خانه / شهدای مسجد / 12-شهيد يوسف جاموسي / دو رکعت عشق۱-شهید یوسف جاموسی

دو رکعت عشق۱-شهید یوسف جاموسی

 

بعد از عملیات والفجر ۸ و برگشتن به دزفول ، نگرانی و تاسف شدیدی یوسف را فرا گرفته بود، چرا که نتوانسته بود در این عملیات به شهیدان و از جمله به برادر شهیدش بپیوندد.

او اگر چه ۱۶ بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود ، آنچنان بی تاب شهادت بود که تنها چند روز بیشتر در شهر طاقت نیاورد و دوباره به گردان بلال از لشکر ۷ ول عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف پیوست و به منطقه فاو اعزام شد .

شبی یوسف را که در فکر فرو رفته بود ، در سنگری تاریک دیدم بسویش رفتم و پرسیدم چرا اینقدر در خود فرو رفته ای ؟

با صدایی محزون گفت: به نظر تو خدا مرا خواهد بخشید؟ آیا من هم شهید خواهم شد؟

به او گفتم : تو با این سن و سال که گناهی نکرده ای ، خدا بهترین بخشندگان است.

سپس لبخندی زد .

فردای همان شب انفجار خمپاره ای سبب اتصال شهید یوسف جاموسی به خدا شد.

 

خاطره ای از حسن مشیری – دزفول

اطلاعات سه شنبه ۱۴/۹/۱۳۷۴

همچنین ببینید

دست نوشته شماره ۸-شهید یوسف جاموسی- چند روایت زیبا

بسم الله الرحمن الرحیم به نام آنکه  ما را آفرید و به ما حیات بخشید …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *