خانه / نشریه / ادب فارسي / قاطر پیر و کار تیمی

قاطر پیر و کار تیمی

باران به شدت می بارید و مرد در حالی که ماشین خود را در جاده پیش می راند، ناگهان تعادل اتومبیل به هم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد.

از شانس خوبش، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیک های آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود  نتوانست آن را از گل بیرون بکشه.

به ناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و به سمت مزرعه مجاور دوید  و در زد.

کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت می کرد  به آرومی اومد  دم در و بازش کرد.راننده ماجرا رو شرح داد و ازش درخواست کمک کرد.

پیرمرد گفت که ممکنه از دستش کاری بر نیاد اما اضافه کرد که : "بذار ببینم فردریک چی کار می تونه برات بکنه . "

لذا با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز افسار یه قاطر پیر رو گرفت و با زور اونو کشید بیرون

تا راننده شکل و قیافه  قاطر رو دید، باورش نشد که این حیوون پیر و نحیف بتونه کمکش کنه، اما چه می شد کرد، در اون شرایط سخت به امتحانش می ارزید

با هم به کنارجاده رسیدند و کشاورز طناب رو به اتومبیل بست و یه سر دیگه اش  رو محکم چفت کرد دور شونه های فردریک یا همون قاطر و سپس با زدن ضربه رو پشت قاطر داد زد : "  یالا فردریک،  هری ، تام، پل، فردریک، تام  ،هری  پل ….  یالا همگی با هم سعی تون رو بکنین  … آهان فقط یک کم  دیگه، یه کم دیگه …. خوبه تونستین !!!"

راننده با ناباوری دید که قاطر پیرموفق شد  اتومیبل رو از گل بیرون بکشه.

با خوشحالی زائد الوصفی از کشاورز  تشکر کرد و در حین خداحافظی ازش این سوال رو کرد:

" هنوز هم نمیتونم باور کنم که این حیوون پیر تونسته باشه،  حتما هر چی هست زیر سر اون اسامی دیگه است،  نکنه یه جادوئی در کاره ؟! "

کشاورز پاسخ داد : " ببین عزیزم، جادوئی در کار نیست  "

{xtypo_sticky}اون کار رو کردم که این حیوون باور کنه عضو یه گروهه و داره یک کار تیمی می کنه، آخه می دونی قاطر من کوره !!!{/xtypo_sticky}

همچنین ببینید

غزه با خون شهیدان نورانی شده است

امروز غزه دیگر آن قبیله ۱۶ قرن پیش نیست که عده ای خود را به …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *