خانه / نشریه / ادب فارسي / سه شعر زیبا برای محرم

سه شعر زیبا برای محرم

شعر اول: محرم

 

یک شهر دعا کرد و بلا کم نشد امسال

خون شد جگر خلق و محرم نشد امسال

ای ماه چه دیر آمدی از راه و عجیب است

دل واپس تو عالم و آدم نشد امسال

پیش از تو محرم شد و پیش از تو عزا بود

مویی ز عزاداری تو کم نشد امسال

جایی ننشستیم که یادی نشد از درد

شعری نسرودیم که ماتم نشد امسال

صد خیمه ی خاموش به تاراج جنون رفت

یک خاطر آسوده فراهم نشد امسال

در گریه نهفتیم عزای شب خود را

تاوان تو زخمی ست که مرهم نشد امسال

عبدالجبار کاکایی 

شعر دوم- محرم ماه عشق و جنون

گل خوش رنگ و بوی من حسین است

بهشت آرزوی من حسین است

مزن دم پیش من از لاله رویان

که یار لاله روی من حسین است

من آن مداح مست سینه چاکم

که ممدوح نکوی من حسین است

همه در گفتگوی این و آنند

ولیکن گفتگوی من حسین است

سخن بی پرده می گویم زمستی

می و جام و سبوی من حسین است

چو مرغ حق که از حق میزند دم

طنین های و هوی من حسین است

از آن بر تربتش سایم جبین را

که عز و آبروی من حسین است

احد گوئی از آن باشد شعارم

که پیر و نکته گوی من حسین است

احد ده بزرگی

 

شعر سوم – باز باران

 

باز باران با ترانه

می خورد بر بام خانه

یادم آرد کربلا را

دشت پرشور بلا را

گردش یک ظهر غمگین

گرم و خونین

لرزش طفلان نالان

زیر تیغ و نیزه ها را

با صدای گریه های کودکانه

وندرین صحرای سوزان

می رود طفلی سه ساله

دل شکسته

پای خسته

باز باران قطره قطره

می چکد از چوب محمل

باز باران با محرم

اشک های جاودانه

همچنین ببینید

غزه با خون شهیدان نورانی شده است

امروز غزه دیگر آن قبیله ۱۶ قرن پیش نیست که عده ای خود را به …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *