفق و مـهربان، عـیادت ، تـیمار داری و مواظبت کند و هر مشکل و رنجی را به جان می خرید و خشنود و خوشحال ، سپاسگذار و شاکر پروردگار بود فدا کاری شهید عزیز از او الگو و نمونه ای عالی از صدق و صفا و وفاداری ساخته بود ، شیفته و عاشق قرآن و جلسه بود و مشوق دوستان و خانواده اش در فراگیری و تعلیم قرآن و شـرکت در نـماز جـمعه ، جماعت و مسجد بود .

بارها می گفت : (( جلسه است که ما را حفظ کرده و ما را رشد می دهد)) ، هر گاه فرصتی می یافت هم در جبهه و هم پشت جبهه به تعلیم قرآن می پرداخت و با بردباری ، حوصله ، صدق ، خلوص ، صمیمی و متواضع یاد می داد و تربیت می کرد .

شـهیـد عـلی مـحمد از نـظر رزمـی نیز پـیـشتاز بود و هر روز صـبح تـجهیزاتش را می بست و مسافتهای طولانی را به تنهایی و با اشتیاق می دوید تا آمادگی لازم و کافی برای عملیات پیدا کند . در طلبگی نیز کوشا بود . در طی فرصتهایی که در جبهه بدست می آورد با علاقه و تلاش پیگیر ، درس می خواند .

از ویژگی های دیگر او ، امر به معروف و نهی از منکر ، ارشاد ، هدایت ، صراحت و صداقت او در این امر بود . سـاده و بی ریا ، مـهربان و متـواضع در مـحیـط خانواده سخن می گفت . احترام فوق العاده به پدر ، مادر ، برادر و خواهر تبلور و تجسم اخلاق اسلامی او بود . به نرمی باران سخنش بر دل می نشست و به گرمی آفتاب روح و توان می بخشید لحظه های ناب عروج فرا رسید طلبه شهید با اشتیاقی که در نگاهش موج می زد ، آرام در گـوش یاران زمـزمه می کرد که هـنگامه وداع نـزدیک است ، از سنـگریبه سنـگر دیـگر می شتافت ، و به کام تشنه یاران آب می رساند اما خود تشنه جام و آبی دیگربود قبل از عملیات کاملا تسویه حساب کرده بود . مختصر پولش را تقسیم کرده بود هر چه داشت بخشید و با همه وداع کرد هیچ کس تردید نداشت که او رفتنی است . سیمایش همچون ماهتاب می درخشید چشمانش آرامش عجیبی داشت و حتی یک لحظه بی لبخند دیده نشد .

سـابقین و یاران منتظرش بودند و سرانـجام لحظه موعود فرارسید . صبحگاه ۶/۱۲/۱۳۶۵ طالب وصال ، طلبه لقای محبوب ، خونین تن و خندان ، چشم بر چشم یار، در افق دیدار پرگشوده بود ، هیچ کس از شنیدن خبر شهادتش تعجب نکرد همه مـنتظر بودند .

 علی محمد اینک در بهشت جاودان همنشین رسول خداست ، همدم علی مرتضی است و همسایه حسین سر جداست سلام بر او باد . در طول عمر کوتاه ۱۷ ساله اش جز حق نخواست جز حق نگفت و جز به حق نخواند .

 

رفت علی محمد از دار فنا به سوی حق             شهید وصال یار شد بهره اش از بسوی حق

رفت به کوی دوست او ، خنده زنان و شادمان     زندگیش نبود جز یادش و جستجوی حق

چهره نورانی او غرقه به خون چو لاله ها            پیکر پاک و زخمیش بود به رنگ و بوی حق

 

. . گل یادش شکفته تر و راه خونینش پر رهروتر باد

همچنین ببینید

مصاحبه با برادر حسن مشیری- همرزم شهید

  بسم الله الرحمن الرحیم   مرحوم شهید خروسی نژاد یکی از برادرانی بود که …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *