خانه / نشریه / طنز (صفحه 6)

طنز

طنز-معرفی برخی از شغلها

سیاستمدار یک سیاستمدار کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید. مشاور یک مشاور کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند و بعد به شما می گوید ساعت چند است. حسابدار یک …

ادامه نوشته »

چند تا جوک

یارو  میره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است… میگه: دروغ میگن! خودم خوردم صابون بود!!! ************ زلزله در شهر حیف نون ۷۰۰ نفر کشته داد. ۵ نفر بر اثر زلزله ، ۶۹۵ نفر هنگام تقسیم چادر. ************ غضنفر اسم نویسی میکنه برای موبایل میگه خدا کنه نوکیا …

ادامه نوشته »

خجالت عربی

خجالت عربی پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد: »برلین فوق‏العاده است، مردمش خوب هستند و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم می‏کنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی …

ادامه نوشته »

طنز-شاگرد زبان نفهم

استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟ شاگرد : عروسی استاد: نخیر منظورم اینست که چکاره میشوی ؟ شاگرد: داماد استاد: منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟ شاگرد: زن میگیرم استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟ شاگرد: عروس میارم استاد: لعنتی …

ادامه نوشته »

طنز- نحوه دوشیدن شیر ۲ گاو از دیدگاه مختلف

نحوه دوشیدن شیر ۲ گاو  از دیدگاهای مختلف … سوسیالیسم :دو گاو دارید.یکی را نگه می دارید.دیگری را به همسایهء خود می دهید. کمونیسم : دو گاو دارید.دولت هر دوی آنها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند.. فاشیسم : دو گاو دارید.شیر را …

ادامه نوشته »

طنز-دلایل خلق زنان

خداوند زن را به این  دلایل خلق کرد ! ۱- خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود. ۲ – خدا می دونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی کنترل تلویزیون رو بهش بده. ۳ – خدا می دونست که آدم هیچ …

ادامه نوشته »

طنز-لیلی و مجنون

گله میکرد ز مجنون لیلی که شده رابطه مان ایمیلی حیف از آن رابطه ی انسانی که چنین شد که خودت میدانی عشق وقتی بشود دات کامی حاصلش نیست بجز ناکامی نازنین خورده مگر گرگ ترا برده یا دات نت و دات ارگ ترا بهرت ایمیل زدم پیشترک جای سابجکت …

ادامه نوشته »

طنز-قضاوت خانمها

خانمها همیشه زود قضاوت میکنند یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه میخوند که یهو زنش با ماهیتابه میکوبه تو سرش مرده میگه: برای چی این کارو کردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده …

ادامه نوشته »