حبیب زود آمد و زود پر کشید. این جسم و کالبد ضعیف چه روح بزرگی را تن پوش شده بود. او آخرین کسی بود که از مسجد بیرون می رفت و چه بسا تا پاسی از شب به فعالیت و تلاش در مسجد سپری می کرد. خاطرش آرام و دلش …
ادامه نوشته »مصاحبه با برادر حسن مشیری در مورد شهید
س- معرفی شهید حبیب وکیلی؟ ج- شهید حبیب وکیلی پسر کوچک خانواده بود پدرش کاسب و چند برادر از خود بزرگتر داشت . سال دوم دبیرستان و رشته تحصیلی ریاضی فیزیک بود و جزء بچه های زرنگ و زبده دبیرستان. جزء بچه هایی بوده است که در خانواده نمونه …
ادامه نوشته »دست نوشته ای از شهید-۴
یا اباعبداللّه الحسین (ع) یا مظلوم کربلا. هنگامه ای که چنین می گویم یا می شنوم به یاد خون ریخته شده مولایم حسین (ع) می افتم قلبم می خواهد از تپش باز ماند، ناگاه اشکها سرازیر می شود. شوق مولایم مرا بی تاب کرده، خدایا دوست دارم در کنار مولایم …
ادامه نوشته »دو رکعت عشق
نوجوان شهید حبیب وکیلی از بسیجیان مخلص دزفول یود. او در آخرین یادداشت خود در شب سه شنبه ۲/۱۰/۱۳۶۵ نوشته بود: خدایا! یاران، مرا می خوانند. دوسه بار شهید عزیزم (یوسف جاموسی)مرا در خواب خواند و گفت: دیر است، زود باش که جا می مانی خدایا تنها آرزویم این …
ادامه نوشته »دست نوشته ای از شهید-۲
بسم اللّه الرحمن الرحیم اللهم اشف کل مریض اینجا آب و هوای خوبی دارد و در اینجا منظره خیلی خوبی وجود دارد امّا مگر اینها غم را از دلم می ربایند. فقط هنگامی که با جمعی از دوستانمهستم کمی فراموش می کنم ولی بمحض اینکه تنها شدم غم وجودم …
ادامه نوشته »دست نوشته ای از شهید-۳
بسم اللّه الرحمن الرحیم اللهم ارحمنا پنجشنبه ۹/۵/۶۵ کم کم دارم به ضعف های خودم پی می برم. خدایا تقریباً حال می دانم و معلوم شده که چه هستم. چه فردی هستم. آری فردی گنهکار. خدایا حالتی گریان دارم زیرا که می بایستی این موقع بر سر مزار …
ادامه نوشته »دست نوشته ای از شهید-۱
بسم الله الرحمن الرحیم ناگهان تصمیمم قطعی شد و با پدر و مادر صحبت کردم خیلی پافشاری می کردند گرچه سخت بود اما گریه مادر را، ضجه های خواهران را و غرزدن هایپدر را تحمل کردم زیرا که دیگر من راه خود را یافته بودم خلاصه با اراده ای …
ادامه نوشته »پیام شهید
بسم الله الرحمن الرحیم هدف من از آمدن به جبهه این بود که: رهبر انقلاب اسلامی فرمودند آمدن به جبهه یکی از واجبات و همچنین واجب تر از فروع دین است و من مصمم شدم به جبهه بیایم و به پیام و سخن رهبرم لبیک بگویم و اما پیامی که …
ادامه نوشته »به یاد حبیب
بسمه تعالی بارقه عشق و خلوص در نگاهش مختصر شده بود. بر فراز سیمای جذابش آفتاب اطمینان موج میزد، در سیمایش که کتاب صداقت و صفا و آیینه شفاف خلوص و ایمان بود، تصویر روشن هجرت نقش بسته بود. دلش را عشق حسین بی تاب و دیدگانش را محبت او …
ادامه نوشته »مصاحبه با برادر صادق کلانتر همرزم شهید
بسم الله الرحمن الرحیم س- معرفی شهید حبیب وکیلی ؟ ج- شهید حبیب وکیلی در سال ۱۳۴۸ چشم به جهان گشود و آغاز آشنایی من با آن بزرگوار به سال های آغازین دوران دبیرستان باز می گردد که در این دوران صمیمیت عمیقی بین ما ایجاد شد بگونه ای که …
ادامه نوشته »