خانه / نشریه / معارف اسلامی / امنیت شغلی در نظر امام علی (ع)

امنیت شغلی در نظر امام علی (ع)

شرح گزاره های نامه ۵۳ نهج البلاغه

« ثُمَّ لیَکُن آثَرُهُم عِندَکَ أقوَلَهُم بِمُرِّ الحَقِّ لَکَ، وَ أقَلَّهُم مُسَاعَدَهً فِیمَا یَکُونُ مِنکَ مِمَّا کَرِهَ اللهُ لِأولِیَائِهِ، وَاقِعًا ذلِکَ مِن هَوَاکَ حَیثُ وَقَعَ. »
آن گاه باید گزیده ترِ آنان نزد تو کسی باشد که سخن تلخ حق را به تو بیش تر گوید، و در کاری که از تو سر می زند و از جمله کارهایی باشد که خدا آن را برای دوستان خود نمی پسندد، از همگان کم تر تو را یاری کند. [ این شیوه گفتار و رفتار او ] به هر کجای خواست تو می خواهد بر بخورد.
امنیت شغلی از عوامل اساسی زمینه ساز و برپا دارنده ی اخلاق مدیریتی است؛ بدین معنا که کارگزاران و کارکنان به راحتی و بی هیچ دغدغه ای بتوانند مجموعه ی مدیریتی را نقد کنند و ایرادات و اشکالات آن را مطرح سازند و راه اصلاحات را بگشایند و این امر هیچ پیامد منفی برای آنان نداشته باشد، بلکه بدان استقبال شود؛ و نیز این اطمینان در مجموعه وجود داشته باشد که عزل و نصب ها معیارگرانه انجام می شود و کسی بدون داشتن شایستگی های لازم بالا نمی آید و کسی بدون دلیل درست به زیر کشیده نمی شود؛ و همچنین روشن باشد که حریم داری و حرمت بانی بر فضای مدیریت حکومت می کند، و حریم و حرمت اشخاص در مجموعه بالاترین امر شمرده می شود، و در عزل و نصب ها، در پیش آوردن ها و پس بردن ها، در نظارت و بازرسی ها، در رفتار و مناسبات، و در ادبیات مدیریتی حرمت انسانها در نهایتِ امر ملاحظه می گردد؛ و مشخص باشد که در مراقبت و بازرسی کارها، آن چه انجام می شود از موضع بی اعتمادی نیست، بلکه از سرِ حرمت گذاری به انسانها، و دوستی و علاقه به آنها، و وسیله ای برای حفظ امانت مردمان و سازمان از یک سو، و پاسداشت حرمت کارگزاران و کارکنان از دیگر سو می باشد. (۱)
بر این مبناست که امام علی (ع) در عهدنامه ی مالک اشتر، فرموده است که گزیده ترین مسئولان و همکاران کسانی باشند که سخن حق را، هر چند تلخ، بیش از هر کس بیان کنند، و آن جا که مدیری و مسئولی به سوی تصمیم و اقدامی نادرست پیش می رود، کم ترین همراهی را با او بنمایند، و در تصمیم و کار نادرست همراهی نکنند: « ثُمَّ لیَکُن آثَرُهُم عِندَکَ أقوَلَهُم بِمُرِّ الحَقِّ لَکَ، وَ أقَلَّهُم مُسَاعَدَهً فِیمَا یَکُونُ مِنکَ مِمَّا کَرِهَ اللهُ لِأولِیَائِهِ » ( آن گاه باید گزیده ترِ آنان نزد تو کسی باشد که سخن تلخ حق را به تو بیش تر گوید، و در کاری که از تو سر می زند، و از جمله کارهایی باشد که خدا آن را برای دوستان خود نمی پسندد، از همگان کم تر تو را یاری کند ).
تا زمانی که فضای مدیریت، از بله قربان گویی، چاپلوسی، و سازشکاری پاک نشود، و فضای امنی برای انتقاد و خیرخواهی، رک گویی، و ناهمراهی در نادرستی ایجاد نشود، مدیریت بسامان نمی گردد. بر این اساس است که امام علی (ع) به مالک اشتر سفارش می کند که کسانی را برای همکاری برگزیند که بیش از هر کس روحیه انتقاد و خیرخواهی، و ناهمراهی در نادرستی را داشته باشند؛ کسانی را که راستی و درستی را بر هر چیز ترجیح دهند. امام (ع) به مالک اشتر چنین فرموده است:
« وَ الصَق بِأهلِ الوَرَعِ وَ الصِّدقِ. » (2)
و به پارسایان و راستان بپیوند.
لازمه ی به کار گرفتن پارسایان و راستان، فضایی امن است که راستی در گفتار و کردار، و مخالفت با نادرستی و خلافکاری را برتابد. امیرمؤمنان علی (ع) در این جهت فرموده است:
« لِیَکُن أوثَقُ النَّاسِ لَدَیکَ أنطَقَهُم بِالصِّدقِ. » (3)
باید مطمئن ترین اشخاص نزد تو کسی باشد که از همه راستگوتر باشد.
« لِیَکُن أ‌حَبُّ النَّاسِ إِلَیکَ المَشفِقَ النَّاصِحَ. » (4)
باید محبوب ترین مردمان نزد تو فرد دلسوزِ خیرخواه و منتقد باشد.
امام علی (ع) در جهت ایجاد فضایی امن در مدیریت، چنین رهنمود داده است:
« فَلَا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الجَبَابِرَهُ، وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِندَ أهلِ البَادِرَهِ، وَ لَا تُخَالِطُونِی بِالمُصَانَعَهِ؛ وَ لَا تَظَنُّوا بِیَ استِثقَالًا فِی حَقٍّ قِیلَ لِی، وَ لَا التِمَاسَ إِعظَامٍ لِنَفسی، فَإِنَّهُ مَن استَثقَلَ الحَقَّ أن یُقَالَ لَهُ أوِ العَدلَ أن یُعرَضَ عَلَیهِ، کَانَ العَمَلُ بِهِمَا أثقَلَ عَلَیهِ. فَلَا تَکُفُّوا عَن مَقَالَهٍ بِحَقٍّ، أو مَشُورَهٍ بِعَدلٍ. فَإِنِّی لَستُ فِی نَفسِی بفوق أن اخطی، و لا آمن ذلک من فعلی، إلا أن یکفی الله من نفسی، مَا هُوَ أملَکُ بِهِ مِنّی. » (5)
پس با من آن سان که با سرکشانِ زورگو سخن می گویند، سخن مگویید، و آن محافظه کاری هایی را که با تندخویان و مستبّدان روا می دارند، با من روا مدارید؛ و با ظاهرآرایی با من آمیزش مکنید؛ و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید، و نخواهم که مرا بزرگ انگارید، زیرا آن کس که شنیدن حق بر او گران افتد، و نمودن عدالت بر وی دشوار بُوَد، کار به حق و عدالت بر او دشوارتر باشد. پس، از گفتن حق، یا رای زدن به عدالت بازمایستید. بی گمان، من نه برتر از آنم که خطا نکنم، و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است.
تلاش امام (ع) بر آن بود که فضای حاکم بر مدیریت چنین امن باشد، که اخلاق در فضایی این گونه رشد می کند و به بار می نشیند. آن حضرت به قدری بر ایجاد امنیت شغلی اهتمام داشت که در عزل و نصب های خود به گونه ای رفتار می کرد که کارگزاران و کارکنانش احساس ناامنی نکنند؛ و در این جهت آنان را در عزل و نصب ها توجیه می کرد و تا حدّ ممکن آنان را در جریان امور قرار می داد، چنان که وقتی در پیکار صفّین، مالک اشتر را به فرماندهی دو تن از سران سپاهش یعنی زیادبن نَضر و شُرَیح بن هانی منصوب کرد، (۶) در نامه ای به آن دو این گونه نوشت:
« وَ قَدْ أَمَّرْتُ عَلَیْکُمَا وَعَلی مَنْ فِی حَیِّزِکُمَا مَالِکَ بْنَ الْحَارثِ الْأَشْتَرَ فَاسْمَعَا لَهُ وَ أَطِیعاً، و اجْعَلاَهُ دِرْعاً وَ مِجَنّاً، فَإِنّهُ مِمَّنْ لاَ یُخَافُ وَهْنُهُ، وَ لاَ سَقْطَتُهُ، وَ لاَ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَیْهِ أَحْزَمُ، وَلاَ إِسْرَاعُهُ إِلَی مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ. » (7)
من، مالک اشتر پس حارث را بر شما و سپاهیانی که در فرمان شماست، امیر کردم. گفته ی او را بشنوید و از وی فرمان برید! او را چون زره و سپر نگهبان خود کنید که مالک را نه سستی است و نه لغزش، و نه کُندی کُنَد آن جا که شتاب باید، و نه شتاب گیرد آن جا که کُندی شاید.
همچنین وقتی امام (ع) عمربن ابی سَلَمه ی مخزومی را که از جانب آن حضرت والی بحرین بود، برداشت و نُعمان بن عَجلان زُرَقی را به جای وی گماشت، در نامه ای به او چنین نگاشت:
« أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی قَدْ وَلَّیْتُ النُعْمَانَ بْنَ عَجْلاَنَ الزُّرَقیَّ عَلَی الْبَحْرَیْنِ، وَ نَزَعْتُ یَدَکَ، بِلاَ ذَمٍّ لَکَ، وَ لاَ تَثْرِیبٍ عَلَیْکَ، فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلاَیَهَ، وَ أَدَّیْتَ الْأَمَانَهَ، فَأَقْبِلْ غَیْرَ ظَنِینٍ، وَ لاَ مَلُومٍ، وَ لاَ مُتَّهَمٍ، وَ لاَ مَأْثُومٍ، فَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِیرَ إِلَی ظَلَمَهِ أَهْلِ الشَّامِ، وَأَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِی، فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَی جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَ إِقَامَهِ عَمُودِ الدِّیِنِ، إِنْ شَاءَ اللهُ. » (8)
پس [ از ستایش و سپاس پروردگار و درود بر پیامبر بزرگوار ]، من نُعمان بن عجلان زُرَقی را به ولایت بحرین گماشتم و تو را از آن کار برداشتم؛ نه نکوهشی بر توست و نه سرزنشی، حکومت را نیک انجام دادی و امانت را گزاردی. پس بیا که نه گمان بدی بر توست و نه ملامتی به تو داریم. نه تهمتی به تو زده اند، و نه گناهکارت می شماریم. من می خواهم به سر وقت ستمکاران شام بروم، و دوست داشتم تو با من باشی، چه تو از کسانی هستی که از آنان در جهاد با دشمن یاری خواهند و بدیشان ستون دین را برپا دارند. إن شاء الله.
این همه توضیح برای آن است که مبادا کارگزاری به سبب جابه جایی در مسئولیت، امنیت شغلی اش آسیب ببیند، که حرمت، شأن و اعتبار مدیران در درجه نخست اهمیت قرار دارد.

 

پی نوشت ها :

۱- ارباب امانت، ص ۱۴۵.
۲- نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.
۳- غررالحکم، ج ۲، ص ۱۵۵؛ عیون الحکم و المواعظ، ص ۴۰۴.
۴- شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۲۶۷.
۵- همان، خطبه ی ۲۱۶.
۶- وقعه صفّین، صص ۱۵۳-۱۵۴.
۷- نهج البلاغه، نامه ی ۱۳.
۸- همان، نامه ی ۴۲.

منبع مقاله :
دلشاد تهرانی، مصطفی؛ (۱۳۹۰)، رایت درایت: اخلاق مدیریتی در عهدنامه ی مالک اشتر، تهران: انتشارات دریا، چاپ اول

همچنین ببینید

چرا به امام عصر(عج) ربیع الانام می گویند؟

یاصاحب الزمان(عج)! باز بهار رسید و «تو» بهار انسانها نیآمدی. فصل نو شد و باز …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *