خانه / نشریه / پايتخت مقاومت / اسناد ساواک خوزستان و گروه منصورون

اسناد ساواک خوزستان و گروه منصورون

بaltهمن هرسال که می رسد دلم  بدجوری هوای بر و بچه های شهدای منصورون  را می کند.یاد شهید سبحانی وغلامحسین صفاتی دزفولی وعزیزصفری، یاد کریم رفیعی و سید علی جهان آرا، و مهدی هنر دار و حسن هرمزی و سید نورالدین صفدری. یاد جوانانی که اکثرا دانشجو بودند و درعنفوان جوانی با همه امید وآرزوهایی که داشتندف دنیا را رها کردند

و تن به شهادت سپردند تا سرو بلند ملت و دین همچنان  سبز و سربلند بماند و پرچم امام درمبارزه  با استبداد، هر چه برافراشته تربه جلو رود.
منصورون را شاید همه نشناسند وجوانانی که کمتر کتاب و نوشته از گذشته  و درگذشتگان! می خوانند ،نمی دانند تاریخ مبارزه در دهه ۵۰ چه فراز وفرود هایی داشته است.
منصورون، جوانمردانی بودند که لذت درس وعلم اندوزی وبودن درکنارخانواده و همسر را رها کردند و به دلیل جو شدید خفقان حاکم وچترامنیتی گسترده ساواک درهمه جا ازجمله در دانشگاه و بازار و ادارات ومحلات و حتی حوزه! دراین شهر و آن شهر، فراری وآواره شدند وبا پوشش های کارگرها یی ساده به زندگی های مخفی با همه محدودیتهایی که دربر داشت، درشهرهای یزد، اصفهان، دزفول، اهواز، کاشان ، قم، تهران اراک  و… رو آوردند.
و چه خاطراتی که از این مجاهدان خودباخته در این زمینه به دل تاریخ سپرده شد و یا نشد .نمونه هایی می آورم.
آقای دکتر اصغر ابن الرسول که از بر و بچه های منصورون و از دوستان عزیزمن است و درایام بر آمدن گروه  منصورون در سال ۱۳۵۵، در شورای مرکزی گروه، سرپرستی چند حصن – خانه مخفی – را در دزفول و..برعهده داشته و اهل دارالمومنین کاشان و اکنون استاد دانشگاه است، می گفت:
زندگی مخفی شرایط خاصی را برما تحمیل می کرد .ما وقتی به زندگی مخفی رومی آوردیم باید بگونه ای  رفتار می کردیم که اگر به حسب تصادف کسی از دوستان ما را در خیابان یا کوچه ای می دید و می خواست طبق  گذشته با ما سلام وعلیکی بکند، باید خود را کاملا غریبه نشان می دادیم و به اومی گفتیم اشتباه گرفته ای و به سرعت هم ازآنجا دور می شدیم ومی رفتیم تا احیانا اگرماموری در آن نزدیکی است ما را شناسایی نکند.وی می گفت یکبار برای خود من در اهواز چنین اتفاقی افتاد دوستی مرادید وشروع کرد با من حال واحوال کردن. خیلی جدی به او گفتم:آقا اشتباه گرفته ای! و در میان بهت وحیرت او به راهم ادامه دادم .
مشکل دیگرزندگی مخفی، اجاره خانه بود .غالبا کمترکسی حاضر می شد به چند جوان ناشناس که ادعا می کردند کارگرهستند، خانه ای را اجاره بدهد .بخصوص که به دلیل حساسیت شرایط و مطلع شدن احتمالی ساواک توسط منابع محلی آن،  مجاهدین مخفی شده ناچارمی شدند درکمتراز دو ،سه ماه به صاحب خانه بگویند می خواهند خانه را تخلیه کنند و ازآنجا بروند! مجاهدین منصورون به همین دلیل ناچارمی شدند خانه های محقری را اجاره کنند .خانه هایی که کمترکسی حاضربه اجاره آنها بود. خانه محقری  که شهید سید سید محمد علی جهان آرا درکاشان درآن مخفی شده بود ، فقط یک اتاق داشت که از زیر زمین آن برای تایپ نشریات و جزوات استفاده می شد.این خانه کوچک دستشویی نداشت و دوستان ناچاربودند به مسجد بروند.
مشکل دیگرخانه های تیمی، سر وصدای دستگاه تایپ نشریات یا اطلاعیه ها یا بیانیه های امام ودستگاه تکثیراعلامیه ها بود که همسایگان را حساس می کرد وبا ترفندهایی می بایست این سر وصدای ممتد تخت الشعاع صدایی همزمان مثلا زدن ظرفها به همدیگر یا انداختن سینی به زمین یا.. قرار گیرد.
مشکل دیگر زندگی مخفی، حساس شدن مردم نسبت به رفت وآمد جوانهای مبارزبه خانه های تیمی بود. درشهرهایی مثل اصفهان، این مشکل بیشترخودنمایی می کرد .حساسیت و پائیدن اوضاع محل و رفت وآمدها توسط مردم محل، یکی از مشکلات مبارزینی بود که زندگی مخفی داشتند.
درآذر ماه سال ۱۳۵۶ در حوالی سبزه میدان اصفهان، وقتی ماموران ساواک پس از لورفتن  یکی ازخانه های تیمی منصورون که رهبر گروه منصورون شهید صفاتی دزفولی در آن مخفی بود به تعقیب وی پرداختند، بعضی ازمردم نا آگاه محل نیزهمگام با ماموران بدنبال ایشان می دویدند تا او را دستگیر کرده و تحویل ساواک بدهند . دراین شرایط سخت، مشکلات فرار از دست ساواک مضاعف می شد. شهید صفاتی که ماموران ساواک را درتعقیب خود می دید وقتی مردم را به دنبال خود دید، لختی ایستاد و به آنها گفت خرابکارنیست .ولی وقتی صحبت را بیفایده دید، ازسرناچاری نارنجک خود را کشید وتهدید کرد که: اگر نزدیک من بشوید شما را با خودم منفجرمی کنم و به فرار خود ادامه داد .این تلف شدن وقت که برای یک چریک در حال فرار فرصتی طلایی است و حتی یک دقیقه آن هم  برای او ارزش حیاتی دارد،  موجب شد فاصله ماموران ساواک با شهید صفاتی چنان کم شود که آنها توانستند از فاصله نزدیکی به وی شلیک کننند و وی را درهمان محل به شهادت برسانند.
نمی دانم چرا وقتی یاد آن روزها و آن جوانهایی که دیگر تکرارنمی شوند!، می افتم دلم بدجوری می خواهد زمان به عقب برگردد تا به قول امام که در منزلت رزمنده های جنگ می فرمود افتخار می کنم که درهوایی تنفس کنم که آنها ازآن هوا استشمام می کنند. در آن هوا وفضا نفسی تازه می کردم .آنهایی که هرگز خود را ندیدند ، ازسیطره ستم نترسیدند، به اسلام اندیشیدند و درجهت استقلال این آب و خاک ازسیطره بیگانگانی چون امریکا وعوامل سرسپرده  استعمارتا پای جان کوشیدند.
سپاس بی پایان خدای را که باب شهادت درگروه منصورون بازماند و در دوران نورانی دفاع مقدس  شهیدانی همچون: سید محمد علی جهان آرا، شهید اسماعیل دقایقی، شهید مجید بقایی، شهید حبیب الله شمایلی، شهید صدرالله فنی،روحانی مجاهد شهید موسوی دامغانی، روحانی مجاهد شهید سید محمد کاظم دانش ،جهادگرشهید احمد فرگاه ،به دیدار دوست پربکشند و درآسمان شهادت چونان ستاره هایی نابناک، شام ظلمانی ما خاک نشینان به ستم خوکرده را روشنایی بخشند.
یاد امام به خیرکه این گروهها رابه حضورمی پذیرفت و ضمن تقدیرازفعالیتهای آنان در مبارزه به آنان توصیه هایی مفید درجهت وحدت می نمود.
…..ما،کسانی که ادای زنده ها را درمی آوریم ومدتهاست زنده نیستیم! می خواهیم یاد کسانی را که برچهره ی مرگ خندیدند وحیثیت آن را به بازی گرفتند ، زنده بداریم! چقدراین مصرع به حال وروز بعضی از ما می خورد که: پس عزا بر خود کنید ای خفتگان!
یاد شهیدان منصورون وهمه شهیدانی که با نثارجان به امام خوبیها لبیک گفتند، ورفتند تا ایران وایرانی سرفراز و با عزت بمانند،هماره  و جاودان
وجود خیل عظیم دانشجویان دزفولی در دانشگاههای سراسر کشور بخصوص تهران که مرکز تحولات سیاسی و جنب و جوش اسلامی بود و به ارمغان آوردن طلیعه‌های نهضت پرشور حضرت امام در میان مردم متدین دزفول که نارضایتی عمیق از مظاهر فساد و دین ستیزی رژیم ستم شاهی را از اعماق جان خود احساس می‌نمودند، از عوامل مهم در ایجاد نطفه‌های آغازین نهضت اسلامی مردم ایران در شهرستان دزفول بوده است.

 

alt

alt

 

alt

alt

alt

alt

alt

alt

 

alt

شکل گرفتن تشکل‌های اسلامی ـ انقلابی و تشکیل گروههای زیرزمینی مسلحانه، ‌گروه گروه جوانان پرشور و متدین دزفول را مجذوب خود ساخت. حمایت همه جانبه کسبه و بازاریان متدین شهرستان دزفول از حرکت انقلابی جوانان این دیار، به ایجاد جبهه واحد و منسجمی از فداییان امام خمینی در نیمه اول دهه پنجاه شمسی در شهرستان دزفول و دیگر شهرهای خوزستان انجامید.
خیل شهدای دزفول، گویا ترین سند در همگامی و تأثیر بسزای مردم این شهرستان در پیروزی و به بار نشستن انقلاب خونرنگ اسلامی مردم ایران می‌باشد.
دزفول یکبار دیگر نقش عظیم و محوری خود را در شکل‌گیری تمدن اسلامی و برپایی حکومت حقّه تشیع ایفا نمود و همانگونه که در هزاره‌های پیشین عهده‌دار ادامه تمدن عظیم «عیلام» و حفظ آثار و دستاوردهای تمدن نیاکان ما بوده است، با ایفای رسالت عظیم خود در انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، بر اهمیت خود در اتصال حلقه‌های مقدس تمدن اسلامی صحّه گذارد.
منبع : دز ان ان و دزفیل
 

همچنین ببینید

دزفول شهری ماندگاربا امتحان الهی

دزفول علاوه بر جغرافیای زیبای طبیعی آن که از نعمت های بیکران الهی برخوردار است …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *