خانه / جلسه جوانان / جلسه جوانان / نامه دکتر سنگری خطاب به جلسه چوانان

نامه دکتر سنگری خطاب به جلسه چوانان

باسمه تعالی
اِن الله یفصل بینهم یوم القیامه انّ الله علی کل شی شهید. ۱۷ حج
برادران عزیز، یادگاران روزهای شهادت و خون، میراث بانان میراث گرانقدر امام و شهدا

سلام علیکم
از او استقامت می طلبم که در بیان دردمندانه آنچه باید گفت مدخل و مخرج صدقم بخشد و دلهای شما را نیز مستعد شنیدن و برا و همه شما را زیور تقوی و سعه صدر و حلم و علم عطا فرماید تا در این باره جاده لغزنده و راه خطر نیز بلغزیم و از دل گرداب ها و گردبادهای هوی و هوس به سرمنزل رضای او گام نهیم.
عزیزان همدل و همراه!
سال هایی را به یاد می آورم که در وحشت و سیاهی، چشم بر روزنه ای داشتیم تا کورسویی، آذرخشی و روشنی اندکی بیابیم و غربت جانسوز اسلام و مظلومیت قرآن را شاهد نباشیم. روزگاری که شب با شوق و دلهره به مسجد می آمدیم و حضور هر نگاهی تردید برانگیز و لغزیدن هر سایه ای بر دیوار مسجد، شب هزاران تشویش و ظن همراه داشت. روزگاری که همدلان دانا فراوان داشتیم و هم دوستان نادان، در مسجد به سکوت دعوتمان می کردند که این حرف ها عاقبت خطرناک دارد و در بیرون مسجد هزاران دام، هزاران صیاد و سلول ها و شکنجه گاه ها و … در انتظار بود. آن روزگار فساد فراگیر و علمی و نسل جوان در دوزخ شهوت و شراره گناه می سوخت. تضمین برای سلامت دین نبود و در خانواده ها تباهی و گناه سایه گسترده بود. یادم هست از مسجد بر می گشتیم، برخی شب ها کوچه ها آنقدر خلوت بود که جز همان چند نفری که از مسجد بر می گشتیم کسی نبود هم پای تلویزیون بودند و برنامه، برنامه ای بود که فحشا پروری و مشروعیت گناه را همچون سرطان در اندام مردم می دواند و دل ها را از میل به شهوت و … پُر می کرد.
خداوند بر همه ما منت نهاد و آیتی از آیات نور را متجلی کرد و ذخیره ای بزرگ را مَطلع ذخیره الله قرار داد و جلوه جمال خویش را در سیمای انسانی نمود که شاید هر هزاره تاریخ شاهد طلوع و حضورش باشد.
و اگر بذیریم که حتماً خواهید پذیرفت – که هر چه، نعمت بزرگ تر مسئولیت سنگین تر است. باید بگوییم هیچ نسلی بعد از غیبت صغری و شروع غیبت کبری مسئول تر، سنگین بارتر و بزرگ تر از این نسل نیست. در دنیا که باب شهادت بسته شد والا می گفتم که هیچ شهیدی پس از شهدای کربلا نیز به بزرگی شهدای ما نیست و ما که امروز از قافله بزرگ آن خاکسترهای معطر و پیکرهای سوخته عاشق عقب مانده ایم نمی دانم بر ما چه خواهد رفت اگر پرده های غفلت نگاهمان را بپوشاند و وسوسه های دنیوی وسعت قلبمان را پر کند و خدای ناکرده ( افرایت من التخذ الهه هوی ) شامل حالمان شود راه بسیار ظریف است و امروز ما در تفسیر صراط هیچ مشکلی نداریم می بینیم از مو باریک تر، از شمشیر تیزتر پیش پایمان جاده ای نهاده اند و چه بسیار لغزیدند و به دره های ضلالت افتادند.
عزیزان من، تقوی، تقوی، اخلاص، اخلاص، بصیرت، بصیرت.
دوستان خوبم آنقدر نفستان را با قرآن معطر کنید و فرصت هایتان را از ذکر لبریز که شیطان را روزنه ای و فرصتی برای نفوذ نماند به خدا من سخت می ترسم. نمی دانم کجای این قلب تیره بود که خدایش نخرید. بیائید بنشینیم و برخودمان گریه کنیم بیایید معصیت ماندن از قافله را آه بکشیم و ناله سر دهیم که کم از ( توابین ) نیستیم که پس از شهادت مظلومانه عاشورا، بر ماندن خود گریستند و باقی عمر به انابه و استغاثه گذراندند.

 فرزندان قرآن
عارفان گفته اند « مردان راه و خاصان درگاه را دو دیده است که به یک دیده آفات صفات نفسانی ببینند و به یک دیده صفای کرامات یزدانی مشاهده کنند و دو حالت دارند گاه عرش و فرش را خاک نبیین خویش ببیند و گاه همه کس را از خود بهتر دانند و بر خود تفضیل دهند. » باید همه ما پای طلبمان در راه باشد، عطش خویش را بیشتر کنیم. دلمان در قبضه عشق محبوب و دستمان بر حبل المتین محبت دوست باشد. اگر چنین شویم چه جای تفرقه، چه جای خود در میان انداختن که تردیدی نیست همه فتنه ها زیر بر هواست و باید دلمان را بکاریم و ببینیم در آن چیست و گفته ها و نوشته ها و کرده ها برای کیست. چون مهم نیست « چه » می کنیم مهم این است که برای « که » می کنیم.
قدر عمل به حجم آن و حتی بزرگی آن نیست باید دید قلب عمل برای که می تپد؟ و از قلبهایمان سکه های عمل را در بانک چه کسی پس انداز می کنیم.
برای اینکه روشن تر به مسائل نگاه کنیم و قضاوتهایمان درباره همه چیز و همه کس درست شود لازم دیدم تذکرات و نکاتی چند را مطرح کنیم که بی تردید هم در تحلیل های اجتماعی و سیاسی و هم در روابط دوستانه می توانند راهگشا و گره گشا باشند:
۱- همان گونه که همواره گفته ام، تصور نکنید همه « دریافت ها » محصول مطالعه و شنیدن و خواندن و تحقیق کردن است. اگر چنین بود راه یاب ترین افراد به حقایق و صحیح العمل ترین انسان ها دانش اندوزان و کتاب دانان و خزیدگان به خلوت مطالعات عادی بود این بدان معنا نیست که مطالعه را حرمت نداریم و از ارج و اعتبار آن بکاهیم خیر مطالعه بایسته و سازنده و برهه ما واجب است اما می خواهیم بگویم دو عامل مهم و اساسی در روشن بینی و کشف حیقیت مؤثرند:
الف: پناه به قرآن
ب: تقوی
پناه به قرآن ره آوردش یافتن گریزگاه از بطن فتنه و آموختن شیوه شکستن فتنه است و تقوی نیز مخرج و فرقان رهایی و رسیدن به رستگاری را به انسان می بخشد.
نخستین مورد را رسول خدا فرمود: اذا التبت علیکم الفتن کقطع النسل الظلم فعلیکم بالقرآن.
و تقوی را قرآن چند بار متذکر شده است که: ان تقوا الله یجعل لکم فرقانا
هرگاه دریافتن راه صحیح می مانید و عجز بر شما چیره می شود راه راه از قرآن بیابید و در خلوت اشک و دعا و مناجات دل را از غبار بشویید و یقین داشته باشید در آینه شفاف قلبتان صورت مسئله و راه حل آن به خوبی تصویر و ترسیم خواهد شد.
۲- زمانه زمانه دشواری است. انتظار نداشته باشید در جلسات، حالات سال های جنگ و شهادت را ببینید. می دانم همه همان را می خواهیم، این از ویژگی های مؤمن است که هیچ کسی را بر نمی تابد و تحمل نمی کند. اگر رسول خدا حریص معرفی می شود به همین دلیل است، حرصی بر هدایت و سوختن از اینکه چرا وحی را نمی پذیرند و زیبایی حق را در نمی یابند و از دوست به غیر دوست پرداخته اند. ما نیز باید چنین باشیم اما از دوستان توقعی در حد شرایط باید داشت، اگر آهنگ رشد و تعالی کند است. این در مجموعه جامعه است. آیا شب های دعای کمیل مثل سال های ۶۵-۶۰ است. شما بخاطر ندارید که سال ۵۹ یک مجلس سخنرانی چه جمعیتی را جذب می کرد در حالی که امروز چنین نیست علت چیست مجموعه شرایط اجتماعی سیاسی، نفسانی و تبلیغات و برنامه های برون مرزی زنان و سهل انگاری ها و ساده انگاری ها و احیاناً مصادیق ناهمخوان با روح اسلام و قرآن در رفتار فرزندان و مسئولان مجموعه ای در هم تنیده و تعیین کننده می تواند باشد. باید توقعات را منطبق بر میدان عمل، ظرفیت افراد و با عنایت به مجموعه عوامل بازدارنده و کُند کننده سنجید.
۳- لحظه ای تردید کنید تکرر شیوه ها، شیوه های مطلوب نبوده است. صمیمانه می گویم به تعبیر مولا علی (ع) خود را نیز متهم کنید چه بسا زیاد گفته باشیم – بد گفته باشیم – راه مناسب در بیان یا کانال مناسب بیان را جستجو نکرده باشیم. گرچه این بدان معنا نیست که دوستان دیگر کاملاً تبرئه شوند آنان نیز باید به حین پرسش در مقابل خود و فراتر از آن در مقابل پروردگار پاسخ گویند.

۴- همه گاه قبل – حین – بعد از هر سخن و عمل بیندیشید هم به عاقبت آن، تأثیر آن و هم خاستگاه و انگیزه آن که این اولین مرحله ذکر است. گفته اند ذکر سه مرتبه دارد:
۱- ذکر عام و آن طرد غفلت است اگر غفلت مرتفع شد سالک ذکر است و اگر چه به زبان ساکت باشند.
۲- ذکر خاص و آن دریدن پرده عقل است و ذاکر در این حال متوجه حضرت حق است.
۳- ذکر اخص که ذاکر در آن لحظه کاملاً از خویش برید و به حق پیوسته باشد.
ذکر آرد فکر را در اهتزاز        ذکر را خورشید این آورده ساز
این قدر گفتیم باقی فکر کن        فکر اگر جامد بود رو ذکر کن
ذکر کن تا فکر رو بالا کند        ذکر گفتن فکر را والا کند
عزیزان: و گفته اند « لا اله » اشاره است به بنیان ماسواه و الا الله عبارت است از ذکر « الله »
بیایید همیشه از خود بپرسیم برای چه می گوئیم – خوشایند نفس یا صبر دررشد کار، در هنگام گفتن « خود » مطرح است یا خدا. اگر چنین شود، بسیاری از گفته ها را نخواهیم گفت و بسیاری ناگفته ها مطرح خواهد شد.
اگر ذکر او باشد و یاد او باشیم او به یاد ما خواهد بود و دیگر لغزش و خطا در سخن و عمل راه نخواهد یافت که فاذکرونی اذکرکم.
۵- هر از چند گاه جلسه ای مشترک و صمیمی با همان مبانی که رفت و گفته آمد تشکیل دهد نقص ها و ضعف ها را صادقانه باز گویند و مشترکاً به راه حل بیندیشید. می توانید این جلسه با حضور کسی باشد که قدرت هدایت همگان را به عهده گیرد و با نَفَس و تأثیر خویش سرانگشتی باشد که همیشه « راه » را و « مقصد » را متذکر شود.
۶- بیش از این سعه صدر و اغماض و عفو لازم دارید راستی اگر پیامبر نبود چه می کرد؟ اگر با آنگونه برخورد کرد. اگر امام حسن با مرد شامی آن گونه برخورد کرد، چرا ما نکنیم، چرا دوستان را تحمل نمی کنیم – اگر خطاها از بر عمد نباشد که قطعاً نیست طرح آن در نزد همدیگر گناه است و متأسفانه ماه هاست همه در گناه غوطه ورند که کمترین آن غیبت است و چه چیز بزرگ تر از آن! حتی اشاره و حالات که نشان دهنده صفت کسی باشد نیز غیبت است و خدا می داند که به خاطر همین قدرت بازخواست شویم بعید می دانم هیچ کدام رستگار شویم و اگر هر کدام در این حالت کبیریم الله اکبر!
بیایید فعلاً همه چیز را فراموش کنید از این لحظه به بعد با تأمل حرف بزنیم، با سعه صدر برخورد کنیم. هرکس و اندازه خویش را رعایت کند، هرکس وظیفه شناس باشد و سعی در حفظ جلسه و ارزش ها و حرمت ها داشته باشد. همدیگر را احترام کنید. به خدا در انبوه این همه دشمن خیانت است که با هم دوست نباشیم. بیائید همه از هم طلب عفو کنیم بری این قدرت که گذشت شب ها طلب استغفار کنید. گونه بر خاک بگذارید شاید عفو کند.
کمک کنید و کمک کنیم فضای مهذب، دلگشا، معطر از صمیمیت و خلوصی ایجاد شود. ذهنیت بچه های جلسه را پاک کنیم به دوستان خویشتن کنیم. هرکس بدی از دیگری گفت با جدیت انکار کنیم هر چند بعداً اثبات شود این وظیفه ماست و کوتاهی از آن هرگز بخشوده نمی شود. شب ها آنچنان در جلسه با صمیمیت و اخوت برخورد کنید که شبهه ها زدوده شود و بر اثر مجاورت کدورت ها شسته شود. یقین دارم اگر چنین شود در کوتاه مدت، شرایطی فراهم خواهد شد که همه گره ها باز همه مشکلات مرتفع و حتی بسیاری برنامه های تحقق نایافته فرصتی برای تحقق پیدا کند و الذین جاهدوا فینا لدینهم سبلنا …………..
برادران عزیزم. نمی خواستم این جمله را بگویم که از بزرگواری اندیشه و مفری بزرگ پرسیده اند. اوضاع و احوال فعلی را چگونه می بیند؟ ایشان فرموده اند: هر دوره ای، دوره ظهور یکی از اسماء الهی است. و این دوره، دوره « مُضّل » است. دوره لغزش، دوره آزمایش سخت، هر آنکه زودتر رفت بُرد. مراقب باشید برخی پیش از امام لغزیدند، برخی پس از امام – یکی سیاست امام و اسلام را نفهمید و لغزید؛ یکی بر « هوا » سوار شد و سقوط کرد، یکی « ولایت فقیه » را منکر شد و به ضلالت انتقاد و یکی ……………
شما نیز بر لبه پرتگاه ایستاده اید. درست است چشم هایتان شهید دیده اند، درست است، دستهایتان آشنایی شهیدان بوده است. و لب هایتان زمزمه گر آیات، اما خطر در کنارتان چهره نشان می دهد. این روزها من بیشتر می خوانم، ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب.
پایتان نلغزد، بیش از این باب گناه را باز نگذاریم. خوب تر بیندیشیم، بیشتر عبادت کنیم، اُخوت و الفت نصب العینمان باشد. خدایا من آنچه باید بگویم گفتن و کفی بالله شهیداً.
بر این همه صراحت ببخشایید        اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
فردای قیامت اگر اذنی یافتم همین را سند می گیرم، صحبت بر همگان تمام است.
خدا یارتان و یادتان
عزت مستدان و ذکر علی الدوام باد
برادرتان: محمد رضا سنگری
 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *