وقتی من یک کاری را دیر تمام میکنم، من کند هستم. وقتی رئیسم کار را طول دهد، او دقیق و کامل است. وقتی من کاری را انجام ندهم، من تنبل هستم. وقتی رئیسم کاری را انجام ندهد، او مشغول است.
ادامه نوشته »وقتی ریاضیدان عاشق می شود
وقتی ریاضیدان عاشق می شود منحنی قامتم ، قامت ابروی توست خط مجانب بر آن ، سلسله گیسوی توست حد رسیدن به او ، مبهم و بی انتهاست بازه تعریف دل ، در حرم کوی توست چون به عدد یک تویی ، من همه صفرها آن چه که معنی …
ادامه نوشته »کلمات انگلیسی با تعبیر فارسی! (طنز)
Keyboard چه کسی برنده شد؟ Communication Board کامیون کی شن ها رو برد؟ Morphine باید بیشتر فین کنی MissCall دختر نا بالغ را گویند Freezer حرف مفت Suspicious به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است Johnny Depp قاتل افسرده Acer ای آقا! Welcome دهن لق Manual …
ادامه نوشته »هفت سین جبهه
بچه ها تحویل سال یادش بخیر شلمچه چیده بودیم تو سفره سربند و یک سرنیزه بچه ها خیلی گشتن تو جبهه سیب نداشتیم بجای سیب تو سفره کمپوتشو گذاشتیم تو اون سفره گذاشتیم یه کاسه سکه و سنگ سمبه به جای سنجد یه سفره ی رنگارنگ اما یه …
ادامه نوشته »نامه پیرزنی به خدا..
یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد متوجه نامهای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود: ” نامه ای به خدا “
ادامه نوشته »اصطلاحات جالب و خواندنی پشت کامیونی(طنز)
لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر نکن * بوق نزن ژیان میخورمت * بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع عشق آمد و گفت من بی سوادم * پشت یه ژیان هم نوشته بود جد زانتیا * قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر * شتاب مکن، مقصد خاک …
ادامه نوشته »طنز: واژه نامه فارسی!
سطل آشغال : وسیله ای است موجود در خیابانها جهت ریختن زباله در اطراف آنها ! مدرک تحصیلی : کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق میکند !
ادامه نوشته »آزمون تافل زبان دزفولی
کنکور دزفولی ها با لهجه بخونیـــــــــــــد داوطلبین گرامی ۱۰ دقیقه فرصت دارید که به سوالات زیر پاسخ بدهید.
ادامه نوشته »طنز-سادگی واقعیت
بعضی وقتها ساده ترین جواب کنار دستمون ولی این قدر به دور دست ها نگاه می کنیم که آن را نمی بینیم. شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.
ادامه نوشته »اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است کوک کن ساعتِ خویش ! که مـؤذّن ، شبِ پیـش دسته گل داده به آب… و در آغوش سحر رفته به خواب
ادامه نوشته »