خانه / شهدای مسجد / 14-شهيد احمد حلمي / وصیتنامه برادر شهید احمد حلمی

وصیتنامه برادر شهید احمد حلمی

بسمه تعالی

وصیتنامه برادر شهید احمد حلمی

 

ان اللّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنّه یقاتلون فی سبیل اللّه فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوریه و لانجیل والقرآن و مناو فی بعهدهی من اللّه فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم

خدا جان و مال و ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر بعهد کیست. ای اهل ایمان شما بخود در این معامله بشارت دهید که این معامله با خدا به حقیقت  سعادت و پیروزی بزرگی است. «سوره توبه۱۱۱»

با سلام و درود بر پیشگاه حضرت ولی عصر(عج) و نائب بر حقش امام امت و با سلام خدمت امت قهرمان و شهید پرور ایران و با سلام خدمت دوستان و خانواده ارجمند دامت بقائه .

چندین بار تصمیم گرفتم وصیتنامه ننویسم، اما به روایت اینکه گروهی از مردم در روز قیامت با وصیتشان به بهشت می روند لیکن تصمیم گرفتم که چند خطی مصاب وصیتم بنویسم.  

در وحله اول ، من که از مادیات چیزی ندارم که وصیت کنم، لکن  در پیشگاه خداوند و در پیش روی شما شهادت می دهم که خداوند یکی است و هیچ شریکی ندارد و مکتب من اسلام ( شیعه اثنی عشری ) و کتاب و آئین من کتاب آسمانی قرآن است و پیغمبر و رسول من پیغمبر اکرم محمد مصطفی (ص) است و امام و رهبر من همان دوازده تن از سلاله پاک حضرت رسول اکرم که اولین آنها حضرت علی (ع) و آخرین آنها حضرت صاحب الزمان (عج) است  و شهادت می دهم که روزی آن حضرت قیام خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.

خدایا، بارالها، معبودا، معشوقا، مولایم ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم  و تا آخرین قطره خون در راه دین تو، راه تو جهاد کنیم، خدایا بر پیمان خود همچنان استوار مانده ایم، خـدایا به محمد (ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند ، به علی (ع) بگو که شیعیانش قیامت بپا کردند و به حسین (ع) بگو که خونش همچنان در رگها می جوشد، بگو که از آن خونها لاله ها روئید، ظالمان لاله ها را بریدند اما باز هم لاله ها روئید .

خدایا، بارالها، معبودا، با ۱۹ سال عمر در این دنیا ، خدایا نتوانستم به اسلام ودین تو خدمت کنم و کار شایسته ای انجام دهم. خدایا اگربدانم که با کشتن من دین تو قدمی به جلو  میرود پس ای شمشیرها ، ای توپها ، ای گلوله های آتشین مرا در برگیرید. زیرا که سعادت من در شهادت من است. خدایا ، بارالها، طلبم از تو این است که شهیدم گردانی و دیگر به خانه باز نگردم ، زیرا که با زندگیم نتوانستم به اسلام خدمتی و کمکی کنم.خدایا لااقل شاید با کشته شدن من در راه بتوانم به اسلام و دین تو خدمت کرده باشم. و اما سخنی کوتاه با خانواده عزیز و ارجمندم :

سلام علیکم، آخرین سلام و سلامی پر از احساس و محبت نثار پدر و مادر و برادران و خواهران عزیز، پدر و مادرم، جداً شرمسار و خجل زده ام ، نوشتن این چند خط را ۲ الی ۳ روز به تاخیر انداختـم ، جداً حالا که می نویسم دستم می لرزد و پیشانیم عرق کرده است.

خدایا چه بنویسم ؟ چه بگویم که بتوانم حق و عظمت شما پدر و مادر عزیز و مهربانم را ادا نمایم ، آیاکسی هست که بتواند ارزش و مقام پدر و مادر را بگوید ؟ هر چه فکر می کنم ذهنم به جایی نمیرسد خلاصه باید چند کلمه ای بنویسم . جداً که چقدر مشکل است . تنها چیزی که می توانم بگویم این است که شما پدر و مادر عزیز افتخار من هستید و شما هم افتخار کنید که چنین فرزندانی را تربیت کرده و تحویل جامعه داده اید وخوشحال باشید که درامانتی که از نزد خدا درپیش شما بود خیانت نکرده اید، خوشحال باشید، خوشحال باشید، که با این کارتان بهشت را برای خود تضمین کرده اید (انشاءالله )، خلاصه با این حال من برای شما فرزند خوبی نبودم و کاری بجز ناراحت کردن شما نداشتم اما با این حال از شما امید بخشش دارم ، پدر ومادر عزیز تو را به بزرگیتان، مرا به نادانیم ببخشید تقاضا دارم که مرا ببخشید، که با بخشش شما عذاب این بنده گنهکار را کوتاه کنید، مرا ببخشید، مرا ببخشید.  

دوستان و برادران عزیزم من خودم را کوچکتر آن می بینم که به شما برادران عزیز وصیت کنم، لکن چند چیز است که می توانم خدمت شما عرض و توصیه کنم که در صورت امکان عمل کنید (انشاءالله) اول اینکه به شما توصیه می کنم که این سه چیز را سر لوحه زندگی خود و با آنها جداً برخورد نمائید:

    1- اینکه چرا امام حسین (ع) کشته شد و راه و مقصد او چه بود و بیشتر بدنبال قیام عاشورا را بگیرید که هر چه داریم از عاشورا داریم . 

    2- به شما برادران عزیز وصیت می کنم که با افرادی که عزاداری امام حسین (ع) را برای خود یک تفریح و یک جایی برای هوسرانی و چشم چرانی به ناموس مردم را دارند و به نام عزاداری برای حسین بن علی (ع) مجالس عیش و نوش و غیبت ومسخره و خنده بر پا می کنند جداً برخورد نمائید زیرا با این کارتان قلب شهداء را شاد می کنید . 

    3- به شما برادران عزیز توصیه می کنم که از تندرویهای بیجا جداً خودداری کرده و از ظن و گمان و سوء نیت نسبت به هم خیلی خیلی خود داری کنید که با این کارتان خدای ناکرده جهنم را برای خود خریداری نفرمائید ، خلاصه برادران دنیا محل گذر است از فرصت استفاده کرده و توشه آخرت جمع کنید و خدای نا کرده زرق وبرق ظاهر دنیا شما را گول نزند ، مرگ دیر یا زود به سراغ همه کس و همه جا خواهد آمد زیرا که خود قرآن مجید می فرماید :

 کل نفس ذائقه الموت : بدرستیکه هر نفسی مزه مرگ را خواهد چشید . 

برادران ما که خوب یا بد رفتیم، محل دیدار قیامت ، خلاصه برادران عزیز، دوستان و خانواده محترم سختیها زیاد است اما مگر سخن گفتن کار هر کسی است برادران عزیز از شما تقاضا دارم مرا ببخشید و عفو کنید با بخشش خودتان عذاب این بنده گنهکار را کم کنید. ببخشید کسی را که دستش از دنیا کوتاه شده است ببخشید کسی را که دفتر اعمالش بسته شده است و تا قیامت باز نخواهد شد، ببخشید کسی را کـه دیگر به بدنیا باز نخواهد گشت ، ببخشید کسی را که قدرت تکلم ندارد ، ببخشید کسی را که دیگر قدرت حرکت کردن ندارد ، ببخشیدکسی را که دیگر درکفنش نهاده اند ، ببخشید کسی را که در قبر سرازیرش کرده اند و ببخشید کسی را که درقبرش نهاده اند و ببخشید کسی را که دیگر او را تا قیامت نخواهید دید و ببخشید کسی را که مرگ سرخ را بر زندگی سبز دنیا ترجیح داده ، برادران ببخشید یک بنده گنهکار را و او را از عذاب الهی نجات دهید .

پدر و مادر ، برادران و خواهران عزیز، هر چند که در دنیا برای شما پدر و مادر عزیز فرزند خوبی نبودم و برای شما خواهران و برادران ، برادر خوبی نبودم ، با اینهمه به بزرگواری خودتان به من بنده حقیر ترحم کنید و مرا ببخشید ، خلاصه امیدوارم که در قیامت با دستی پر همدیگر را ملاقات کنیم و امام حسین (ع) نیز از ما راضی و خشنود باشد . در خاتمه از شما می خواهم که برایم دعا کنید ودر مجالس دعا و بخصوص در مجالس عزاداری سرور آزادگان حسین بن علی (ع) مرا یاد کنید . 

دوباره از شما پدر و مادر عزیز و برادران، خواهران، دوستان و آشنایان طلب عفو و بخشش می کنم. امام را تنها نگذارید و از تفرقه بپرهیزید. موفق و مؤید و منصور باشید.

((خدا یار ونگهدار شما باشد خدا حافظ شما ))

تا روز موعود، قیامت خدا حافظ شما انشاءالله

بنده حقیر و گنهکار احمد حلمی    2/10/1365

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اینما تکونوا یدرککم الموت ولو کنتم فی البروج مشید

در هر کجا که باشید مرگ شما را درک می کند اگر چه در ساختمان های آسمان خراش باشید

سپاس خدای را که تاریکی شب سیاه و ظلمانی را به روز روشن مبدل ساخت و ما را از این روشنائی بهرمند سا خت خدایا معبودا پروردگارا سپاس بی منتهی تو را که به من این فرصت را دادی که دوران پر تلاطم وپر از معصیت و خطرناک جوانی را اینچنین بسر برم. 

با سلام خدمت امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام خدمت پدر گرامی و مادر عزیز و خواهران و برادران عزیز و گرامی و با سلام به دوستان و آشنایان. البته لازم به تذکر است که وصیت من عملیات بدر قوی پیش تعاون سپاه است واحتمال کم دارد که پیش آقای رئوفیان در مسجد امام حسین (ع) باشد فقط دو سه مسئله بود که لازم دیدم که متذکر شوم. مساله اول و مهمتر از همه این است که همانطور که در قرآن نقل شده است شهید زنده است و نزد خدا روزی می طلبد و اگر که خداوند انشاء الله مرا نیز جزء شهدا قرار دهد اگر چه جسمم نیست ولی روحـم در بین شما خـواهد بود و حال از شـما مـی خواهم که کارهای خیر را مثلا ازدواج برادرانم آقا علی و آقا حمید و آقا عبدالرحیم و همچنین عروسی انشاءالله خواهرم را عقب نیندازید از چهل روز هم نگذشته باشد که با این کارتان خوشحالم خواهید نمود و پدر و مادر عزیز و گرامیم من شما را خیلی ناراحت کردم طوری که خجالت می کشم از شما طلب بخشش نمایم ولی از شما می خواهم که مرا ببخشید . . . 

و همچنین در آخر این یک حدیث را به یادگاری می نویسم و آن این است که:

الدنیا تغرو و تضرو و تمور (دنیا محل غرور است و ضرر و زیان است و گذشتنی است. «نهج البلاغه امام علی (ع)»)

در خاتمه از تمام شما می خواهم که مرا ببخشید و عفو نمائید و آنچه را که می خواستم  بگویم در وصیت نامه قبلی نوشته ام خداحافظ شما       

احمد حلمی ۱۸/۱۱/۱۳۶۴

امضاء

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین امنو هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم (۱۰)

تومنون بالله و رسوله وتجاهدون فی سبیل الله باموالکم وانفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون (۱۱)

ای اهل ایمان آیا شما را بتجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک (آخرت) نجات بخشد دلالت کنم ؟ آن تجارت این است که به خدا و رسو ل او ایمان آرید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید این کار (از عصر تجارت) اگر بدانید برای شما بهتر است.

پروردگارا: براه تو آغاز کردیم و با اتکاء به تو در جلو ازدحام تهاجم این همه دشمن ایستادیم تا در رزمگاه عشق و شرف به یاد تو فواره رگهایمان را گشودیم و سینه هایمان را به استقبال سرب عذاب و گلوله های خصم فرستادیم تا بتوانیم خدمتی به دین تو و اسلام تو کرده باشیم. خدایا: شبها در خلوت سنگر تو را خواندیم و بر خاک سنگر که عطر خوش خون شهیدی در خود همراه داشت سر نهادیم و استعاذه کنان و اشک ریزان صدایت زدیم. بارالها: اگر چه در زمان پیغمبر اکرم (ص) نبودم تا در جنگهای بدر و احد و خندق و غیر در رکاب رسول تو بجنگم و اگر چه در زمان امام علی (ع) نبودم تا با معاویه و منافقین که با اسم اسلام خنجر به اسلام می زدند در رکاب مولایم امام علی (ع) بجنگم و اگر چه نبودم تا در کربلای پر خون امام حسین و در رکاب آن حضرت بجنگم و ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) را لبیگ گویم ولی حال خوشحالم که در رکاب فرزند امام حسین (ع) می جنگم و از دین تو دفاع می کنم و خدایا بارالهی ای تنها معبودم: من طی ۱۷ سال عمر نتوانستم باعث پیشبرد دین تو بشوم و حال خدایا من می روم تا شاید بتوانم با رفتنم باعث پیشبرد دین تو بشوم  و به دین تو خدمتی کنم همانگونه که حضرت قاسم و حضرت علی اکبر با رفتنشان دین اسلام را تضمین کردند و حال من نیز همانگونه که آنها رفتند می روم تا رهرو راه آن شهیدان باشم و حال خدایا: این جان ناقابل مرا و تنها هدیه مرا بپذیر که این تنها چیز پر ارزش برای من بود و حال نیز آنرا هدیه می کنم امیدوارم که آنرا بپذیری انشاءالله و اما ای خانواده عزیز و دوستان و آشنایان: سخن از وصیت است و نوشتن آن یک تکلیف، و من بهتر است بگویم که من از مال و مادیات دنیا چیزی ندارم که وصیت کنم لذا چند تذکر و یا بهتر است بگویم چند سفارش است که آخرین کلام این بنده حقیر است میگویم و اما ای پـدر عزیز و گرامی و ای مـادر مهـربانم می دانم که شما مانند بسیاری از پدران و مادران آرزو داشتید که من هم بزرگ شوم و بساط زندگی پهن کنم و این آرزوی نه تنها شما بلکه آرزوی تمامی پدران و مادران است. اما ای پدر و مادر عزیزم همانطور که خود می دانید ما امانتی هستیم در دست شما که شما وظیفه داشتید ما را بزرگ و هدایت کنید می دانم شما هم پدر و مادر عزیز زحمتها و رنجها کشیده تا مرا بزرگ کردید و من از کودکی تا حال شما را اذیت و ناراحت کرده ام و فرصت نکردم که بتوانم جبران این همه زحمت شما را بکنم و امیدوارم که مرا عفو کنید و اما پدر و مادر عزیزم ناراحت رفتن من نباشید زیرا طبق آیه شریفه قرآن که می فرماید: (کل نفس ذائقه الموت) هر نفسی مزه مرگ را خواهد چشید پس من هم می بایست مزه مرگ را بچشم حال چه امروز و چه صد سال دیگر زیرا مرگ چیزی نیست که نمی توان آنرا انکار کرد و نمی توان از آن گریخت پس چه بهتر که قبل از اینکه مرگ به سراغ ما بیاید ما خود به استقبال مرگ رویم و باید شما هم خوشحال باشید که فرزند شما مرگی را انتخاب کرده که مرگی افتخار آفرین و باید شما نیز افتخار کنید که جزء خانواده شهدا می شوید و به امانتی که خداوند به شما سپرده  بود خیانت نکرده اید.  

واما ای خانواده عزیز به شما توصیه می کنم که اگر جسد مرا پیدا نکردید ناراحت نباشید و آن زن را که در میدان کربلا که سر فرزند خود را دوباره در میدان جنگ پرت می کند و می گوید (چیزی که به خدا هدیه کرده ام پس نمی گیریم) را برای خود الگو قرار دهید. و مساله دیگر که بود خواستم بگویم که گریه نکنید اما شاید این میسر نباشد و ای خانواده عزیز زینب وار صبر پیشه کنید و زیاد گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید به یاد قاسم و علی اکبر حسین(ع) گریه کنید و دوباره از شما می خواهم مرا ببخشید. و اما ای برادران عزیز از شما تقاضا دارم همانگونه تا حال در پیشبرد اسلام و انقلاب اسلامی کوشا بودید، کوشاتر باشید و سعی کنید در هر کجا که هستید را هم را ادامه دهید و همیشه پیرو خط امام و روحانیوت در راه امام باشید و همیشه امام را دعا کنید و از شما هم برادران می خواهم که مرا ببخشید. و اما ای خواهران عزیز و محترمه: مسئولیت شما سنگین تر از ریختن خون من است و آن هم تربیت صحیح فرزندان است. دوست دارم که دخترانتان زینب وار و پسرانتان حسین گونه راه ما را ادامه دهند و چرخی از چرخهای اسلام باشند ان شاء الله. و اما ای دوستان از شما می خواهم که هر ناراحتی از من داشتید مرا به بزرگواری خود ببخشید زیرا گناهانم سنگین است شاید خداوند حق خود را که همان حق الله باشد بخشد اما حق الناس را شما ببخشید پس از شما ملتمسانه می خواهم مرا عفو کنید و سعی کنید که همیشه پیرو امام و روحانیون باشید زیرا که روحانیون چراغ ما هستند و سخنان امام را مو به مو اجرا کنید که صلاح اسلام بر این است.

و اما خانواده عزیز ! ان شاءالله اگر میسر شد مقداری نماز و روزه گردنم هست که بدهید برایم بجا آورند دوباره از شما برادران و خواهران و دوستان می خواهم که مرا ببخشید و پیرو امام و قرآن و اسلام باشید و امام و رزمندگان را همیشه دعا کنید دیگر عرضی ندارم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته به امید دیدار در  روز رستاخیز

خداحافظ ۲۰/۱۲/۶۳

امضاء

همچنین ببینید

پیام شهید احمد حلمی

بسم اللّه الرحمن الرحیم   الحمد للّه الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *