خانه / شهدای مسجد / 19-شهید کریم راجی / زندگینامه شهید کریم راجی-شماره ۲

زندگینامه شهید کریم راجی-شماره ۲

 

 ان اللّه یدافع عن الذین آمنوا(خدا فقط از ایمان آورندگان دفاع می کند.)

 

 مهاجر شهید عبد الکریم راجی فرزند خلف این نظام توحیدی بود که با اشتیاقی خاص به شهادت و علاقه وافر به لقاء الله تمام مأموریتها و مسئولیتهای مکتبی و پاسدایش را در نهایت خلوص و صداقت انجام می داد او از صدیق ترین فرزندان اسلام راستین بود که از اوان زندگی از سیمای متبسم و بشاش او نور صداقت و کرامت آشکار بود.

 او از هنگامی که به مرز خود شناسی و شعور اجتماعی رسید در انجمن قرائت قرآن مسجد صاحب الزمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف از هشیارترین شاگردان آنجا بود شدت علاقه او به مطالعه کتب اسلامی خصوصاً تفسیر قرآن عاملی بود که توانست با رشد چشمگیری مسئولیت سرپرستی انجمن قرائت قرآن مسجد را بعهده گیرد و جوانان و نوجوانان مسجد را آنچنان جذب و شیفته کرده بود که حتی در جلسات فوق العاده ای که ظهرها بعد از نماز در مسجد تشکیل می داد با علاقه شرکت می کردند.

 روزی که نقش قرآن در جامعه و رسالت عملی ما در قبال قرآن برای افراد جلسه تشریح می کرد این مبحث را ابتدا با طرحی خیلی آموزنده به نمایش درآورد  قرآن ها را که روی میز چیده بودند شکل سنگری در آورد و خود در پشت سنگر قرار گرفت و برادران جلسه را به تفکر در این طرح دعوت کرد و بیان داشت که ما رسالت داریم که این گونه فقط در سنگر قرآن باشیم و این بیانگر جهان بینی عمیق مکتبی او بود .

رسالت عظیم تدریس قرآن و فعالیت فرهنگی در مسجد به عنوان سنگر انقلاب تا آخرین روزهای حیاتش اجرا می کرد در دبیرستان آنچنان فعالیت های چشمگیر و گسترده ای داشت که دژخیمان ساواک او را به عنوان فردی خطرناک به حال دستگاه ظلم تشخیص دادند و دستگرش کردند پس از مدتی در زندان که او را آزار کردند مجدداً با تلاشی خستگی ناپذیر قاطع و مصمم به راه خود ادامه داد درتمام درگیریها و تظاهرات چند هزار نفری مردم شرکت و نقش فعالی داشت سر از پا نمی شناخت و فقط به انقلاب و نفی سلطه بیگانه می اندیشد جنایات رژیم و حاکمیت کفر را با سلول سلول بدنش لمس کرده بود آیات فقاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین للّه  بکشیدشان تا هیچ فتنه ای باقی نماند و حاکمیت فقط از آن خدا  باشد این آیه را نصب العین خود قرار داده و با خشم انقلابی خود جز نابودی رژیم را که با الهام از رهبری های امام امت گرفته بود به چیز دیگری فکر نمی کرد.

در غالب تظاهرات در پشت میکرفن با صدای رسایش شعار می داد برای دومین بار بود که او را از زیر ماشین رئیس ساواک در حالیکه قصد آتش زدنش را داشت دستگیرش کردند و وحشتی را که در ساواک و رژیم متزلزل ایجاد کرده بود از گزارشات مأموران ساواک به وضوح بچشم می خورد که همچون آتشفشان می خروشد و آتش قهر انقلابی را بر سر رژیم فرو می ریزد و این در اوج مبارزات بی امان ملت قهرمان و مبارز دزفول بود رژیم بیش از پیش لرزان و ورشکسته شده بود پس از مدتی آزاد گشت ولی او هر بار که طعم شکنجه و زندان را می چشید فولاد آبدیده ای می شد که مقاومتش و صلابتش چندین برابر می گشت در تمام حرکات و برخوردهای او تنها مسئله ای که اعجاب و تحسین در او دیده می شد صداقت و اخلاص و علاقه او به امام و پیروزی اسلام بود.

 بر خلاف بعضی مبارزین که فقط مرد مبارزه اند او در کنار بی باکی و دلیری دارای روحی متعهد و زاهد بود و علاقه شدیدی او به نماز شب، در خانواده و بستگان زبانزد بود و این روح شب زنده داری حتی قبل از آنکه به سن بلوغ برسد در او دیده می شد .

در آخرین ماه رمضان حیاتش هر شب بعد از اداء نماز مغرب و عشاء افطار می کرد بارها از طرف بستگانش مورد سرزنش قرار می گرفت که ابتدا افطار کن و بعد نماز بخوان او معتقد بود که تا روحانیّت و نورانیت روزه هست باید نماز را هم خواند و شکم سیر حایل بین انسان و خدایش می شود.

بعد از پیروزی انقلاب در اوّلین روزهائی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دزفول به عنوان عالیترین نهاد انقلابی و بازوی مسلح و مکتبی انقلاب تأسیس شد جذب این ارگان شد و با فداکاری در راه تحقق بخشیدن به آرمانهای انقلاب اسلامی مأموریّتها و رسالتها را تقبل می کرد او بیش از هر چیز به ایثار و شهادت می اندیشید و در برابر این عطبه الهی (شهادت)جز حمد و سپاس چیزی ابراز نمی کرد او در سپاه بیش از هر چیز به سجایای اخلاقی و رشد معنوی خود و پاسداران می اندیشید  اهمیّتی را که به دروس و ابعاد ایدئولوژی سپاه قائل بود بیش از بعد نظامی و عملیاتی بود ولی با این حال در تمام عملیات و مسؤلیتهای عملیاتی شرکت می کرد عرفان و معنویّت و مجاهده  با نفس کاملاً در او مشهود بود و مسئولین سپاه او را به عنوان امید و آینده سپاه می شناختند استعدادهای سر شار و بالقوه او حقیقتاً  از او پاسداری نمونه ساخته بود.

 در هنگام شهادت برادر پاسدار هادی موجودی که سه روز قبل از شهادت عبد الکریم اتفاق افتاد به برادران پاسدار اعلام کرده بود که ما از این به بعد شاهد این شهادتها خواهیم بود و چه زیباست که همه در راه خدا باشد و …سعی می کرد مسئولیّتهای و مأموریت های فوق العاده انجام بدهد عبدالکریم از درخشان چهره های سپاه پاسداران بود که بعنوان نیروی مکتبی و فرهنگی و آگاه و با سابقه شناخته می شد.

سرانجام در مأموریتی که در تعقیب یک ماشین مشکوک بود با اینکه او انتخاب این مأموریت نشده بود ولی اصرار به همراهی با برادران سپاه داشت انگار می دانست و اصرار به ملاقات سریع با پروردگار داشت و در این مأموریت بود که شربت شهادت نوشید و شهادتش ضربه ای محکم بود که امواج سازنده آن بر تک تک برادران سپاه اثر بسیار مثبتی گذاشت زیرا او را همه می شناختند و تلاشش و ایثارش حماسه ای بود در سپاه .

یادش گرامی باد و راهش پرتداوم و امامش و امتش پیروز. 

والسلام

همچنین ببینید

مصاحبه با برادر محمودرضا اصغرپور همرزم شهید

    س-  نحوه آشنایی با شهید؟ ج- از کودکی و از طریق مسجد    س-  …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *