گزیده ای از دفتر یادداشت و خاطرات شهید مهدی عیدی مراد: ۱۷/۱۰/۶۰: خدایا، بار الها تو خودت پدرم را راضی کن که من در این حمله ی اخیر که در کرخه نور است شرکت کنم. شاید در این حمله من نیز لیاقت شهادت را داشته باشم. ۲/۱۱/۶۰: مهدی! توجه کن …
ادامه نوشته »خاطره ای از شهید عیدی مراد
اواخر سال ۱۳۵۹ بود. من در آن زمان در دفتر فرماندهی سپاه اهواز شاغل بودم. یک روز بطور غیر منتظره ای در دفتر کارم با مهدی مواجه شدم. او که از دزفول آمده بود درخواست داشت تا کمک کنم تا با خیل بسیجیان از اهواز به جبهه اعزام شود وقتی …
ادامه نوشته »زندگی نامه شهید عیدی مراد
– دوران کودکی و درس: شهید مهدی در سال ۱۳۴۳ در خانواده ای متدین و کشاورز در شهر شهید پرور دزفول دیده به جهان گشود. چون پدر و مادرش علاقه ی وافری به دین مبین اسلام و ائمه اطهار (ع) داشتند نام مبارک مهدی را بر او نهادند. مهدی در …
ادامه نوشته »وصیتنامه شهید مهدی عیدی مراد
بسم الله الرحمن الرحیم وصیتنامه برادر شهید مهدی عیدی مراد خداوندا: ما را با محمد(ص) و آلش محشور بفرما(آمین یا رب العالمین) وقتی که انسان در لحظات آخر عمرش به خود خود می نگرد و می خواهد که بفهمد که چه کرده است چه سودی در این دنیا داشته است …
ادامه نوشته »