خانه / شهدای مسجد / 12-شهيد يوسف جاموسي / دست نوشته شماره ۶-شهید یوسف جاموسی- روز شهادت مولای متقیان

دست نوشته شماره ۶-شهید یوسف جاموسی- روز شهادت مولای متقیان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الان یکشنبه ۲۱ رمضان سال ۱۳۶۵ هست من در بهمن شیر در یکی از روستاهای آبادان هستم امروز مولای متقیان علی به شهادت می رسد و ما دست خالی فردای قیامت جلو علی ایستاده و التماس می کنیم که شاید ما را ببخشد.

بار پروردگارا نمی دانم چه کنم تا تو را راضی کنم که شاید مرا در دنیا ببخشی. من از کوچکی که در دنیا آمده ام بچه ای بازیگوش بوده ام و همیشه پدر و مادرم را اذیت می کردم تا اینکه کمی بزرگتر شدم و آرامتر شدم اما ناگفته نماند  که من از کوچکی خیلی زجر و ناراحتی کشیدم از این خیلی، خیلی خوشحالم چون موقعی که مولایم علی می خواست از دنیا برود آهی کشید و گفت به خدا قسم راحت شدم چرا، چون که او در زندگیش خیلی ناراحتی و ناراحتی ها کشیده بود و من هم از این خوشحالم که شاید خدا اینها را به من داده تا در آخرت از گناهان من بگذرد.

 من در زندگیم بچه کمرویی و ناچیزی بودم از این بود که خیلی از بچه های همکلاسی ام عقب بود و از این کمرویی و نابلدی خیلی زجر و ناراحتی می کشیدم خوب هر چیزی دست خداست شاید یک امتحان بوده است خدا ما را ببخشد و بیامرزد انشاء اللّه.

جمعه ۲۱ رمضان سال ۱۳۶۵

یوسف جاموسی

همچنین ببینید

دست نوشته شماره ۸-شهید یوسف جاموسی- چند روایت زیبا

بسم الله الرحمن الرحیم به نام آنکه  ما را آفرید و به ما حیات بخشید …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *