خانه / اخبار / اخبار دزفول / فردوسی ، ستایشگر خِرَد و عدالت

فردوسی ، ستایشگر خِرَد و عدالت

فاطمه سادات اشرفی زاده – روناش : ادبیّات حماسی قدیمی ترین نوع ادبی است و به آن دسته از آثاری گفته می شود که در آنها حوادثی خارق العاده با زمینه های ملّی و قهرمانی رخ می دهد اینگونه آثار که معمولا به صورت داستان عرضه شده اند ، جنبه هایی از فرهنگ ، اعتقادات و آیین های اقوام پیشین را به تصویر می کشند .

زمینه ی اوّلیه ی شکل گیری حماسه ها ، در واقع…

فاطمه سادات اشرفی زاده – روناش : ادبیّات حماسی قدیمی ترین نوع ادبی است و به آن دسته از آثاری گفته می شود که در آنها حوادثی خارق العاده با زمینه های ملّی و قهرمانی رخ می دهد اینگونه آثار که معمولا به صورت داستان عرضه شده اند ، جنبه هایی از فرهنگ ، اعتقادات و آیین های اقوام پیشین را به تصویر می کشند .

زمینه ی اوّلیه ی شکل گیری حماسه ها ، در واقع افسانه ها یی بود که  به طور شفاهی نسل به نسل بازگو شده اند و در گذر زمان با عناصر تاریخی آمیخته گشته اند .

حماسه های هر ملّتی بیان کننده ی آرزوها و آرمان های آن ملّت است که با تخیّلات آمیخته  گشته اند . هر چند که اقوام قدیمی اغلب دارای قصّه ها و افسانه هایی بوده اند اما فقط در میان برخی از ملّت ها ، شاعران بزرگی ظهور کرده اند که  این توانایی را داشته اند تا اسطوره های ملّی خود را به نظم بکشند . شاعرانی مثل فردوسی در ایران و « همر» در یونان  از معدود شاعرانی هستند که به چنین کار بزرگی همّت گماشته اند .

فردوسی ، حماسه سرای بزرگ ایرانی ، نه تنها در ایران که در ادبیّات جهان می درخشد . شاهنامه علاوه بر ارزش محتوایی ، از نظر ادبی نیز ارزش های بی نظیری دارد : توصیف صحنه های نبرد ، وصف شخصیّت ها و روابط انسانی ، تشبیهات زیبا ، هماهنگی زبان با محتوا ، شیوه ی داستان پردازی و فضا سازی ها ، به گونه ای بیان شده است که حوادث را چون تابلویی در برابر خواننده جلوه گر ساخته است .

فردوسی سی سال از عمر خود را به جمع آوری قصه ها و داستان های عامیانه صرف کرد و آنچه را که خوانده یا شنیده بود ، هنرمندانه به نظم درآورد و با این کار خدمت بزرگی به زبان فارسی کرد .

بسی رنـج بـردم در این سـال سـی             عَـجَم زنـده کردم بـدیـن پـارسـی

پـی افـکندم از نـظـم کـاخی بـلـند            کـه از بـاد و بـاران نـیـابـد گـزنـد

نمیرم از ایـن پـس کـه مـن زنده ام            که تـخـم سـخـن را پــراکـنده ام

آنچه که فردوسی در شاهنامه  عرضه می کند ، تاریخ تخیّلی یک ملّت است روایتی هنرمندانه از  تمدن ، فرهنگ ، دلاوری ها و آرمان های یک ملّت است . وطن دوستی و دفاع از آرمان های میهن دوستانه در شاهنامه به فراوانی ذکر شده است و همین خصوصیّت است که شهرتی پایان ناپذیر به این کتاب بخشیده است .

چـو ایـران نـبـاشـد تـن مـن مـبـاد         بـدیـن بـوم  و بـر زنـده یـک تـن مـبـاد

اگـر سـر بـه سـر تـن بـه کشتن دهیم        از آن بـه کـه کشور بـه دشـمـن دهـیـم

در دورانی که زبان و فرهنگ فارسی مورد بی مهری واقع شده بود و زیاده روی در عربی مآبی عده ای از ایرانیان ِاهل قلم ، زمینه ی گرایشات میهن دوستی  و پاسداری از زبان فارسی را بیش از پیش فراهم کرده بود ، در چنین شرایطی فردوسی  برای حفظ زبان و فرهنگ ایرانیان به کاری سِتُرگ یعنی خلق شاهنامه دست می زند . فردوسی ، صدای مردم عصر خویش را در شاهنامه منعکس می کند و ارزش های ملّی و افتخارات گذشته ی ایرانیان را در برابر آنان مجسّم  می کند .

فردوسی ، ستایشگر خِرَد و عدالت

« کار فردوسی سبب شد تا زبان و فرهنگ فارسی دست کم در زمینه های زیر  سپاسدار فردوسی باشد : حفظ واژه ها  و ساختارهای دستوری فارسی ، کمک به قوام یافتگی زبان فارسی ، حفظ داستان های فارسی و اعتلای هنری بخشیدن به آنها ، حفظ فرهنگ و رسوم کهن ایرانی ،  به یادگار نهادن مجموعه ای از داستان های و شیوه های  داستان پردازی » ( حمیدیان ص ۸۴ )

شخصیّت های  شاهنامه ، نیز در خور تامّل اند و شیوه ی بیان  فردوسی در توصیف و معرفی شخصیّت ها بی نظیرست . آزادمنشی ، وطن دوستی ،  خردورزی و ظلم ستیزی از خصوصیات  قهرمانان و شخصیّت های محبوب در شاهنامه  هستند . در شاهنامه خرد و حکمت بارها ستایش می شود و فردوسی کتاب خود را با ستایش  آفریننده ی خرد آغاز می کند :

بــه نـام خـداونــد جـان و خـرد               کـزیـن بـرتـر انـدیــشـه بـرنـگـذرد

خـرد رهـنمـای و خـرد دلـگـشـای               خـرد دسـت گـیـرد بـه هـر دو سـرای

دادخواهی توده ی مردم علیه ستم  و براندازی  ظلم از آرمان های همیشگی بشر است . روی کار آمدن حکومتی  عدالت گستر نیز آرزویی است که در افسانه ها و داستان های ایرانی و غیر ایرانی بازگو شده است . در شاهنامه نیز جدال حق با باطل به منظور  براندازی ظلم به زیباترین شکل به تصویر کشیده شده است .

قیامی که به رهبری کاوه علیه  ضحاک – پادشاه بیداد پیشه ی ماردوش – به تصویر کشیده شده است ، نمادی از مبارزات حق طلبانه ی مردم علیه بیداد  است و بیانگر این واقعیت است که حکومت های استبدادی اگر سالها به جور بر مردم حکومت کنند ، اما  سرانجام روزی خواهد رسید که  آتش خشم مردم ، خرمن ظلم آنان را  نابود سازد .  کاوه ، آهنگری بی نام ونشان که با دست خالی و با درفشی که نماد عدالت خواهی است ، قیامی را هدایت می کند و سرانجام با  همراهی مردم ، کاخ ظلم را سرنگون می کند . فریدون مردی پاک نهاد که با خواست مردم بر سر کار می آید و با  داد  و دِهِش حکومت می کند . از این رو در دل مردم جا دارد . فردوسی نتیجه گیری می کند که تنها  با عدالت محوری می توان به بزرگی و عظمت دست یافت .

فـریـدونِ فـرخ فـرشــتـه نــبـود                              بـه مـُشـک و به عَنـبر سـرشـته نـبـود

به داد و دِهِـش یـافـت ایـن فـَرّهی                             تـو داد و دِهِـش کـن ، فـریـدون تـویـی

فردوسی هر گاه از حکمرانی سخن می گوید ، پادشاهانی را می ستاید که عدالت گستر و بنده نواز باشند و حکومت های ستمگر را محکوم به نابودی می داند . وی در خلال قصّه ها یادآوری می کند که انسان وقتی به قدرت برسد باید بیشتر در برابر خداوند بندگی کند و نباید جاه و مقام انسان را از راه حق و حقیقت دور سازد .

چـه گـفت آن سخنگوی بـا فـر و هـوش                 چـو خـسرو شـدی ، بنـدگـی را بـکـوش

بــه داد و دِهِـش ، گـیــتی آبــاد دار                       دلِ زیــر دســتــانِ خــود شـــاد دار

قهرمانان حماسی از نظر جسمی و از نظر خُلق و خوی ، انسان های شایسته ای هستند . در افسانه های ایرانی و غیر ایرانی  وجود عناصر مافوق طبیعی و حضور قهرمانانی شکست ناپذیر که حافظ مظلومان باشند ، در  آرزوهای مردم بازگو شده است . در شاهنامه ی فردوسی نیز با این پدیده ها روبرو می شویم .  رستم نمادی از آرزوهای یک ملّت است . وی ایران را آزاد و سرافراز می خواهد و اگر به جنگی دست می گشاید ، برای اعتلای ایران است وجود هفت خوان که رستم از آنها سربلند بیرون می آید ، بیانی نمادین است از مراحلی که انسان در راه تکامل خویش طی می کند تا از مرحله ی ناپختگی به مرحله بصیرت و معرفت برسد  و یاد آور مراحل هفت گانه ی  سیر و سلوک هم هست که در آن جا نیز سالک با گذشتن از مراحل دشوار طریقت به تزکیه ی نفس می پردازد .

داستان هایی را که  فردوسی  به نظم کشیده است ، بیانی نمادین از جدال همیشگی بین خیر  و شر  است . در بسیاری از این افسانه ها نیروهای اهریمنی و اهورایی با هم مواجهند .

از آنجایی که این قصّه ها به طور شفاهی  از نسلی به نسلی دیگر انتقال یافته اند ، در این بازگویی ها  شاخ و برگ هایی بر آنها افزوده گشته است . وجود عناصر مافوق طبیعی و اعمال خارق العاده ، ویژگی مشترکی است که در افسانه های ملل مختلف دیده می شود . اصولا ذات حماسه با اغراق و بزرگ نمایی و حوادث خارق العاده همراه است . فردوسی خود توصیه می کند که  وجود چنین پدیده هایی را  رمز و نماد تلقی کنیم . مگر نه این است که در زبان هنری ، کاربردِ استعاری واژه ها و به کارگیری نمادها ، رایج است .

تـو ایـن را دروغ و فَـسـانـه مـدان             بـه یـکـسان روش در زمـانـه مـدان

از او هر چه انـدر خـورد با خِــرد              دگـر بـر ره  رمـز ،  مـعـنـی بـَرد

مآخذ کار فردوسی عبارتند از : داستان های شفاهی که وی از زبان دهقانان و راویان دیگر شنیده بود . همچنین آثار مکتوبی چون شاهنامه ابو منصوری که  شامل داستان های حماسی  مربوط به ایران  باستان بود و شاهنامه ابوالموید بلخی که هر دو به صورت نثر و مربوط به قرن چهارم هجری بودند ، علاوه بر اینها  فردوسی هزار بیت از «دقیقی » شاعر قرن چهارم  را با امانت داری کامل در شاهنامه ذکر کرده است .

فردوسی حق بزرگی بر گردن ایرانیان دارد . او  قدیمی ترین آموزگار ملّت ایران است که  ما را به شناخت فرهنگ و تمدّن ایران  فرا می خواند وی  در کتابش ، مردمی را نشان می دهد که برای حفظ استقلال خویش  و برای پاسداشت آزادگی ، مردانگی ها از خود نشان داده اند . انسان هایی که رستم گونه از وطن دفاع کردند ؛ کاوه صفت علیه ظلم قیام کردند و فریدون وار با عدالت حکمرانی کردند. فردوسی درس وطن دوستی ، خرد ورزی و دادپیشگی  را که حاصل سی سال  تلاش مداوم خویش است ، صادقانه و بی آلایش در برابرمان گشوده است .

بـیـا تـا جـهـان را بـه بـد نـَسـپَریم              بـه کـوشـش هـمه دسـتِ نـیکی بـریـم

نـبـاشـد هـمـان نیـک و بـد پـایـدار               هـمـان بـه کـه نـیـکی بــُُوَد یـادگـار

منابع :

۱- در آمدی بر اندیشه و هنر فردوسی – سعید حمیدیان – انتشارات ناهید – چاپ دوم ۱۳۸۳

۲- قلمرو ادبیّات حماسی ایران – حسین رزمجو – پژوهشگاه علوم انسانی – چاپ اوّل ۱۳۸۱

همچنین ببینید

پرچم مطهرحرم امام حسین(ع) و ابالفضل العباس(ع) درسبزقبا برافراشته شد+تصاویر

به گزارش دزمهراب پرچم متبرک حرم امام حسین(ع) و ابالفضل العباس(ع) که به دزفول منتقل …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *