۱. مردم عادی: زبان محاوره (برقراری ارتباط از راه گفتار)؛ زبان زنده روزمره، در محاورهها، دیدوبازدیدها، بازار، کوچه و خیابان، فیلمها و… .
۲. طبقه متوسط فرهنگی: زبان معیار (انتقال معنا از راه نوشتار)؛ در رسانهها، مدارس، دانشگاهها، حوزهها، کتابها، روزنامهها، قوانین و… .
زبان فصیح: زبان علم، زبان تحصیلکردهها و اهل فضل است. ارتباط حساستر و معنای ظریفتر و اندیشه پیچیدهتر، ابزاری کاملتر و دقیقتر و کارآمدتر میخواهد. روشنسازی و رواننویسیِ اندیشهها و پدیدههای پیچیده، دشوار است. مخاطبش محققان و عالمان است. این زبان، اصطلاحات علمی دارد و عوام در خواندن آن، کمی دچار مکث مفهومی میشوند؛ بااینحال، جملهها باید کوتاه و گویا و شفاف باشد.
۳. ادیبان: زبان فاخر، پر از استعاره و ایهام و مجاز و کنایه و رمز (نمایاندنِ پیچیدهترِ اندیشهها و پدیدهها)؛ در شعرها و نثرهای فاخر ادبی. در اینجا، زبان دیگر ابزار نیست، بلکه خودش هدف است. زبان کهن: آثار ماندگار ادبیات، طی تاریخ ۱۲۰۰ساله زبان فارسی.
منبع: ویرایش