خانه / نشریه / معارف اسلامی / ترویج عرفان های کاذب و تخریب سبک زندگی(خواندنی)

ترویج عرفان های کاذب و تخریب سبک زندگی(خواندنی)

altروز ششم محرم امسال، شبکه یک برای چندمین بار اقدام به پخش فیلمی با عنوان “ندای درون” کرد. این فیلم، زندگی‏نامه یکی از مروجین عرفان‎های کاذب(دونالد والش) را به تصویر کشیده و صریحا کتاب وی را به عنوان کتاب زندگی ساز معرفی می‎کند.

پیش‏تر سریالی با عنوان “آشپزباشی” از شبکه اول سیما پخش شد که به تبلیغ یکی از شبه‎عرفان‎های خرافه‏ گونه شرقی “فنگ‎شویی” پرداخت.
مهم‏تر از همه در سریال دیگری با عنوان “پنجره” که از شبکه تهران پخش شد؛ افکار یکی از رهبران معنویت‎های کاذب (پائولو کوئیلیوی برزیلی) تبلیغ می‎شود. پخش این سریال و چنین تبلیغی از یکی از مروجین عرفان‏های کاذب با وجود تاکید رهبری بر مقابله با عرفان‏های بدلی، برای ما بسیار سوال برانگیز بود. محور این سریال، مفهوم “افسانه شخصی” و “گنج درون” کتاب “کیمیاگر” کوئیلیو است. به جرات می‎توان گفت: دو قسمت “اول و دوازده” این سریال، اصلی‎ترین و اثرگذارترین بخش فیلم را به تبلیغ کتاب کیمیاگر اختصاص داده است و در فرازهای متنوعی از فیلم، آموزه‎های کتاب کوئیلیو با کتاب مثنوی مقایسه و یکسان شمرده می‎شود. متاسفانه بارها عین عبارت کوئیلیو که تحقق بخشیدن به افسانه شخصی را تنها ماموریت الهی انسان معرفی می‎کند، در فیلم نشان داده می‎شود و چند ثانیه دوربین بر آن زوم می‎کند.
قسمت دوازدهم فیلم، آبروی روحانیت، دین و حوزه را خرج تبلیغ کیمیاگر می‎کند؛ مشاور مدرسه و طلبه جوان فیلم، اذعان می‎کند؛ با این کتاب زندگی کرده است، سرِ درس فقه، کیمیاگر می‎خوانده و بعد از اهدای این کتاب به استادش، او نیز مرید آن شده است.
اگر از همراهی پائولو کوئیلیو با نظام سلطه و همدلی‎اش با رژیم صهیونیستی بگذریم ـ تا جایی که در اجلاس داووس، شیمون پرز اسرائیلی با شنیدن سخنرانی کوئیلیو در باب معنویت، ذوق زده می‎شود و می‎گوید: «معنویت شما برای صلح دلخواه اسرائیل در خاورمیانه بسیار راهگشاست» ـ دست اندر کاران مجموعه پنجره بدانند؛ افکار کوئیلیو نه فقط متحول کننده نیست، بلکه آسیب‎زا و انحرافی است. اندیشه‎های وی هر چند با شعار معنویت عرضه شده‎ است؛ اما جز تبیلغ جادو و ترویج عرفان یهود (کابالا) و جز به حاشیه راندن خدا در زندگی انسان و دهن‏ کجی به دین و شریعت چیز دیگری نیست. کوئیلیو کسی است که یک کتاب مستقل در باب سکس دارد (کتاب یازده دقیقه) و این عمل را سرآغازی بر عرفان و معنویت معرفی کرده است؛ شخص اول داستان، دختری روسپی است که بدون دست برداشتن از خود فروشی، به مقامی می‎رسد که دیگران نور معنویت را در چهره‎اش می‎بینند. اصلا وی نویسندگی را با مجموعه داستان کمدى سکسى به نام کرینگ‎ها (Kring-ha) آغاز کرده است. وی مدعی است؛ خلق این آثار، شیوه‎اى براى رسیدن انسان‎ها به آزادى است.

کمتر از یک سال از تاکید

{xtypo_info}رهبر انقلاب در ضرورت مقابله با عرفان‎های کاذب می‎گذرد؛ در این مدت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، تلاش‎های قابل تقدیری در مواجهه با این بخش پیچیده‏ ی جنگ نرم داشته است. امیدوار بودیم این تاکید، تحولی در نوع و شیوه مقابله ایجاد کند و متولیان حوزه فرهنگ بخصوص مسئولین رسانه ملی را به خیزشی جدی در ایفای نقشی انقلابی و هوشمندانه وا دارد؛ اما گویا رسانه ملی به عمق این آسیب پی نبرده است که هیچ، حتی گاهی خود به ترویج و گسترش این جنبش می‎پردازد.{/xtypo_info}

رویکرد دیگر رسانه ملی، بیان معضلات اجتماعی در قالب سریال‌های تلویزیونی و آموزش سبک زندگی دینی است که البته در نوع خود یک گام مثبت تلقی می‌شود، اما متاسفانه بی‌تدبیری در مدیریت محتوا و عدم نظارت کافی بر محتوای آن‎ها، حسن نیت سازندگان این سریال‌ها را در نظر مخاطبان با تردیدی جدی مواجه ساخته است؛ در نمادپردازی، نشانه‌شناسی و خط تعلیق داستانی این نوع فیلم‎ها، شاهد تضعیف و تخریب نشانه‌ها و نمادهای دینی هستیم. سریال‌هایی که افراد متدین و مذهبی را به‌ عنوان افرادی خشک مغز، متعصب، ظاهربین و … به تصویر می‌کشند، نتیجه‌ای جز تمسخر دین و سبک زندگی دینی به‌دنبال نخواهند داشت. نمونه بارز آن در جدیدترین سریال شبکه یک سیما تحت عنوان «تا ثریا» به آنتن رفت و نگرانی‌های عمیقی را در میان دلسوزان به دین و انقلاب به‏ وجود آورد.
سوژه‎ای که در فیلم به عنوان مساله محوری انتخاب شده بود بسیار مهم و کلیدی است، اما نکته‎ای که غافل مانده تخریب چادر و تبدیل شدن آن به آلت قتاله در فیلم، تخریب وجهه ازدواج مجدد، عادی سازی روابط دختر و پسر و حتی توجیه آن در سنین دبیرستان از سوی فیلم و مسائل دیگری که باعث تخریب شیوه زندگی دینی می‎شود. این همه مسائلی است که در انبوهی از فیلم‎ها و سریال‎های داخلی به آن پرداخته می‎شود.
به تصویر کشیدن شخصیت‌های مذهبی در قالب افرادی با تحصیلات، طبقه اجتماعی، شغلی و فرهنگ سطح پایین، که در این قبیل داستان‌ها نسبت داده می‌شود، تا چه میزان با واقعیت زندگی مردم هم‌خوان است؟

براستی آیا این سریال

{xtypo_info}در راستای دغدغه‎های مقام معظم رهبری است که فرمودند: ما اصرار داریم و مقیدیم که در رادیو و تلویزیون، حجاب چادر ترویج شود{/xtypo_info}

 

آیا پوشش چادر در سطح اعلای آن توسط شخصیت متزلزل، دروغ‌گو، ریاکار و خطاکاری چون «ثریا» به ترویج حجاب در تلویزیون کمک می‌کند؟ راستی چرا «ثریا» با آن کلوزآپ‌های بی‌مورد و غیرقابل توجیه به یک چهره ترسناک و غیرقابل تحمل تبدیل شده است؟ چرا بقیه شخصیت‌های داستان مثل او پیچیده و ترسناک نیستند؟

تخریب «چادر» به‌عنوان بارزترین نماد دینی، پرداختن به سوژه کجروی شخصیت‌های مذهبی – که این قبیل سوژه‎ها در رابطه با اشخاص غیر مذهبی در رسانه ملی بسیار نادر است – تنها با انگیزه جذب مخاطب از سوی سازندگان این قبیل سریال‌ها دنبال می‌شود، به چه بها و قیمتی باید در رسانه ملی آن‎هم به مراتب و کرات صورت گیرد؟

تخریب سبک زندگی دینی و معرفی آن با رنج و اندوه، جایگزینی مفاهیم غیر دینی و در برخی موارد ضد دینی به جای مفاهیم معنوی اسلام، تبدیل سرکردگان عرفان‎های کاذب به عنوان الگوهای نسل جوان و آموزش سبک زندگی آمریکایی مواردی است که در این روند مشاهده می‎شود و در نوع خود و با این گستردگی بسیار قابل تامل!

 

همچنین ببینید

چرا به امام عصر(عج) ربیع الانام می گویند؟

یاصاحب الزمان(عج)! باز بهار رسید و «تو» بهار انسانها نیآمدی. فصل نو شد و باز …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *