خاطره ای از یاد برادران شهید تدارکات عمار
بسم الله الرحمن الرحیم
یک روز برادر سید محسن و برادر نوروزکوه هنگام غروب با تویوتا در جزیره مجنون جنوبی که گردان عمار حالت پدافندی داشت بسر می برد ، و برادر علی شفیعی (شاد روش) مسئول تغذیه گردان بود و این حقیر (سید محسن) با علی شفیعی بود، بعد من و نوروز کوه با تویوتا بدون اجازه در جزیره در حال گشت زنی بودیم به سراغ کانتینرغذای لشکر رفتیم ، در راه سنگر ها بچه های تغذیه لشکر از آنجا رفته بود ، کانتینر تنهای تنها آنجا ، بی کس ، بعد از آن سید محسن در کانتینر را گشود و ۱۵ کارتون ، کامپوت گیلاس و ۲۰ کارتون کنسرو ماهی که هنوز تا هنوز هست ، وقتی آن لحظه و حالت یادم می آید ، دهانش از فرط خوشحالی می خواهد بال در بیاورد
امضاء پلنگچی ۲۴/۱۱/۶۴ امضای سید محسن