خانه / نشریه / معارف اسلامی / نگاهی به جریان های عمده سینمای جهان در دهه۲۰۱۰ـ ۲۰۰۱

نگاهی به جریان های عمده سینمای جهان در دهه۲۰۱۰ـ ۲۰۰۱

alt

هنوز زمان زیادی از آغاز قرن بیست و یکم و هزاره سوم میلادی نگذشته بود که در یازدهمین روز از نهمین ماه سال ۲۰۰۱حادثه ای در نیویورک اتفاق افتاد که گویی همه آنچه در فیلم های آخرالزمانی تا آن هنگام تصویر شده بود را عینیت می بخشید.

گویی عملیات تروریستی فیلم هایی همچون «محاصره» (ادوارد زوییک- ۱۹۹۸) و «جاده ارلینگتن» (مارک پلینگتن- ۱۹۹۹) تحقق عینی پیدا کرده بود

انگار پیش بینی های فیلم «مردی که فردا را می دید» (رابرت ژونه- ۱۹۸۱) درباره پیش گویی های نوسترآداموس جامه عمل می پوشانید. فیلمی که دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر روی پرده رفت و در آن به وضوح نشان داده می شد که موشک مسلمانان، برج های دوقلوی نیویورکی را به دو نیم می سازد!!

به جز این ها طی سال های پیش از ۲۰۰۱، حداقل در بیش از ۱۸ فیلم دیگر به نوعی نابودی برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک به تصویر کشیده شد و درواقع نیویورک (که در فرهنگ پیوریتن ها و اوانجلیست ها «یهودیه» هم نامیده شده) یک شهر آخرالزمانی نمایش داده شد.
فی المثل:
– در صحنه ای از فیلم «هکرز» (ین سافتلی- ۱۹۹۵) که در تاریکی شب برج های دوقلو نشان داده می شوند، چراغ اتاق های این دو برج به ترتیبی روشن هستند که از آن عبارت: اصابت کردن و سوزاندن (Crash and Burn) خوانده می شود.
– در صحنه ای از فیلم «ترمیناتور ۲: روز داوری» (جیمز کامرون- ۱۹۹۱) که مرد جیوه ای در کامیون درحال تعقیب ۸۰۰-T و جان کانرز بر روی موتورسیکلت درون کانالی دیده می شود، در حال عبور از یکی از زیرگذرها که سرانجام کامیون بر اثر برخورد با آن منفجر می شود، پیش از برخورد این کلمات بر روی سر در آن زیر گذر قابل خواندن استCausion9-11 یعنی اخطار ۱۱-۹ (اشاره به تاریخ ۱۱ سپتامبر)
– در فیلم «برادران سوپر ماریو» (۱۹۹۳) در دو صحنه پیاپی، برج های دوقلوی نیویورکی مورد تهاجم اشیاء نورانی قرار می گیرند.
– در پوستر اولیه فیلم «جان سخت» (جان مک تیرنان- ۱۹۸۸) برج های مرکز تجارت جهانی در نیویورک درحال انفجار هستند! این تصویر بعدا از روی پوستر حذف شد!!
– یک گفت وگو از سکانس مهمی در فیلم «بوسه طولانی شب بخیر» (رنی هارلین- ۱۹۹۶). فیلمی درباره یک مأمور زن امنیتی سابق که دچار فراموشی شده و در موقعیت یک خانم خانه دار، به تدریج وضعیت سابقش را به خاطر می آورد. آن گفت وگو مابین دو مأمور امنیتی صورت می گیرد:
«… مرد اول: بمب گذاری مرکز تجارت جهانی را در سال۱۹۹۳ یادتون میاد؟ (در آن تاریخ اعلام شد که فردی به نام رمزی یوسف، بمبی را در طبقه پنجم زیرزمین برج های یاد شده منفجر کرده است.)
مرد دوم: می خوای بگی تو می خوای یک عملیات تروریستی دروغین راه بندازی تا بتونی از کنگره پول و بودجه بکشی بیرون؟
مرد اول: بنابراین مجبوریم عملیات تروریستی رو به طور واقعی انجام بدیم و طبعاً مسلمان ها رو مقصر اعلام می کنیم…»
اما یک سال پیش از رخداد حادثه ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ و دقیقاً در ۲۲سپتامبر ۲۰۰۰ فیلم «جن گیر» (ویلیام فریدکین) که ۲۷سال قبل در سال۱۹۷۳ اکران شده بود تحت عنوان نسخه ویژه کارگردان و اینکه صحنه های تازه ای نسبت به نسخه اصلی در آن گنجانده شده با نام جن گیر ۲۰۰۰ در آمریکا اکران شد و تا یک ماه پیش از واقعه برج های دوقلوی نیویورکی در ۲۶ کشور جهان به نمایش عمومی درآمد که آخرین آن در ۱۶اوت ۲۰۰۱ (حدود یک ماه پیش از حمله به برج های مرکز تجارت جهانی) در اسراییل بود!! بدون شک اکران مجدد فیلم «جن گیر» نمی توانست علل معمول نمایش دوباره سایر آثار سینمایی را دارا باشد چراکه:
اولاً؛ معمولاً اکران مجدد فیلم های ماندگار یا مطرح تاریخ سینما به مناسبت ۲۰، ۲۵، ۵۰، ۷۵ یا ۱۰۰سالگی آنها انجام می گیرد و ۲۷سالگی یک فیلم، هیچ گونه مناسبتی نمی تواند داشته باشد.
ثانیاً؛ فیلم به عنوان نسخه ویژه کارگردان تقریباً هیچ صحنه مهم اضافه ای نداشت و تنها قدری قدم زدن های بی حاصل الن برنستین و یا پدر کاراس به آن افزوده شده بود که در روند داستان هیچ تأثیری نداشت.
اما در آستانه هزاره سوم و حادثه ۱۱سپتامبر، فیلم «جن گیر» می توانست واجد پیام های ویژه ای برای مخاطبانش باشد. در فیلم، روح شیطانی و شرور از درون سرزمین عراق و با صدای اذان به آمریکا و کیپ تاون آمده و در وجود دختر نوجوانی فرو می رود. عراق سرزمین شیطان و شرارت جلوه می کند و این همان نجوای کلام جرج دبلیو بوش در آستانه حمله نظامی به افغانستان و عراق پس از ماجرای ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ بود که اینک آمریکا و جهان با یک محور شرارت و قدرت شیطانی مواجه اند که اگر آن را در خود مرکز شر (یعنی عراق و خاورمیانه و در اصل کشورهای اسلامی) سرکوب نکند، در آمریکا به سراغشان خواهد آمد! یعنی به این ترتیب یک فیلم شیطانی آرشیوی در خدمت میلیتاریسم نوین غرب قرار گرفت و به قول یکی از کارشناسان سیاسی دیپلماسی آخر الزمانی غرب را کلید زد.
به هر حال حادثه ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ نقطه عطفی در تاریخ آمریکا و غرب بود، چنانچه خود جرج دبلیو بوش، تاریخ را به پیش و پس از ۱۱سپتامبر تقسیم نمود. برخی کارشناسان براین باورند که به دلیل عدم رخداد جنگ آخرالزمان یا آرماگدون در انتهای هزاره دوم، ۱۱سپتامبر بوجود آمد تا آنچه برای زمینه سازی جنگ واپسین برعهده ایالات متحده نهاده شده (لشکرکشی به خاورمیانه و اشغال سرزمین عراق یا همان بابل) انجام پذیرد.
اما درحالی که طی پنج سال پس از ۱۱سـپتامبر تقریبا سینمای هالیوود از هرگونه پرداخت به حادثه برج های دوقلوی نیویورکی منع گردیده بود و هیچ گونه فیلمی دراین زمینه ساخته نشد و حتی تصاویر برج های دو قلوی نیویورکی از بعضی فیلم های ساخته شده قبل از ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱، بیرون کشیده شد، اما درسال ۲۰۰۶ ناگهان ورق برگشت و حداقل سه فیلم با تبلیغات و سرو صدای فراوان روی پرده سینما و یا بر صفحه تلویزیون نقش بستند؛ «یونایتد ۹۳» (پال گرین گرس) و «پرواز ۹۳» (پیتر مارکل) که هردو فیلم درباره چهارمین هواپیمایی ربوده شده در روزیاد شده بودند و فیلم «مرکز تجارت جهانی» (الیوراستون) که به قصه دوپلیس نجات یافته از آوار برج های دوقلو می پرداخت.
دو فیلمی که ماجرای پرواز شماره ۹۳ را به تصویر می کشیدند، حکایت چهارمین هواپیمای به اصطلاح ربوده شده روز ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ را نقل می کردند که با تلاش مسافرین آن، به هدف خود یعنی برخورد با ساختمان دیگری از مراکز مهم آمریکا نرسید و در منطقه ای دورتر با زمین برخورد کرده و منفجر شد. داستان فیلم که براساس برخی نقل و قول های بازماندگان قربانیان آن پرواز از آخرین تماس تلفنی با بستگانشان به همراه تخیلات فیلمسازان آثار مذکور شکل گرفت، بعدا مورد اعتراض همان بازماندگان واقع شد که گویا ماجرای مذکور تحریف گردیده است!
فیلم الیور استون هم یک پروپاگاندا برای نئوکان های حاکم بر آمریکا بود. نکته جالب اینکه وقتی الیور استون برای ساخت فیلم «مرکز تجارت جهانی» توسط روسای کمپانی پارامونت انتخاب گردید، بسیاری از روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان متمایل به محافل سیاسی خصوصا وابسته به جناح محافظه کاران و جمهوری خواهان حاکم، برآشفتند و یکی از آنها نوشت:«این دیگر شرم آور است که اجازه می دهند فیلمسازی مثل الیور استون با آن فکر مسموم وخرابش، ماجرای ۱۱ سـپتامبر را آلوده کند!!» و کمپانی پارامونت برای راحت کردن خیال متعصبان محافظه کار، علاوه بر راه اندازی یک شرکت رسانه ای، درچندین جلسه نمایش خصوصی (پیش از اکران عمومی) فیلم را برای اعضای کنگره آمریکا نشان داد تا اینکه «کال تامس» تندرو و متعصب تعریف خود را از فیلم استون چنین ارائه داد (تعریفی که شاید زمانی درمخیله استون یا حداقل هواخواهان او هم نمی گنجید!). تامس گفت:«یکی از درخشانترین فیلم هایی که از کشور، خانواده، ایمان و مردم دفاع می کند»!!!
دلیل این دفاع حیرت انگیز یک نئو مکارتی از استون کاملا واضح بود. او برخلاف آثار معروفش و آن تئوری ۳ سواله فیلم «جی اف کی»، در فیلم «مرکز تجارت جهانی» به عمق ماجرای ۱۱ سپتامبر نقب نمی زد و آن را فقط دریک سطح تبلیغاتی برای میلیتاریسم حاکم برآمریکا مطرح می ساخت. اگر چه استون درهزاره جدید با ساخت فیلم «اسکندر» (۲۰۰۳) و «دبلیو» (۲۰۰۸) از جرگه سینماگران ظاهرا معترض بیرون رفت و به صف فیلمسازان تبلیغاتی هالیوود پیوست.
اما درباره ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ مستندهای بسیاری ساخته شد. یکی از این مستندها که سال بعد از آن حادثه نمایش داده شد، ۱۱ فیلم کوتاه ۱۱دقیقه ای از ۱۱ فیلمساز مختلف جهان بود که در مجموعه ای گرد آمده بود. فیلمسازانی همچون یوسف شاهین، کلود شابرول، شان پن، کن لوچ، الخاندرو گونزالس ایناریتو، در این مستند حضور داشتند و یکی از آن فیلم ها ساخته کن لوچ به حادثه ای دیگر در ۱۱سپتامبر ۲۸ سال قبل از واقعه برج های نیویورکی می پرداخت، به فاجعه کودتای نظامیان شیلی در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ که به وسیله آمریکا و عواملش مانند ژنرال پینوشه علیه حکومت ملی و مردمی سالوادور آلنده انجام شد و طی آن دهها هزار تن با رگبار مسلسل های آمریکایی کشته شدند. کن لوچ در آن اپیزود به طعنه می گفت اگر در حادثه برج های مرکز تجارت جهانی نیویورک حدود ۳ هزار نفر (که البته رقم بالایی است) جان باختند، در جریان کودتای شیلی، تنها در استادیوم سانتیاگوی شیلی بیش از ۳۰ هزار نفر قتل عام شدند. در حالی که هیچ مراسمی برایشان برپا نگشت، اشکی برایشان ریخته نشد و گروه و سازمان بین المللی برایشان دل نسوزاند!!!
مستند ۱۱ فیلمه مذکور، موضوع جدیدی را درباره ماجرای ۱۱ سپتامبر مطرح نساخت اما مستندهای متعددی حقایق و گوشه های پنهان آن حادثه را بازخوانی کردند از جمله فیلم «تغییر بی قاعده» که در سال ۲۰۰۵ ساخته شد.
مجله تایم در گزارشی درباره «تغییر بی قاعده»، آن را یکی از افشاگرترین فیلم هایی معرفی نمود که درباره ۱۱ سپتامبر ساخته شده است. در ادامه گزارش مجله تایم آمده بود که:
«… فیلم یاد شده پر از آمار، تصاویر، مدارک و گفته های شاهدان عینی است. متخصصان در مصاحبه هایشان دلایل خود را ارائه می دهند و نوای موسیقی هیپ هاپ در سرتاسر فیلم به گوش می رسد. آنها یازدهم سپتامبر را از نو بازسازی کرده اند. نقطه به نقطه و فریم به فریم. یک گوینده لحظه به لحظه ماجرا را شرح می دهد. آماتورها، شماری از انسان های سخت کوش (که بعضی حتی ۲۰ ساله اند) با سرمایه شخصی و لپ تاپ هایشان و تصاویری که در اینترنت موجود بوده؛ این فیلم را ساخته اند…»
کوری رووه، یکی از سازندگان فیلم که تنها ۲۳ سال داشت، در مصاحبه با همان شماره مجله تایم گفت: «هدف فیلم تنها یک چیز است: مردم باید متقاعد شوند که داستان های دیگری هم از ماجرا وجود دارد. داستان هایی که رسانه های اصلی و دولت هیچ گاه تعریف نمی کنند.» او ادامه داده بود: «آن ۱۹ هواپیماربا در دو ساعت، از تمامی بخش های امنیتی به راحتی گذشتند و چهار هواپیمای مسافربری را به چنین ساختمان هایی کوبیدند و در تمام این مدت ارتش هیچ کاری برای متوقف کردن آنها انجام نداد، آن هم در محافظت شده ترین فضای هوایی سراسر جهان در ایالات متحده. این به نظر من توطئه دولت آمریکا است، دم و دستگاه بوش.»
رووه در ادامه افزوده بود: «دولت در این فیلمنامه نقش وطن پرستی تحسین آمیزش را به خوبی بازی کرد. اگر می خواهید سلاح های کشتار جمعی ساختگی را در یک کشور دیگر ریشه کن کنید، بهترین کار راه انداختن چنین حملات تروریستی ساختگی به کشورتان است.»!! او به حمله آمریکا به عراق به بهانه در اختیار داشتن سلاح های کشتار جمعی اشاره می کرد که در عراق هیچ گاه چنین سلاح هایی کشف نشد.
از جمله مستندهای دیگری که درباره حادثه ۱۱ سپتامبر ساخته شد، می توان به:«اسرار ۱۱ سپتامبر»، «Who killed John OصNei» و «Loose Change» نیز اشاره کرد.
اما نخستین واکنش هالیوود پس از قضیه ۱۱ سپتامبر، جلسه ای در کاخ سفید با حضور جرج دبلیو بوش، به ریاست جک والنتی (رئیس وقت انجمن تهیه کنندگان سینمای آمریکا) و با شرکت روسای کمپانی های اصلی هالیوود همچون فاکس، متروگلدوین مه یر، پارامونت، سونی پیکچرز، یونیورسال، دیزنی و… بود.
اگر چه متن کامل مذاکرات انجام شده در جلسه فوق به بیرون درز نکرد اما براساس گفته های برخی حاضران در آن جلسه و همچنین عملکرد هالیوود در ساخت فیلم های بعدی اش می توان به برخی مندرجات جلسه یادشده پی برد. از عاجل ترین اتفاقاتی که پس از جلسه سران هالیوود با بوش در کاخ سفید در سینمای غرب افتاد، حذف تصاویر برج های دوقلوی نیویورکی از تمامی فیلم ها بود، حتی آنهایی که پیش تر فیلمبرداری شده و آماده نمایش بودند. پس از آن تقریبا اغلب آثار تولیدشده، رنگ و بویی از تروریسم و مبارزه با تروریسم و ناجی بودن آمریکا و آمریکاییان و موضوعاتی از این قبیل یافتند.
فیلم هایی مانند: جاسوس بازی (تونی اسکات- ۲۰۰۱)، آخرین قلعه (رادلوری- ۲۰۰۱)، سقوط بلک هاوک (ریدلی اسکات- ۲۰۰۱) پشت خطوط دشمن (جان مور- ۲۰۰۱)، خسارت جانبی (اندرو دیویس- ۲۰۰۲) و… در همان سال و سال بعد روی پرده رفتند تا گویا غرور آمریکاییان بازیابی شود. البته در سالهای بعد هم بسیاری از فیلم های تولیدی تحت تأثیر حادثه ۱۱سپتامبر و یا تبعات آن واقع شدند؛ از تریلر علمی- تخیلی «گزارش اقلیت» (استیون اسپیلبرگ- ۲۰۰۲) گرفته که خود کارگردان مدعی بود برای اعتراض به شرایط امنیتی- پلیس حاکم بر جامعه آمریکا ساخته شده تا ملودرام «Reign Over Me« (مایک بایندر- ۲۰۰۷) که به غم پایان ناپذیر یکی از بازماندگان قربانیان برج های نیویورکی به خاطر فقدان همسرش می پرداخت و تا آثاری مانند «من خان هستم» (کاران جوهر- ۲۰۱۰) که مسلمانی منگول در آمریکای پس از ۱۱سپتامبر، مورد ظلم و بی عدالتی واقع می شود و همسر و فرزندش را از دست می دهد اما حاضر نمی شود که با مسلمانان عدالت طلب و ظلم ستیز همکاری کند و عاقبت حتی بدست آنها ترور می شود!

همچنین ببینید

چرا به امام عصر(عج) ربیع الانام می گویند؟

یاصاحب الزمان(عج)! باز بهار رسید و «تو» بهار انسانها نیآمدی. فصل نو شد و باز …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *