خانه / نشریه / انتظار موعود / جنگ و صلح در عصر انتظار از دیدگاه قرآن کریم

جنگ و صلح در عصر انتظار از دیدگاه قرآن کریم

مقدمه

براساس تعالیم آسمانی آرمان والای انبیا و رهبران دین، برقراری جامعه ای سالم و عاری از مفاسد اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و در تعبیر قرآن کریم « حیات طیبه » است. در حیات طیبه و جامعه سالم قرآنی، منافع و مصالح ابنای بشر بدون آن که با یکدیگر در تضاد و تزاحم قرار گیرند برآورده خواهد شد و این در گرو قرار گرفتن فرد و جامعه در مسیر طرح و برنامه تکامل الهی می باشد که به ساختار فطری انسان توجه دارد و بر محور اصلاحات بوده و امنیت و صلح را به مجتمع بشری نوید می بخشد، صلح و سلمی که بر حقایق عالم خلقت منطبق بوده و تمایز، اختلاف و چندگانگی را از نظر دور نداشته و نه تنها تفاوت ها را مانع دست یابی به جامعه سالم و پاک نمی داند بلکه نشانه هایی معرفی می کند که ارباب عقول و صاحبان خرد را به تدبیر برتر نظام آفرینش رهنمون می سازد (۱) .
این نوشتار با محور قرار دادن مبادی تفکر قرآنی که در همه اعصار و قرون ساری و جاری است و رهنمودهای آن، طریقه دار و راهنمای افراد و جوامع در هر زمان می باشد. به تبیین« جنگ و صلح در عصر انتظار » می پردازد، چرا که تعالیم روح بخش قرآن پیرامون مسائل فردی و اجتماعی مسلمانان از جمله نحوه تعامل مومنان با یکدیگر و نیز ارتباط برون دینی اختصاص به عصر ائمه معصومین (علیهم السلام) نداشته و دوران غیبت و انتظار حضرت و نیز دوران حاکمیت جهانی حضرت ولی عصر را مشتمل می باشد، چنان چه بنابر روایات، حضرت در زمان ظهور، اجرا کننده فرمان های قرآنی در مجتمع انسانی می باشند. (۲)
در بخش اول پژوهش حاضر، مبانی اندیشه دینی پیرامون نحوه تعامل و چگونگی ترویج و تبلیغ شریعت با توجه به آیات شریفه و سیره نبی مکرم اسلام (علیه السلام) و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، بررسی و راه کارهای توسعه صلح از دیدگاه قرآن ارائه می شود.
محور دوم بحث به بررسی آیات جنگ و جهاد در اسلام و شرایط و اهداف آن می پردازد و در نهایت با توجه به روایاتی مبنی بر عدم قیام و مبارزه در زمان انتظار به بررسی و جمع بندی روایات مذکور پرداخته می شود.

کلیات تحقیق

الف ) اهداف تحقیق

به رغم تمامی پیشرفت ها و نوآوری های تمدن و تجدد دنیای کنونی با بحران اغتشاش و ناامنی دست به گریبان است و هر روز بیش از گذشته در گرداب بی عدالتی و نابرابری، ظلم و فساد و هرج و مرج فرو می رود، در این میان اندیشوران و صاحب نظران مکاتب و نحله ها سعی خود را در ارائه راه کار جهت بست و توسعه نظم نوین جهانی مصروف داشته و هر یک به فراخور مبنای فکری و باور درونی این مهم را چاره اندیشی می نمایند؛ در حالی که اسلام بزرگ ترین مکتب آسمانی در هزار و چهارصد و اندی سال پیش رهیافت جهان شمولی را در برقراری صلح و ثبات ارائه نموده و با ایده های مبتنی بر سلم و سازش، صلح یا دفاع و جنگ را به مقتضای نیاز فطری جامعه انسانی مطرح می نماید.
بر این مبنا، نوشتار حاضر اهداف زیر را دنبال می کند:
۱- ترسیم نگرش قرآن کریم به نحوه تعامل اجتماعی و بهبود روابط درون و برون مذهبی مسلمانان.
۲- پاسخ گویی به هجمه ها و شبهاتی که اسلام را آیین خشونت و شمشیر معرفی می کند.
۳- گسترش فرهنگ سلم و صلح دینی که بتواند پیش درآمد صلح بین المللی قرار گیرد.
۴- تبیین سستی استدلال کسانی که عصر انتظار را دوران رخوت و سستی و تساهل می دانند با استناد به مبانی جامع و فرازمانی قرآن کریم.

ب ) سوال های تحقیق

۱- صلح و جنگ هر یک. در قرآن چه جایگاهی دارند؟
۲- اسلام برای گسترش صلح و عدالت در مجتمع بشری چه راه کارهایی ارائه می نماید؟
۳- جنگ و جهاد در قرآن منوط به چه شرایطی است و چه اهدافی را دنبال می نماید؟
۴- آیا در عصر انتظار نیز اصل قرآنی در نحوه تعامل صلح و جنگ جاری است؟

ج ) فریضه های تحقیق

۱- مبنای تعامل دینی براساس سلم و صلح می باشد هر چند در مواجهه با فساد، تباهی، اخلاق و هجمه به نظام فطری بشریت، برخورد و مبارزه قاطع نیز از اصول محوری است.
۲- در عصر انتظار و دوران غیبت امام معصوم (علیه السلام) نیز مبانی جامع و فرا زمانی قران پیرامون صلح و جنگ جاری است.

د ) فرضیه های رقیب

۱- مبانی دینی اسلام نمی تواند جز با تکیه بر اجبار و خشونت، آرمان های جهانی سازی را جامعه عمل بپوشاند و سلم و صلح در تعامل برون دینی جایگاهی ندارد.
۲- عصر انتظار، دوران فراگیری ظلم و فساد بوده و روایات، نافی مبارزه و جنگ در دوران غیبت است.

و ) مفاهیم تحقیق

صلح

صلح در کتب لغت به معنای « مسالمت، سازش » آمده است و در اقرب الموارد چنین آمده است: صلح اسم است از مصالحه و صلاح به معنای شایسته شدن و خوب شدن (۳) .
در مصباح المنیر ذیل ماده صلح چنین آمده است:
« الصلاح » ضد فساد می باشد و در قرآن گاهی در برابر فساد و گاهی در برابر سیئه استعمال شده است، خداوند می فرماید: ( خَلَطوا عملاً صالحاً و آخر سیئاً ) و در آیه ۱۰۲ سوره توبه می فرماید: ( و لا تُفسِدوا فِی الارضِ بَعدِ إصلاحِها ) ، و صلح به ازله و رفع نفرت بین مردم اطلاق می شود، قرآن کریم می فرماید: ( فَأَصلِحُوا بَینَهُما ) (۴) و نیز می فرماید: ( فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ ) (۵) خداوند گاهی انسان را با صالح کردن اخلاق اصلاح می کند و گاهی با رفع فساد از وجود وی (۶) .
صاحب التحقیق فی کلمات القرآن نیز صلح را خلاف فساد معنا کرده و می گوید: اصلاح با تحقق افساد منتفی می شود هم چنان که افساد به وجود اصلاح از بین می رود و صلاح و فساد تقیض یکدیگرند. (۷)
در اصطلاح « صلح » اساساً در روابط بین الملل به کار می رود و در موارد زیر اطلاق می شود:
– پایان مخاصمات مشخص؛
– فقدان مخاصمات؛
– دوستی و مودت فعال؛
– نهادهای معینی که توانسته اند روابط بین دو یا چند کشور یا کشورها را به طور اعم به نحو موفقیت آمیز تحت نظم درآوردند.
سنت آگوستین بین تعریف دوم و سوم و چهارم صلح فرق گذاشت و اظهار داشت که صلح راستین صرفاً فقدان مخاصمات فعال نیست بلکه وجود آرامش در نظام است. در سالیان اخیر این تمایز با وضع اصطلاحات ذیل مورد قبول واقع شده است.
« همزیستی مسالمت آمیز » که در اکثر موارد دال بر خصومت پنهان است و « همکاری مسالمت آمیز » که به تلویح دلالت دارد بر مساعی مجدانه برای تحقق بخشیدن به هدف های مشترک و حل و فصل مناقشات مشابه به وجهی عادلانه. (۸)

سلم

به معنای صحت و عافیت و عاری بودن از آفات آمده است. خداوند جل ثنائه « سلام » است، چون از صفات مخلوقین از عیب و نقص و فنا عاری است، « سلم » به معنای صلاح و سلامت از تجاوز و دشمنی نیز آمده است. (۹)

جنگ

اصلاح جنگ در مشخص ترین مفهوم خود اطلاق می شود به مخاصمه ای با دامنه گسترده که توسط نیروهای مسلح دولت هایی معین، طی دوره ای مشخص جریان می یابد، در موارد ذیل نیز به کار می رود:
– به طور مجازی برای اطلاق هر گونه ستیز، مثلاً« جنگ الفاظ » ، « جنگ علم و دین » ، « جنگ صنایع » ، « جنگ میان زن و مرد » ، « جنگ علیه بیماری » . در موارد زیر نیز به وجهی نه چندان استعماری به کار می رود.
– مخاصمات بین جناح های مختلف در داخل یک کشور ( جنگ داخلی )
– خصوصیت مرگبار بین هر گونه نظام های کنش که سخت مشابه با یکدیگر باشند مانند قبایل ابتدایی، افراد یا حتی حیوانات.
– مخاصمات بین المللی که پای نیروهای مسلح در آن به میان کشیده نشود مانند « جنگ اقتصادی » ، « جنگ روانی » ، « جنگ مسلکی [ایدئولوژیک] » و « جنگ سرد » (۱۰)

جهاد

از ریشه جهد به معنای تلاش توام با رنج (۱۱) ، وسع و طاقت اطلاق می شود (۱۲) ، « جاهدت العدو » یعنی در جنگ با دشمن مشقت را بر خود هموار کردم. جهاد در اصطلاح، به معنای بذل جهد در قتال کفار است و در قرآن کریم به معنای نصرت دین الهی و به معنای حرب و قتال آمده است. (۱۳)

فصل اول: صلح در قرآن

گفتار اول: اسلام دین جهانی

قرآن کریم عبودیت و بندگی را راز خلقت برترین آفریننده معرفی کرده (۱۴) ، تا با گذار از تنگنای فتنه و بلای زندگی دنیوی انسان را به کمال سعادت ابدی رهنمون سازد. این مهم، تعلیم و تربیت و تبلیغ احکام و معارف الهی را می طلبد تا انسان در مسیر فطرت پاک خویش قرار گیرد.
از این رو خداوند هدایت مردم (۱۵) ، دعوت به توحید (۱۶) ، تعلیم و تزکیه (۱۷) ، تقوای الهی (۱۸) ، و ایجاد قسط و عدل (۱۹) را محور برنامه ها و اهداف پیامبران و اولیای دین و راهنمایان بشر برشمرده است. (۲۰)
در حالی که رسولان پیشین وحدانیت الهی را در اقوام مخصوصی تبلیغ می کردند و رسالت انبیای گذشته، جمیع اقوام و ملل را در بر نمی گرفت چنان چه قرآن کریم می فرماید:
( إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ ) (۲۱) و ( وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ‌ ) ( وَ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَهِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ‌ ) (22و ۲۳)
اسلام در یک دعوت فراگیر و عمومی همه اقوام و ملل و پیروان ادیان را به دین خاتم دعوت می نماید:
( قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِمَاتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ) (۲۴)
و قرآن شریف، اسلام را آن گونه معرفی می کند که از مرزهای حاکمیت منطقه ای و قومی عبور کرده و گستره سیطره خود را در پهنه گیتی اعمال خواهد نمود: ( هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ… ) (۲۵)
با توجه به عمومیت دعوت نبی مکرم اسلام و به لحاظ این که دین خاتم داعیه دار گسترش همینه و سلطه جهانی و حاکمیت عمومی و فراگیر قسط و عدل می باشد این سوال مطرح می گردد که قرآن چه راه کارها و رفتارهایی را برای ابلاغ و رساندن پیام الهی به بشر ارائه می نماید؟ سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان آیینه تمام نمای آیات الهی و اولین راهبر و اسوه دین چه می باشد.
در پاسخ باید گفت که فرهنگ اسلامی براساس گفت و گو و مناظره استوار شده و این از شاخصه های اندیشه اسلامی است که انسان را به خردورزی و تعقل فراخوانده و تلاش می کند تا با استقبال از هر گونه انتقاد و شبهه، بیداری را رشد داده و جهانی متکی بر عبودیت خداوند یگانه ترویج نماید.
هم چنین ابزار درونی و بیرونی معرفت و شناخت را در اختیار انسان قرار داده تا هر کس در بستر امن فکری و روانی، مسیر دینی و اعتقادی خویش را رقم بزند (۲۶) . امری که خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به خاطر آن مبعوث نمود، تذکیر و یادآوری فطرت فراموش شده انسان و هدایت وی به سوی کمال و سعادت بود نه این که با قدرت و قهر، اعتقادی را بر قلب انسان ها تحمیل نماید، چرا که اکراه و اجبار راه تحصیل ایمان نیست. (۲۷) به عبارت دیگر، امر ایمان بر اساس حریت و اختیار انسان مبتنی است و هر گونه قسر و جبری برای گسترش باور دینی پذیرفته نمی شود.
قرآن پیامبر (صلی الله علیه و آله) خویش را پیغام آور صلح و رحمت برای جهانیان معرفی می نماید (۲۸) و مبنای ترویج و تبلیغ آیین خود را بر محور حکومت و موعظه حسنه بنا نهاده است. (۲۹)
دعوت مسالمت آمیز از اولویت های اساسی استراتژی دعوت پیامبر محسوب می شود و این رویکرد تا آخر حیات مبارک ایشان ادامه داشت، رسول اکرم در دعوت خود استفاده شایانی از نقاط مشترک افراد جامعه می نمود ایشان در مواجهه با کنار مدینه از عنصر مشترکی به نام « جامعه مدینه » استفاده نمود که شامل همه ساکنان مدینه می شد، در نامه نگاری به سران کشورهای غیر مسلمان نیز بر نقاط مشترک تأکید می ورزید. (۳۰)
حداقل ۱۸۵ نامه به عنوان دعوت یا پیمان در متون تاریخی و حدیثی ثبت شده که درهمه آنها روش پیامبر بر برهان و حکمت و منطق استوار بوده است. (۳۱)
نصایح، اندرزها و نرمش هایی که پیامبر در متون این رساله ها و هنگام انعقاد پیمان، اعمال نموده اند، به علاوه تأکید مکرر ایشان به رعایت این امر توسط فرستادگان خود ( ۳۲) ، گواه زنده بر ضد دیدگاه برخی خاورشناسان است که چهره اسلام را خشن ارائه داده و پیشرفت آن را ناشی از قوه شمشیر می دانند.

گفتار دوم: جای گاه صلح در قرآن

سلامت و امنیت امری است که انسان به طور فطری خواستار آن می باشد و اسلام استراتژی سیاسی خود را بر مبنای حفظ مبانی سلم و امن بنا نهاده (۳۳) و پیروان مکتب الهی را به « دار السلام » فرا می خواند. (۳۴)
به همین سبب آرامش و امنیت نخستین و مهم ترین شرط یک زندگی ایده آل و یکی از بهترین نعمت هاست (۳۵) . و به همین جهت سخت ترین مجازات ها برای کسانی که امنیت جامعه را به مخاطره می افکنند در نظر گرفته شده (۳۶) ، خداوند متعال سلب امنیت را عقاب عاصیان دانسته (۳۷) و جامعه بشری را به حاکمیت جهانی و صلح و امنیت فراگیر بشارت می دهد (۳۸) ، چرا که در باور دینی انسان ها از یک اصل و نسل واحدند (۳۹) و اختلاف نژاد و موطن و اقوام تنها ملاک متمایز انسان و نه معیار تفرقه و دشنمی و ناامنی است، از سوی دیگر انسان ها مقام و رسالت والای خلافت الهی بر زمین را عهده دارند (۴۰) و حفظ کرامت ذاتی انسان (۴۱) ، احترام به حقوق و حیات و شرف انسانیت و امنیت را به دنبال دارد. بر این مبنا قرآن کریم دریک فراخوان عمومی پیروان خویش را به رعایت آرامش و سلامت فراخوانده و هر اقدامی که صلح و سلامت را بر هم زند پیروی از گام های شیطان دانسته است:
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ‌ ) (42)
از مفهوم آیه شریفه چنین استفاده می شود که صلح و آرامش تنها در پرتو ایمان امکان پذیر است و به اتکای قوانین مادی جنگ، ناامنی و اضطراب برچیده نخواهد شد، زیرا عالم ماده همواره سرچشمه کشمکش ها و تصادم ها است و اگر نیروی معنوی ایمان آدمی را کنترل نکند صلح غیرممکن است. (۴۳)
و تعبیر« کافه » ناظر بر این است که استثنایی در قانون صلح نیست و جنگ برخلاف تعلیمات اسلام و قرآن بوده و جز به شکل تحمیلی تصور نمی شود. (۴۴)
هر چه رویکرد بنیادگرایانه چنین تصوری را در غرب ایجاد کرده که مفهوم اسلامی یک اندیشه ایستا و تحول ناپذیر است و طبعاً با هر گونه نوآوری انسانی و تعامل و مفاهمه با دیگران ضدیت دارد، اسلام روشن گر تأکید می نماید که می خواهد در سایه صلح و امنیت یک رهیافت جهان شمول برای انسانیت ارائه نماید، چرا که الزامات فردی و اجتماعی غایت مراد در اندیشه اسلامی نهفته است که میل به وحدت و یگانگی را به دنبال دارد و این امر در توجه به سوی وحدانیت خدای متعال و حاکمیت دین حق متجلی می شود، پیروان مکتب قرآن بر این امر ملزمند که اتحادی بر مبنای کرامت انسانی بنا کنند و این فرایند وحدت آفرین غایت مدار که در بردارنده کرامت و فضیلت انسانی است می تواند پیش درآمد صلح عمومی و اصلاح جوامع قرار گیرد.

گفتار سوم: راه کار تحقق و بسط صلح

دین اسلام به عنوان مبنای ایمان و عقیده صحیح و به مثابه یک نظم دهنده رفتاری سعی دارد به اصلاح ساختار فکری بپردازد و پس از آن تنش های درون یک واحد فکری بپردازد و پس از آن تنش های درون یک واحد اجتماعی را بر مبنای رفتار صلح آمیز و براساس عدالت حل نماید و امنیت و آرامش را به ارمغان آورد.
برای تحقق این مهم قرآن کریم در قدم اول بر سه محور کلی فکر صالح، قوم صالح و عمل صالح تأکید می کند. مومنین را از سوء ظن به یکدیگر برحذر داشته (۴۵) و آنها را به نیکو سخن گفتن و دعوت به سلم و صفا فراخوانده (۴۶) و کردار شایسته را مبنای ارتباط بین افراد قرار می دهد (۴۷) ، هم چنین پروردگار متعال تفاوت و اختلاف در نظام آفرینش را عامل افزایش شناخت و معرفت بشر معرفی کرده (۴۸) و برتری های مادی را” زینت دنیا” می داند (۴۹) که تنها در صورتی که به زیور تقوا که محور تعالی و اساس تکامل فردی و اجتماعی است آراسته شود ارزش مند است.
و عواملی نظیر برتری طلبی و فخر فروشی (۵۰) و… که ثبات و آرامش جامعه بشری را براساس مزیت ها و موقعیت های فردی و اجتماعی برهم می ریزد را مذمت می نماید تا با سالم سازی و پاک سازی جامعه ایمانی، از هر گونه تشتت و فتنه زیر ساخت های صلح عمومی و اصلاح فرادینی فراهم گردد، از سوی دیگر مومنان را برادر یکدیگر معرفی می کند (۵۱) و نعمت برادری و اخوت را به یاد آنان می آورد (۵۲) و نیز با تاکید بر مولفه های اختلاقی نظیر مودت و دوستی (۵۳) ، الفت (۵۴) ، رحمت (۵۵) و رأفت (۵۶) ، عفو (۵۷) و صفح (۵۸) ، احترام به دیگر ادیان (۵۹) به ارائه راه کارهای رفتاری و زیربنایی در راه بسط سلامت و صلح می پردازد.
بر مبنای آموزه های قرآنی، رفع اختلاف بین مسلمانان و برقراری صلح به عنوان نشان ایمان و در ردیف اطاعت از خدا و رسول ذکر شده (۶۰) و امیرمومنان علی (علیه السلام) به نقل از پیامبر (علیه السلام) ، اصلاح ذات البین را بالاتر از یک سال نماز و روزه ذکر کرده (۶۱) و اصلاح بین مردم را از کمال سعادت می داند (۶۲) . برخی دیگر از راه کارهای صلح گستری قرآن عبارت است از:

الف ) مودت و مواصله

در برخورد برون سازمانی مجتمع دینی نیز اساس ارتباط بر محور علاقه مودت و مواصله است و سلامت، امنیت، صلح اصل مسلم ارتباط انسانی بین افراد و جماعات و دول می باشد بر این اساس احسان و نیکی به غیرمسلمانان نیز از اصول پذیرفته شده اسلام است، خداوند کریم می فرماید:
( لاَ یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ‌ ) (63)
آیه شریفه ای بر این امر اشعار دارد که خداوند متعال بر عمومیت نیکوکاری و مودت و گسترش دوستی و صلح تأکید دارد (۶۴) و از این میان کسانی که با مسلمانان در جنگ و ستیزند و نیز کسانی که مسلمانان را از شهر و کاشانه خود بیرون رانده اند را استثنا نموده است، چرا که دوستی با آنان فایده ای ندارد و اگر بر مسلمانان دست یابند با دست و زبان خود به آزار و اذیت می پردازند. (۶۵)

ب ) التزام به پیمان های سیاسی

قرآن کریم در یک دعوت عمومی مومنان را به وفای به عهد و پیمان فراخوانده، التزام به پیمان را به عنوان تکلیف و مسئولیت معرفی می کند (۶۶) . از نظر اسلام تعهد به پیمان و وفای به عهد یک سیاست استراتژیک و بلندمدت است که تحت هیچ شرایطی مجوزی برای نقض آن وجود ندارد. در سیره عملی رهبران معصوم (علیه السلام) به خصوص پیامبر اسلام (علیه السلام) نیز این اصل در چهارچوب کلی رفتار خارجی دولت اسلامی با غیرمسلمانان قرار می گیرد و احادیثی که از نبی اکرم پیرامون این امر نقل شده بر لزوم پای بندی به پیمان ها و حرمت نقض عهد تأکید دارد (۶۷) .
بر همین مبنا جامعه اسلامی در عصر انتظار نیز موظف است به کلیه معاهدات و پیمان های سیاسی منعقد شده با دیگر جوامع پای بند باشد و برای توسعه همزیستی مسالمت آمیز تلاش نماید.

ج ) تألیف قلوب و جذب کفار

اصل تألیف قلوب یکی از اصول بسیار مهم در اسلام است (۶۸) و در آیه ۶۰ سوره مبارکه توبه مطرح شده است: ( إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقَابِ وَ الْغَارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ‌ )
“مولفه” اسم مفعول از باب تفعیل و از”الفت” به معنای جمع کردن بعد از تفرق و انضمام بعضی شیء به آن است. (۶۹) « تألیف قلوب » یعنی نزدیک کردن قلوب با مودت و احسان (۷۰) و “مؤلفه قلوبهم” بر کسانی اطلاق می شود که به وسیله مودت و احسان مالی قلوب آنان به اسلام جلب گردد.
آیه شریفه، مفهوم وسیعی دارد و تمام کسانی را که با تشویق مالی به نفع اسلام و مسلمین جذب محبت می شوند را در بر می گیرد. (۷۱) هر چند برخی این حکم را منحصر به زمان پیامبر (علیه السلام) و یا زمان حضور ائمه (علیهم السلام) دانسته و استدلال کرده اند که تنها در آن زمان بود که اسلام به تألیف قلوب نیاز داشت و چون اهداف اسلام از تشریع این حکم محقق گردید در عصر انتظار نیازی به این امر نیست ولی با دقت بر عمومیت آیه شریفه و روایات معصومین و نظرات مفسران شیعه و سنی به دست می آید که تألیف قلوب منحصر به زمان خاصی نیست و ملاک این حکم در هر زمان و مکانی خواهد آمد. (۷۲)

فصل دوم: جنگ از دیدگاه قرآن

گفتار اول: جای گاه جنگ در قرآن

قرآن کریم خاطر نشان می سازد که ریشه و اساس آیین الهی بر مبنای فطرت است و به همین جهت می تواند انسان را در زندگی اش به صلاح بکشاند (۷۳) و به همین دلیل اقامه دین، و همگرایی جامعه و پرهیز از تشتت و تفرقه مهم ترین حق قانون انسانی است (۷۴) و دفاع از این حق مشروع و برخورد با مفسدان (۷۵) و اصلاح مجتمع نیز حق دیگری است که آن نیز فطری می باشد. به عبارت دیگر، اصلاح عدالت محور شالوده حرکت سالم سازی فضای زیست آدمی است و در دعوت اصلاحی پیامبران جریان دارد که البته این دعوت مطامع دنیوی و آمال نفسانی مستکبرین (۷۶) و مترفین و مادی گرایان (۷۷) و کافران (۷۸) ، را با تهدید مواجه ساخته و آنان را به مخالفت با دعوت انبیا بر می انگیزاند. در تفکر دینی مشکلات و موانع اصلاح فرد و جامعه انسانی، جهل یا غفلت انسان ها از مسیر کمال و رستگاری قلمداد شده و از این رو جهل زدایی و غفلت زدایی از طریق به کارگیری استدلال و موعظه و نیز تبادل اندیشه در فضای بازگفت و گو مورد عنایت خداوند است و به کارگیری روش های خشونت آمیز در نخستین مراحل اصلاح و برخورد با مفاسد مذموم و نکوهیده شمرده می شود. این اصل در فریضه امر به معروف و نهی از منکر که مصداق بارز جریان اصلاح گری اسلام است و از دعوت لسانی و قول لین آغاز می گردد مشهود می باشد، بنابر روایات حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز پس از ظهور ابتدا از طریق دعوت عمومی مردم را به سوی حق هدایت می کنند (۷۹) و پیش از مبارزه حجت را بر همگان تمام می نماید. برخی از مفسران ذیل آیات متعددی از جمله آیه ۳ سوره مبارکه توبه و نیز آیه ۸۱ سوره مبارکه هود و ۶۸ سوره آل عمران به این مسئله اشاره کرده اند. (۸۰)
اما طبیعی است که دامنه فساد همیشه به یک اندازه نیست و حوزه عمل مفسدان تنها به حوزه فردی آنان محدود نمی شود و مفساد کلان و مفسدان بزرگ با کاربرد روش های مسالمت آمیز اصلاح نخواهند شد نظیر گروه هایی که با کفر و انکار خود به مقابله با دعوت حق طلبانه انبیا برخاسته و با شیوه های گوناگون مانع نفوذ و گسترش دین حق می شوند، گاه با صرف مال (۸۱) ، شایعه پراکنی (۸۲) ، تهدید و ارعاب (۸۳) ، و هدم شعائر دینی (۸۴) به رویارویی با حق و حقیقت برمی خیزند. زمانی با ارتکاب علنی محرمات و تظاهر به منهیات، اجتماع بشری را فاسد و زحمات حکومت حقه حاکم بر اجتماع را بی اثر و خنثی می سازند و از سنت حق که منطبق با نظام خلقت است سرپیچی می کنند. (۸۵) و گاهی با از بین بردن امنیت اجتماعی و تهدید به زور و اسلحه به جان و مال مردم تجاوز می کنند و به محاربه با خدا و رسول وی برمی خیزند. (۸۶)
قانون عدالت گستر الهی این هجمه ها را بی پاسخ نگذاشته و به قیام و برخورد قاطعانه امر می نماید، در واقع آیات جهاد گویای این است که نقش جنگ، کنار زدن ابرهای تیره و تار از فطرت سلیم انسانی و زدودن تشنج از جو تعلیم و تربیت است تا با حذف عوامل مخرب که مسیر جامعه انسانی را دچار اخلال می کنند، جامعه را به حیات طیبه برساند.

گفتار دوم: جنگ درادیان

کلام وحی در مواردی برخورد قاطع و مبارزه انبیا در راه دین را بیان نموده و نشان این است که مسئله جهاد در راه حقیقت، در تمام ادیان آسمانی مطرح بوده و یک ضرورت حتمی است: ( وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکَانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ‌ ) (87)
و نیز آیه ۲۴ سوره مائده، دعوت حضرت موسی (علیه السلام) جهت مبارزه با قوم عمالقه را بیان می دارد. (۸۸)
مواردی نیز از جنگ و مبارزه با مخالفین در عهدین ذکر شده که به اجمال اشاره می شود:
در تورات چنین آمده است: هنگامی که به شهری پیش می روی تا با آن جنگ نمایی، به آن ندای صلح برسان، اگر جواب صلح آمیز به تو بدهند و دروازه را به رویت بگشایند لازم است تمامی قومی که در آن یافت می شوند به ادای جزیه تو را بنده شوند. اگر با تو صلح نکرده و جنگ نمایند آنان را محاصره نمای چون خداوند آن را به دستت بسپارد تمامی ذکوراتش را بکش و نیز ساکنان شهر را به دم شمشیر بکش و اموالشان را جمع نمای (۸۹) ، « همگی ایشان را هلاک ساز و ترحم منما (۹۰) » ، « چون برای مقابله بیرون روی دشمن را زیاد بینی نترس (۹۱) »
و در انجیل متی آمده است: گمان مبرید که آمده ام تا سلامتی بر زمین بگذارم، نیامده ام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را. (۹۲)

گفتار سوم: استراتژی جنگ در اسلام

در اسلام امر به جهاد در شرایطی نازل شد که مشرکان مکه از هیچ اذیت و آزاری نسبت به پیامبر فروگذار نمی کردند و بنا به نقل مفسران (۹۳) . مسلمین پیوسته کتک خورده و آسیب دیده برای شکایت نزد پیغمبر می آمدند و حضرت مامور به صبر و شکیبایی بودند تا این که بعد از سیزده سال تحمل مرارت و فشار، اولین آیه در باب جهاد نازل شد: ( أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ) (۹۴)
البته جواز جنگ در اسلام بر پایه منطق و عقلانیت حاکی از فطرت سلیم انسانی استوار است، توجه به مبانی تفکر نظامی که بر محور « سبیل الله » مقید شده (۹۵) و دقت در اصول نظامی آن مبنی بر عدم تجاوز و تعدی در جنگ (۹۶) ، عدم مبارزه با پناهندگان (۹۷) پرهیز از خیانت، اهانت، هتک اعتراض، تدمیر، و قتل ضعفا (۹۸) ، پذیرش سلم و صلح در صورتی که دشمن دست از تجاوز و تعدی بر دارد، مدارا و رفق با اسرای جنگی (۹۹) و… نشان می دهد جنگ در دین اسلام کاملاً با مفهوم جنگی که امروز در دنیا به منظور استیلا بر ملت ها، انتقام جویی، جاه طلبی، توسع و سیطره، استعمار و استثمار صورت می گیرد متفاوت است.
این جهادی است که اماکن و ایام مقدس را مقدس شمرده جنگ در محیط و زمان های امن و صلح را ممنوع می داند. و جهادی است که بنا به آیه شریفه ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَ ) (۱۰۰) ، زنده کننده مومنین می باشد. علامه طباطبائی، ذیل آیه شریفه می فرماید:
و معنای این امر آن است که قتال در راه خدا تحت هر عنوان که باشد در حقیقت دفاع از حق انسانیت است و آن حق عبارت است از حقی که در حیات خود دارد. پس شرک به خدای سبحان، هلاک انسانیت و مرگ فطرت و خاموش شدن چراغ درون دل هاست و قتال که همان دفاع از حق انسانیت است این حیات را برمی گرداند و بعد از مردن آن حق دوباره زنده اش می سازد. (۱۰۱)
برخی برای زیر سوال بردن « جنگ در اسلام » شبهه ای بر این مضمون مطرح نموده اند: با توجه به این که احکام الهی فطری و مطابق فطرت است چگونه جهاد که رنج و خونریزی و قتل و آسیب را به دنبال دارد و دو طبع انسان ناخوش آیند می باشد به عنوان یکی از احکام اساسی و ارکان شریعت است؟
پاسخ این مطلب را می توان در آیه شریف ( کُتِبَ علیکُمُ القِتالُ وهُوَکرهٌ لکم و عسی أن تکرَهوا شیئاً و هُوَ خیرٌ لَکُم ) یافت؛ توضیح مطلب آن که مسائل و امور فطری زمانی که با معرفت و شناخت توام گردد مطابق طبع و فطرت انسان است، زمانی انسان به طور فطری، خواهان نفع و گریزان از ضرر و زیان است که در مورد مصادیق نفع و ضرر شناخت و بینش داشته باشد.
جهاد نیز هر چند در ظاهر چیزی جز ضرب و جرج و مصیبت نیست، اما با تأمل و ژرف نگری در می یابیم که زنده کننده شرف و عظمت و افتخار و حریت انسان است و ورای چهره ظاهری، سلامت و امنیت را به دنبال دارد (۱۰۲) .

گفتار چهارم: اهداف جهاد در اسلام

۱- اعزاز کلمه الله و عبودیت الهی

ارجاع بشر به اصل عبودیت و پاک سازی زمین از مظاهر شرک از مهم ترین اهداف جنگ در اسلام است. آموزه های دین در پی آن است که با خالق محوری و حق گستری حاکمیت دین در جهان اقامه گردد و ضلالت و کفر و طاغوت از پهنه گیتی محو گردد، این رسالت از زمان انبیای الهی شروع شده و به رهبری پیامبری خاتم کامل گردید و در طول تاریخ با قیام ها و نهضت های متعدد اسلام گرایان استمرار یافته در عصر ظهور آخرین پیشوای عبودیت و منجی انسانیت تحقق کامل می یابد، مفسران در آیات متعددی حاکمیت روحیه تعبد و بندگی و رفع شرک و جهل را از ویژگی های حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برشمرده اند. (۱۰۳)
امام خمینی بنیان گذار بزرگ ترین نهضت شیعی در عصر انتظار، اهتمام بر گسترش مکتب الوهیت را از اهداف انقلاب اسلامی دانسته و می فرماید: « آنچه شما ملت شریف و مجاهد برای آن به پا خاستید و دنبال می کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و می کنید والاترین و بالاترین و ارزش مندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به معنای وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات مراتب غیب و شهود است و آن درمکتب محمدی (علیه السلام) به تمام معنا و درجات و ابعاد متجلی شده و کوشش تمام انبیای عظام (علیه السلام) برای تحقق آن بوده و راه یابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی نهایت جز با آن میسر نگردد… » (۱۰۴)

۲- رفع فتنه و فساد

« فتنه » به معنای گذاشتن طلا در آتش است تا خوبی آن آشکار شود (۱۰۵) . فتنه در المیزان به معنای اموری تفسیر شده که مردم با آن آزمایش می شوند و غالباً به معنای از بین رفتن امنیت و صلح است. (۱۰۶)
انسان ها در تمامی جوامع بشری از این حق برخوردارند که ندای حق و فطرت را بشنوند و در فضای امن فکری حقیقت را جست و جو نمایند، کسانی که مانع از وصول مردم به آزادی فکری می شوند تا در سایه جهل و بی خبری قیود اسارت و بندگی را بر آنان تحمیل نموده و ظلم و فساد را گسترش دهند در عمل به جنگ با دین برخاسته اند (۱۰۷) و باید با آنان مبارزه کرد ( وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ ) (۱۰۸)
فتنه گری، ایجاد رعب و وحشت، اعمال تضیین و فشار و سلب آزادی و امنیت از سوی دشمن نوعی اعلام جنگ است، خاموش کردن فتنه به عنوان یک هدف برای جهاد اسلامی در واقع جنبه دفاعی دارد و آن چه به عنوان جهاد ابتدایی خوانده می شود در واقع دفاع از حق انسانیت و فطرت است (۱۰۹) در نهایت رفع فتنه، تألیف بین قلوب و رفع عداوت و دشمنی را به همراه دارد:
« روی علی بن حوشب قال سمع مکحولاً یحدث من علی بن ابی طالب قال قلت یا رسول الله المهدی منا أئمه الهدی أم من غیرنا، قال بل لنا، بنا یختم الدین کما بنا فتح و بنا یستنقذون من ضلاله الفتنه کما استنقذوا من ضلاله الشرک و بنا یولف الله بین قلوبهم فی الدین بعد عداوه الفتنه کما ألّف بین قلوبهم و دینهم بعد عداوه الشرک » . (۱۱۰)
مفسران با استناد به روایتی از امام باقر (علیه السلام) محو کامل ظلم و فتنه و فساد را به زمان ظهور حضرت تفسیر کرده اند:
« هذه الایه لآل محمد و المهدی و أصحابه یملکهم الله مشارق الارض و مغاربها و یظهر الدین و یمیت الله عزوجل و بأصحابه البدع و الباطل کما أمات السفهه الحق حقی لا یری أثر من الظلم و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و لله عاقبه الامور » . (۱۱۱)

۳- حمایت از مظلومان و مستضعفان

پروردگار متعال جامعه اسلامی را به حمایت و نجات مستضعفان (۱۱۲) در برابر ستم و تجاوز ظالمان فرا می خواند، مسلمانان اجازه ندادند در برابر آن چه از ستم و جنایت نسبت به ستمدیدگان عالم می گذرد بی تفاوت باشند و این از مسائل مهم در شریعت اسلامی و حاکی از حقانیت دین می باشد قرآن کریم می فرماید:
( وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً ) (۱۱۳)
آیه شریفه در مقام ترغیب و تحریک به جهاد در راه خدا و استقرار حکومت عدل الهی در راه نجات بیچارگانه است و می شود از آیه استفاده کرد که برای نجات همه، مستضعفان جهان اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان پیکار لازم است. (۱۱۴)
روایات متعددی نیز هم لزوم حمایت و اجابت ندای مظلوم را بیان نموده است از جمله:
« اتقوا دعوه المظلوم و ان کان کافرا فانه لیس دونه حجاب » . (۱۱۵)

۴- جلوگیری از تمرکز قوا و ایجاد پراکندگی در صفوف دشمن ( جلوگیری از گرایش جبهه باطل )

قدرت و سلطه از عواملی است که میل و گرایش انسان را بر می انگیزد، انسان هنگامی که در برابر قدرتی قاهر قرار می گیرد به آن احساس محبت می کند در روان شناختی اجتماعی این امر ثابت شده که ملت های مغلوب قوای قاهر را دوست داشته و از افکار و رفتار غالب، تقلید کرده اند (۱۱۶) تعالیم قرآنی از یک سو با توصیه مکرر و موکد مسلمانان را از دوستی و گرایش به کفار برحذر می دارد (۱۱۷) و از دیگر سو با جهاد مقتدرانه و هجوم برق آسا، از تمرکز و اجتماع قوای دشمن و تمرکز نیروی آنان که امکان جلب نظر و گرایش را فراهم می آورد ممانعت می کند: ( فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ‌ ) (118)

۵- ارهاب و اخزای کفار

اعمال قاطعیت در برخورد با معاندان و دشمنان شریعت، خزی و زبونی آنها را به دنبال دارد و دست غارت گران سرمایه های دینی و اعتقادی را از افکار و اندیشه های کوتاه می نماید:
( وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فِی خَرَابِهَا أُولئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ ) (119) .
رد تجاوز و هجمه بر مسلمانان، بیمه شدن اسلام در برابر توطئه ها و نیرنگ ها، حفظ مجد و عظمت اسلام، تأمین حریت و آزادگی از دیگر اهداف جنگ در اسلام می باشد.
آری، دعوتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) ریشه های تنومند آن را بنا نهاد و مسلمانان با پیروی از تعالیم وحیانی و با نهضت و قیام علیه طاغوت های زمان آن را آبیاری نمودند چنان چه برگ برگ صفحات تاریخ از صدر اسلام تاکنون به خون مجاهدان دین و حقیقت آغشته شده و مزین به نام انقلاب ها و مبارزات پیروان مکتب در راه احیای دین و گسترش اسلام است تا آن که در دوران آخرین حجت حق و میراث دار الهی بر زمین به ثمر بنشیند و وعده الهی مبنی بر محق کافرین و غلبه آیین توحیدی محقق گردد. (۱۲۰)
البته باید توجه داشت تحقق این مهم، مشروط به حصول مقدمات و مستلزم آمادگی کامل و اقتدار نظامی مؤمنان در عصر انتظار است: ( وَ أعِدُّلو لهم ما استَطَعتم من قوهٍ وَ مِن رِباطِ الخیلِ ) قرآن از پیروان دین می خواهد تا هر چه در توان دارند از نیرو و امکانات دفاعی آماده کنند و تمام استعدادهایی که در قوه دارند به مرحله فعلیت رسانند و فکر و عقلشان به علم و خبرت تحول باید و نیز برنامه های فکری اسلامی به یک نیروی اجتماعی پایدار مبدل گردد تا به دنبال جبهه داخلی استوار و نیروی دفاعی پرتوان دشمنان خدا و دشمنان دین خائف و ترسان باشند و فکر هجوم به مرزهای دینی و ملی را از سر خارج کنند.

گفتار پنجم: عصر انتظار، جنگ یا صلح

برخی کوشیده اند ادله قرآنی جهاد را به دوران حضور امام معصوم (علیه السلام) محصور نموده و هر قیام و جهادی را در عصر انتظار مذمت می نمایند. این گروه برای تأیید ادعای خویش به روایتی چند پیروان نفی مبارزه در عصر غیبت استناد نموده اند که به برخی از مهم ترین آنها اشاره می شود:
الف ) روایاتی که قیام قبل از ظهور را حرام دانسته و قیام کننده را طاغوت می خواند:
عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: کل رایه ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزوجل. (۱۲۱)
در بررسی روایت فوق (۱۲۲) با توجه به روایت دیگری از امام باقر (علیه السلام) در تبیین« طاغوت، دلالت حدیث بر دعوت های باطل و مطرح کردن خود منطبق می شود که در روایت از آن به پرچم ضلالت، تعبیر شده است:
« لیس من أحد یدعوا إلی أن یخرج الدجال إلا سیجد من یبایعه و من رفع رایه ضلالَه فصاحبها طاغوت » (۱۲۳) در تأیید دیگر این امر می توان به روایاتی دیگر از امام باقر (علیه السلام) در تأیید قیام هایی که دعوت به حق و هدایت می کنند و روایاتی که دعوت به خود را مذمت نموده آن را بدعت می داند (۱۲۴) استناد نمود. حضرت در تأیید« رایه یمانی » می فرمایند: در میان این قیام ها، قیامی هدایت کننده تر از پرچم یمانی نیست، آن پرچم، پرچم هدایت است چون مردم را به سوی حضرت قائم (علیه السلام) فرا می خواند پس زمانی که یمانی قیام کرد و دینش سلاح به دیگران حرام است. حتما به سوی او بشتابید چون پرچم او پرچم هدایت است و بر احدی سرپیچی و تخلف از او جایز نیست و هر کس تخلف کند اهل جهنم است، چون یمانی به سوی حق و راه مستقیم دعوت می کند (۱۲۵) و در روایت دیگری قیام کنندگان به حق تأیید شده و از مقتولان آن به « شهداء » تعبیر شده است (۱۲۶) .
ب ) روایاتی دلالت بر این دارد که مومنین نباید پیش از فرا رسیدن موعد فرج عجله کنند و قیام نمایند. امام صادق (علیه السلام) فرمود:
فی وصیه النبی العلی (علیه السلام) قال: یا علی إن إزاله الجبال الرواسی أهون من إزاله ملک لم تنقص أیامه. (۱۲۷)
و نیز امیرالمومنین در خطبه ای می فرماید:
الزمو الارض، و اصبرو علی البلاء، و لاتحرکوا بأیدیکم و سیوفکم فی هوی ألسنتکم، و لا تستجلوا بما لم یعجل الله لکم… فإن لکل شیء مدهً و أجلاً. (۱۲۸)
بررسی: با توجه به فحوای کلام معصوم (علیه السلام) به دست می آید که این روایات می خواهند جلوی توقع و انتظار شیعه را در خروج اهل بیت به عنوان ناجی مستضعفین جهان و برقرار کننده حکومت جهانی قبل از فرا رسیدن موعودش بگیرند، علاوه بر آن که در صورت تطبیق روایات با هر گونه قیام و مبارزه، با روایات بسیاری که در باب امر به معروف و نهی از منکر و باب جهاد وارد شده منافات دارد. (۱۲۹)
ج ) روایاتی را که دلالت بر شکست قیام های قبل از ظهور امام زمان می نماید. (۱۳۰)
علی بن حسین (علیه السلام) فرمود:
والله لایخرج واحد منّا قبل القائم (علیه السلام) إلا کان مثله مثل فرخ طار من و کره قبل أن یستوی جناحاه فأخذوه الصبیان فعبثوا به؛
به خدا سوگند احدی از ما پس از خروج حضرت قائم خروج نمی کند مگر این که همانند جوجه پرنده ای باشد که پیش از آن که بال و پر او ردیف شود از لانه خود بیرون زده و پرواز کند، البته به زمین می افتد کودکان آن را گرفته و ابزار بازی و سرگرمی خود قرار می دهند.

بررسی:

این روایات دلالتی بر ممنوعیت قیام قبل از ظهور نیست، شاید روایت در مقام خبر دادن از یک امر غیبی است، یعنی امام خبر می دهند که قیام های قبل از ظهور، به هدف نهایی نمی رسند و این مستلزم نفی آثار و پی آمدهای مطلوب قیام ها نیست، علاوه بر آن که شکست ظاهری مانع قیام نمی باشد امام حسین (علیه السلام) با علم به شکست ظاهری قیام نمودند و بسیاری از سادات حسنی مانند زید بن علی (۱۳۱) شهید فخ ( علیهما السلام ) (۱۳۲) که مورد تأیید امام معصوم بودند نیز بر علیه حکام مستبد قیام نمودند.
و هم چنین بنابر روایات، امام معصوم (علیه السلام) در مقام تشویق به قیام علیه حکام جور می فرماید: مخارج خانواده های قیام کنندگان را بر عهده دارم. « ذکری بین یدی ابی عبدالله (علیه السلام) من خرج من آل محمد (صلی الله علیه و آله) فقال: لا زال انا شیعتی غیر ما خرج الخارجی من آل محمد و لو ودت ان الخارجی من آل محمد خرج و علی نفقه عیاله » (۱۳۳)
هنگامی که در محضر امام جعفر صادق (علیه السلام) شخصی از قیام و انقلابیان از آل محمد به میان آمده، ایشان فرمودند: « من و شیعیان من، درخیر و سلامت خواهند بود تا زمانی که کسی از ما علیه اینان قیام کند و آرزو دارم که یکی از آل محمد ( صل الله علیه و آله و سلم ) خروج کند و مخارج و اهل و عیال او را بر عهده بگیرم » .

نتیجه تحقیق

از مجموع مباحث ارائه شده به دست آمد که بر مبنای تعالیم و حیانی و براساس مبادی و تفکر دینی، کرامات ذاتی انسان و جای گاه والای او در نظام آفرینش جامعه ای سالم و به دور از تشنج و درگیری با حاکمیت قوانین لایتغیر و مبتنی بر سعادت را طلب می نماید، قرآن کریم در آیات بسیاری راه کارهای توسعه صلح و امنیت داخلی و بین المللی را ارائه نموده است اما با توجه به غرائز انسانی و امیال نامحدود بشری گریزی از نزاع و درگیری نمی باشد پروسه کشمکش میان حق و باطل که از افکار شروع شده تا برخوردهای مسلحانه ادامه یابد به عنوان سنت و ضابطه طبیعی انتخاب شده که هر جهت و گروهی در مسیری که انتخاب کرده آزموده شود (۱۳۴) و حق پرستاران و باطل مداران در برابر هم قرار بگیرند تا پس از آزمون و ابتلا و اتمام حجت هر یک با سرنوشت محتوم خویش رو به رو گردد.
از طرف دیگر قرآن کریم مومنان را مطمئن می سازد که نیروهای کفر در برابر قوت تحکم و شکست ناپذیر ایمان از هم متلاشی خواهند شد (۱۳۵) . در آیه ۸۲ سوره مومن پس از میان وسایل و امکانات دشمن اعم از نیروی انسانی که بشر، تمدن، پیشرفت های مدنی، فنون و تکنیک ها و علوم سطحی و فریبنده زوال و نابودی سردمداران کفر را در برابر دعوت انبیا بیان می نماید. (۱۳۶) و پیروزی نهایی صالحان و بندگان وارسته به رهبری موعود جهانی را در برابر دنیای کفر و غفلت نوید می بخشد:
( و لَقَد کَتَبنا فی الزبُور من بَعدِ الذَّکر أنَّ الارضَ یرثُها عبادی الصالِحُون ) (۱۳۷)
در عصر انتظار نیز مومنان باید با رعایت اصول و ضوابط قرآنی از جمله پای بند نمودن جامعه ایمانی به اصول اخلاقی، حفظ مبانی دینی دعوت و گسترش اسلام، التزام بر پیمان های سیاسی و… بر توسعه صلح در جوامع بکوشند و از طرف دیگر با حفظ اصل نفی سبیل و اصل امر به معروف و نهی از منکر به معارضه با دشمنان حق و مفسران و معاندان برخیزند.
این مبارزه کارکردها و نتایج ارزش مندی در جوامع اسلامی خواهد داشت از جمله حفظ عزت، اقتدار و امنیت جامعه اسلام، اقبال و گرایش روز افزون به اسلام، استیصال دشمن مستکبر، به وجود آمدن روحیه حماسی و سلحشوری مردم ایجاد روحیه ابتکار و طراحی و تولید طرح های نظامی بیمه شدن اسلام در منطقه و جهان، انسجام و اتحاد نیروهای اسلام کم شدن و وابستگی شکوفایی عملیات رزمی مهندسی، رشد دانش پزشکی، افشا شدن و حذف خطوط انحرافی و جریان های نفاق و… هر چند برخی می کوشند جهاد و مبارزه در دوران انتظار را نفی کنند اما با رجوع به مبانی قرآن در روایات معصومین (علیهم السلام) به دست می آید که در صورت جمع بودن شرایط جهاد در حفظ مصلحت اسلام، جهاد و جنگ در دوران غیبت واجبات مرحوم خویی در ملحقات منهاج الصالحین به این مسئله اشاره دارند و آراء فقهی در خصوص شرایط و ضوابط وجوب جهاد در عصر غیبت بسیار است که به منابع فقهی ارجاع می گردد.

پی نوشت ها :

۱- ( و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إن فی ذلک لآیات للعالمین ) .
۲- ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۵، ص ۱۲۹؛ عروسی حویزی، نورالثقلین، ج۵، ص ۲۲۶.
۳- علی اکبرقرشی، قاموس قرآن، ج۴، ص ۱۴۱.
۴- نساء، آیه ۱۲۰.
۵- حجرات، آیه ۱۰
۶- فیومی، مصباح المنیر، ج۲، ص ۳۴۶.
۷- حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۶، ص ۲۶۶.
۸- جولیوس گولد و ویلیام کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، به کوشش محمد جواد زاهدی، ص ۵۵۶.
۹- حسن مصطفوی، همان، ج۵، ص ۱۸۷.
۱۰- جولیوس گولد و ویلیام کولب، همان، ص ۳۳۳.
۱۱- لسان العرب، ج۳، ص ۱۳۳.
۱۲- حسن مصطفوی، همان، ج۲، ص ۱۲۷.
۱۳- علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص ۷۷.
۱۴- ( وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ‌ ) ( ذاریات، آیه ۵۶ ) .
۱۵- ( وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ) ( انبیاء، آیه ۷۳ ) .
۱۶- ( وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ‌ ) ( انبیاء، آیه ۲۵ ) .
۱۷- ( هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‌ ) ( جمعه، آیه ۲ ) .
۱۸- ( إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلاَ تَتَّقُونَ‌ ) ( شعراء، آیه ۱۰۷ ) .
۱۹- ( لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ) ( حدید، آیه ۲۵ ) .
۲۰- ر.ک: محمد عماره الاسلام و الحروب الدینیه، ص ۱۲، با تصرف.
۲۱- نوح، آیه ۱.
۲۲- صافات، آیات ۱۴۷ و ۱۴۸.
۲۳- هود، آیه ۸۴؛ مومنون، آیات ۴۶-۴۵؛ روم، آیه ۴۷.
۲۴- اعراف، آیه ۱۵۸.
۲۵- صف، آیه ۹؛ فتح، آیه ۲۸؛ توبه، آیه ۳۳
مفسران آیه را ناظر به حاکمیت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، و غلبه دین حق تفسیر نموده اند:
طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص ۱۹۱؛ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص ۳۱۷؛ سیدعبدالله شبر، تفسیر شبر، ج۶، ص ۲۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص ۳۱۷؛ ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۵، ص ۴۸؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص ۳۳۶.
۲۶- ر.ک: محمد عبده، الاعمال الکامله، تحقیق محمد عماره، ج۵، ص ۳۹۶.
۲۷- ( لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ) ( بقره، آیه ۲۵۶ ) .
با دقت در شان نزول آیه شریفه به دست می آید: که برخی ناآگاهان از پیامبر ( صل الله علیه و آله و سلم ) می خواستند که ایشان هم چون حکام مستبد با زور فشار به تغییر عقیده مردم اقدام کند، آیه فوق صریحاً به آنها پاسخ داد که دین و آیین چیزی نیست که با اکراه و اجبار تبلیغ گردد به خصوص که در پرتو دلائل روشن و معجزات آشکار راه حق از باطل آشکار شده و نیازی به این امور نیست اگر چنین امری مجاز بود لازم بود این اجازه، قبل از هر کس به پدر و مادر درباره فرزندش داده شود در حالی که چنین حقی به او داده نشده است، این حکم چنان چه برخی گفته اند هرگز منسوخ نشده بلکه حکمی جاودانی و هم آهنگ با منطق عقل است.
ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص ۲۷۹-۲۸۰.
۲۸- ( وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ‌ ) ( انبیاء، آیه ۱۰۷ ) .
۲۹- ( وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ) ( نحل، آیه ۱۲۵ ) .
۳۰- ( قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً ) ( آل عمران، آیه ۶۴ ) .
۳۱- در مورد سیره پیامبر ( صل الله علیه و آله و سلم ) و دعوت بنگرید: علی شیرخانی، « جنگ و صلح در قرآن » ، فصلنامه علمی علوم سیاسی، ش۱۵، پاییز ۸۰، ص ۱۹۱-۱۸۲.
۳۲- احمدی میانجی، علی مکاتب الرسول، ص ۱۷۵.
در روایتی که از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده تأکید پیامبر بر دعوت به وضوح نشان داده شده است حضرت فرمودند: بعثنی رسول الله ( صل الله علیه و آله و سلم ) الی الیمن و قال لی یا علی لاتقاتلن احدا حتی تدعوه و ایم الله لأن یهدی الله علی یدک رجلا خیر لک مما طلعت علیه الشمس و غربت. ( الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، بی جا، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷، ج۵، ص ۲۸، باب وصیه رسول الله (علیه السلام) و امیرالمومنین (علیه السلام) فی السریا، ح۴ ) .
۳۳- جهت مطالعه بیشتر در خصوص مبانی قرآن صلح، ر.ک: کریم حلمی و احمد فرحات، الاسلام دین السلام و حامی حقوق انسان.
۳۴- ( وَ اللَّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ ) ( یونس، آیه ۲۵ ) .
۳۵- نخستین چیزی که حضرت ابراهیم هنگام بنای کعبه تقاضا کرد نعمت امنیت بود: ( رب اجعل هذا البلد آمناً ) ، حضرت امیر (علیه السلام) در روایتی امنیت را گواراترین نعمت می دانند ( لا نعمه أهنا من الا من ) . غررالحکم ج۶، ص ۴۳۵، آیات و روایات پیرامون امنیت درقرآن و کتب روایی متعدد است که به جهت اختصار از بیان آن صرف نظر می کنیم.
۳۶- در خصوص امنیت در قرآن ر.ک: جعفر شیخ الاسلامی، شورا وحدت و امنیت از دیدگاه قرآن، انتشارات اسلامی، اول، ۱۳۷۹.
۳۷- ( وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ‌ ) ( نحل، آیه ۱۱۲ ) .
۳۸- ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً ) ( نور، آیه۵۵ ) ؛ تاویل الایات الظاهره، ج۱، ص ۳۶۹-۳۷۰، به نقل: سعید ابومعاش، الامام المهدی فی الکتاب و السنه، چاپ و نشر آستان قدس رضوی، ص ۳۰۴، در روایات نیز این مطلب چنین بیان شده:
« اذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع فی ایامه الجور و امنت به السبل و اخرجت الارض برکاتها و رد حق الی اهله » .
۳۹- الارشاد، ۳۶۴، به نقل: همان، ص ۷۵.
۴۰- ( إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ) ( بقره، آیه ۳۰ ) .
۴۱- ( و لقد کرمنا بنی آدم ) .
۴۲- بقره، آیه ۲۰۸.
۴۳- ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه، ج۲، ص ۸۲.
۴۴- ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۱۰، ص ۳۶۴.
۴۵- ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ) ( حجرات، آیه ۱۲ ) .
۴۶- ( وَ قُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوّاً مُبِیناً ) ( اسراء، آیه ۵۳ ) . ونیز: ( وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً ) ( فرقان، آیه ۶۳ ) و نیز: ( یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیداً ) ( احزاب، آیه ۷ ) .
۴۷- ( وَ لاَ تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ‌ ) ( فصلت، آیه ۳۴ ) ؛ ( ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَهَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِفُونَ ) ( المومنون، آیه ۹۶ ) .
۴۸- ( وَ الَّذِینَ لاَ یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَاماً ) ( فرقان، آیه ۷۲ ) ، ر.ک: اندرواس بشته و السید امیراکرمی، الاسلام و العدل و العوامل التی تهددهما فی عالم الیوم، المکتبها لبولسیه، ۲۰۰۶، لبنان، ص ۹۹-۸۶.
۴۹- ( یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ) ( حجرات، آیه ۱۳ ) ؛
– ( الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً ) ( کهف، آیه ۴۶ ) ؛
– ( لاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ) ( حدید، آیه۲۳ ) و نیز: ( إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ) ( لقمان، آیه ۱۸ ) .
۵۰- ( وَ لاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ اسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیماً ) ( نساء، آیه ۳۲ ) .
۵۱- ( إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ ) ( حجرات، آیه ۱۰ ) .
۵۲- ( وَ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً ) ( آل عمران، آیه ۱۰۳ ) .
۵۳- از دیدگاه علامه طباطبائی، اخوت مومنان، اخوت تشریفی است و حقوقی را در بر دارد ( محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج۳، ص ۳۷۱ ) .
۵۴- روم، آیه ۲۱.
۵۵- آل عمران، آیه ۱۰۳.
۵۶- فتح، آیه ۲۹
– حدید، آیه ۲۷، رافت، برتر و شدیدتر از رحمت است؛ رحمت ممکن است از روی کراهت باشد ولی رافت با رضایت قلبی است ( لسان العرب، ج۵، ص ۸۲ ) .
۵۷- عفو: به معنای ترک چیزی یا صرف نظر از چیزی که اقتضای نظر و توجه دارد ( حسین مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص ۱۸۱ )
– شوری، آیه ۴۰ ( فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ‌ )
-آل عمران، آیه ۱۳۴: ( الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ‌ ) .
۵۸- نور،آ یه ۲۲ ( وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَلاَ تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ ) و مائده آیه ۱۳: ( ( فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ‌ )
صفح به معنای عدل و از چیزی به طرف دیگری و بالاتر از عفو می باشد ( همان، ج۶، ص ۲۸۶ ) .
۵۹- ( ُقل آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَ مَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتِیَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ‌َ‌ ) ( بقره،آیه ۱۳۶ ) .
۶۰- ( فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِکُمْ وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ‌ ) ( انفال، آیه۱ )
( ذات ببین ) به معنای حالت و رابطه بدی است که میان دو فرقه پدید می آید و چون دشمنی و خصومت همیشه بین دو طرف واقع می شود. پس این دشمنی صاحب ( بین ) است که عبارت دیگر آن ذات بین می شود و منظور از جمله ( واصلحوا ذات بینکم ) این است که آن حالت بد و فسادی که بینشان رخ نموده و آن تیرگی روابط را اصلاح کنید ( المیزان، ج۹، ص۴ ) .
۶۱- و صلاح ذات بینکم فأنی سمعت جدکما یقول صلاح ذات البین فضل من عامه الصلاه و الصیام ( نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه ۴۷ ) .
۶۲- « من کمال السعاده السعی فی صلاح الجمهور » ( محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۵، ص ۳۶۴ ) .
۶۳- ممتحنه، آیه ۸.
۶۴- هر چند برخی آیه شریفه را منسوخ آیه ( فَاقتلوا المُشرِکِینَ حَیثُ وَجَد تُموُهُم ) می دانند اما این سخن درستی نیست، چرا که نسخ در جایی است که دو آیه دلالت ضد هم داشته باشند و این دو آیه هیچ ضدیتی با هم ندارند و هر یک در جای خودش درست است، در کافی به سند خود از طریق اعرج از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که حضرت فرمود: از محکم ترین دست آویزهای ایمان یکی این است که به خاطر خدا و در راه او دوستی کنی و در راه او دشمنی کنی… ( سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجه موسوی همدانی، ج۱۹، ص ۴۰۶ ) .
۶۵- ممتحنه ، آیات ۱ و ۲.
۶۶- از جمله آیات که بر وفای به عقود و عهد اشاره می کنند عبارتند از:
مائده، آیه ۱، اسراء، آیه ۳۴، بقره، آیه ۱۷۷، مومنون، آیه ۸، معارج، آیه ۳۲، آل عمران، آیه ۷۶.
۶۷- ر.ک: وهبه الزحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ص ۳۵۰، به بعد، به نقل از: « اصول سیاست خارجی در قرآن » ، سید عبدالقیوم سجادی، فصلنامه عملی تخصصی علوم سیاسی، ش۱۵، پاییز۸۰، ص ۱۷۸-۱۸۰.
حضرت امیر نامه ۵۳ نهج البلاغه می فرماید: « اگر میان تو و دشمنت پیمانی بسته شد و یا تعهد کردی که به وی پناه بدهی جامعه وفا برعهد خویش بپوشان و تعهدات خویش را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهدات خویش قرار بده، زیرا هیچ یک از فرائض الاهی نیست که همچون وفای به عهد و پیمان مورد انفاق مردم جهان باشد » .
۶۸- روح الله شریعتی، حقوق و وظایف غیرمسلمان در جامعه اسلامی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص ۵۷، به نقل: نظریه جهاد و اصل صلح و هم زیستی مسالمت آمیز، قاسم شبان نیا مجله تخصصی فقه و اصول پاییز و زمستان ۸۵.
۶۹- خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۸، ص ۳۳۶.
۷۰- طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص ۲۶.
۷۱- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۸، ص ۵ و ۱۰.
۷۲- کافی، ج۲، ص ۴۱۱، باب « المؤلفه قلوبهم » ، میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج۷، ص ۱۰۲. به نقل از: « نظریه جهاد و هم زیستی مسالمت آمیز » ، قاسم شبان نیا، مجله تخصصی فقه و اصول، ش۱۵، ص ۲۴۱-۲۳۵.
۷۳- ( فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ‌ ) ( روم، آیه ۳۰ ) .
۷۴- ( شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَ مَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَى وَ عِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لاَ تَتَفَرَّقُوا فِیهِ ) ( شوری، آیه ۱۳ ) .
۷۵- ( لَوْ لاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ) ( حج، آیه ۴۰ ) .
۷۶- ( قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ‌ ) ( اعراف، آیه ۷۶ ) .
۷۷- ( وَ مَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ‌ ) ( سبأ، آیه ۳۴ ) ؛ ( الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَهِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَهَا عِوَجاً أُولئِکَ فِی ضَلاَلٍ بَعِیدٍ ) ( ابراهیم، آیه۳ ) .
۷۸- ( الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً ) ( نساء، آیه ۷۶ ) .
۷۹- عروسی حویزی، نورالثقلین، ج۲، ص ۱۸۴.
بهاء الدین شریف لاهیجی، تفسیر لاهیجی، در تفسیر عیاشی، ج۲، ص ۶۱-۵۶ در تفسیر آیه ۳۹ سوره انفال نقل شده که حضرت مهدی سرسخت ترین دشمن خود، سفیانی را به کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ۹ دعوت می کنند و پس از اعلام جنگ وی و خاندانش باز وی را نصیحت می کنند و در نهایت با استمرار عناد و لجاجت به جنگ با وی برمی خیزند.
۸۰- ر.ک : سمرقندی، العیانی، ج۲، ص ۸۲؛ سیدهاشم حسینی بحرانی، البرهان، ج۲، ص ۷۳۲-۷۳۶؛ عروسی حویزی، نورالثقلین، ج۲، ص ۱۸۴؛ مشهدی قمی، کنزالدقائق، ج۵، ص ص۴۰۱ آیه ۸۶سوره هود.
نعمانی، تفسیر نعمانی، ص ۱۰۶ و ۱۱۹.
فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر صافی، ج۲، ص ۴۶۸.
عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۳، ص ۳۹۰.
ناصرمکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۹، ص ۲۰۴ و ۲۰۵.
سوره آل عمران ۶۸.
عروسی حویزی، نورثقلین، ج۱، ص ۳۵۳.
مشهدی قمی، کنزالدقائق، ج۳، ص ۱۲۹.
۸۱- ( إنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَهً ثُمَّ یُغْلَبُونَ ) ( انفال، آیه۳۶ ) .
۸۲- ( قَالُوا إِنْ هذَانِ لَسَاحِرَانِ یُرِیدَانِ أَنْ یُخْرِجَاکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِمَا وَ یَذْهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلَى‌ ) ( طه، آیه ۶۳ ) .
۸۳- ( وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ‌ ) ( ابراهیم، آیه ۱۳ و غافر، آیه ۸۸ ) ؛
( وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَى وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ ) ( غافر، آیه ۲۶ ) .
۸۴- ( مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا أُولئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ ) ( بقره، آیه ۱۱۴ ) .
۸۵- ( قَاتِلُوا الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لاَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ ) ( توبه، آیه۲۹ ) ؛ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۹، ص ۳۲۱.
۸۶- ( إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ ) ( مائده، آیه ۳۳ ) « مقصود از محاربه با خدا و پیامبر ( صل الله علیه و آله و سلم ) چنانچه در احادیث اهل بیت وارد شده و شأن نزول آیه نیز گواهی می دهد کسانی است که با تهدید به اسلحه به جان و مال مردم تجاوز کنند، جالب توجه است که محاربه و ستیز با بندگان خدا به عنوان محاربه با خدا معرفی شده و این تأکید فوق العاده اسلام را درباره حقوق انسان ها و رعایت امنیت آنان ثابت می کند » ( ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، ص ۳۶۰ ) .
۸۷- آل عمران، آیه ۱۴۶.
۸۸- ( یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ‌ ) ، و نیز آیه۲۱ سوره مائده.
۸۹- عهد قدیم، سفر تثنیه، ۲۰: ۱۱-۱۳.
۹۰- همان، باب ۷، جمله ۳.
۹۱- همان، باب ۲۰، جمله ۱
۹۲- انجیل متی، باب ۱۰، جمله ۷، و نیز انجیل لوقا باب ۲۲، ش ۳۶-۳۸. و نیز ر.ک: کتاب یوشع باب ۱۰-۸-۶، سفر خروج، ۲۶.
۹۳- برخی مفسران آیه ۱۹ سوره بقره را اولین آیه نازل شده در باب جهاد می دانند: ( و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لاتعتقدوا ان الله لایحب المعتدین ) ( طوسی ، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۴۰۵؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۵، ص ۵، ص ۳۸۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص ۱۱۳ ) .
۹۴- حج، آیه ۳۹.
۹۵- نساء، آیه ۹۰؛ توبه، آیه ۶؛ بقره، آیات ۱۵۴، ۱۹۰، ۱۹۵، ۲۱۸، ۲۴۴؛ آل عمران، آیات ۱۳، ۱۵۷، ۱۶۹، ۷۶-۷۴، ۸۴، ۹۵، ۵۴؛ انفال، آیه ۷۴، توبه، آیات ۳۴-۲۰؛ نور، آیه ۵۸؛ حجرات، آیه ۱۵؛ صف، آیه ۱۱؛ مزمل، آیه ۲۰.
۹۶- بقره، آیه ۱۹۰.
۹۷- نساء، آیه ۹۰؛ توبه، آیه ۶.
۹۸- ضوابط اخلاقی جنگ گسترده بوده و در این مجال نمی گنجد برخی دیگر از آن به عبارتند از: لشکر اسلام باید با کمال عطوفت عمل نموده و تجاوز و تعدی نداشته باشد، درختان و مزارع را از بین برده آب های آشامیدنی را مسموم ننماید، کسانی را که فرار می کنند تعقیب نکرده و به آنان که امان می خواهند امان دهد و آنهایی که سلاح جنگ بر زمین گذاشته اند را رها سازد، عبارت « ان الله لایحب المعتدین » در سوره بقره نشان می دهد اگر از روی تجاوز تعدی کسی را کشته جانب خدا و فی سبیل الله محسوب نشده بلکه در مقابل آن مورد مواخذه خداوند قرار گیرند. ( ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص ۲۳۹؛ همو، پیام قرآن، ج۱۰، ص ۳۵۵؛ ابوالفضل داور پناه، انوار عرفان، ج۳، ص ۵۵۲-۵۵۳؛ .
۹۹- وسائل الشیعه، باب استحباب الرفق بالاسیر و اطعامه و سقیه، ص ۶۸- ۶۹؛ باب تحریر الغدر والقتال مع الغادر، ص ۵۱، باب جواز اعطاء الامان و وجوب الوفاء و ان کان المعطی له من ادنی المسلمین و لو عبدا ، ص ۴۹ و.. ) .
۱۰۰- انفال، آیه ۲۴؛ ابوالفضل داورپناه، انوار العرفان، ج۳، ص ۵۵۳.
۱۰۱- محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص ۹۸.
۱۰۲- ناصر مکارم شیرازی، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج۲، ص ۱۰۴.
۱۰۳- مفسران ذیل آیه شریف ( یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ‌ ) ( توبه، آیه ۳۲ ) ، روایتی را نقل نمودند که حاکی از تحقق کامل وعده الهی در زمان حضرت است: « والله متم نوره بالقائم من آل محمد ( صل الله علیه و آله و سلم ) اذا خرج لیظهره الله علی الدین کله حتی لایعبد غیرالله » ( علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص ۳۶۵؛ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص ۳۱۶؛ سیدعبدالله شبر، الجوهر الثمین، ج۶، ص ۲۱۰، و نیز ذیل آیه ۹ سوره صف، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص ۱۹۱؛ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص ۳۱۷؛ مشهدی قمی، کنزالدقائق، ج۱۳، ص ۲۳۲-۲۳۳، و نیز محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص ۳۳۶؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص ۴۸۱-۴۸۲.
۱۰۴- امام خمینی (علیه السلام) ، وصیت نامه موضوعی، ص ۱۴۸-۱۴۷.
۱۰۵- مفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص ۶۲۳.
۱۰۶- ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۱۰، ص ۳۳۴؛ و نیز ر.ک: همان، ص ۳۰۷-۳۵۶.
۱۰۷- ر.ک: ادب الحرب و السلم فی سوره الانفال، ص ۱۴۸.
۱۰۸- بقره، آیه ۱۹۳.
۱۰۹- سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمه موسوی تهرانی، ج۲، ص ۱۰۲-۱۰۴.
۱۱۰- ابن حماد، الفتن، ص ۱۰۲، به نقل سعید ابومعاش، الامام المهدی فی القرآن و السنه، ص ۷۶.
۱۱۱- ذیل آیه ۴۱ سوره حج: ( الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَهَ ) . فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ج۱۰، ص ۲۷۴؛ حسینی بحرانی، البرهان، ج۳، ص ۸۹۲؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص ۸۷؛ عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱۴، ص ۳۶۷.
۱۱۲- مستضعف، از ماده« ضعف » و به معنای کسانی است که بر اثر ظلم تضعیف شده باشد. فکری و فرهنگی باشد یا اجتماعی و اقتصادی و سیاسی. ( ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، ص ۹-۸۷ ) .
۱۱۳- نساء، آیه ۷۵.
۱۱۴- سید علی اکبر قریشی، تفسیر احسن الحدیث، ج۲، ص ۴۰۳.
۱۱۵- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۵، ص ۶۱۷، باب اعانهالمظلوم.
۱۱۶- مترجمان، تفسیر هدایت، ج۱۵، ص ۳۵۰.
۱۱۷- ( لاَ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ‌ءٍ ) ( آل عمران، آیه ۲۸ )
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ )
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ‌ ) ( آل عمران، آیه ۱۱۸ )
( لاَ تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ … )
و نیز بقره آیه ۱۰۴، آل عمران، آیه ۱۱۹، نساء، آیه ۱۴۳-۱۳۷، مائده آیه ۵۱.
۱۱۸- انفال، آیه ۵۷.
۱۱۹- بقره، آیه ۱۱۴، مفسران « خزی دنیوی مشرکان » را به دنبال برخورد و مبارزه قاطعانه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با دشمنان دین می دانند:
طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص ۷۳؛ تفسیر شبّر، ص ۱۷؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص ۵۴-۵۳.
۱۲۰- ( وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکَافِرِینَ‌ ) آل عمران، آیه ۱۴۱ )
محمد حبیب سبزواری، الجدید، ج۲، ص ۱۵۳؛ سیدعبدالله موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۶، ص ۳۵۲ و ۳۵۶-۳۵۷؛ سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص ۲۰۸-۲۱۱. و نیز ذیل آیه ۸ سوره انفال: محمد بن مسعود سمرقندی، العیاشی، ج۲، ص ۵۵-۵۴؛ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۲، ص ۱۳۶؛ مشهدی قمی، کنز الدقائق، ج۵، ص ۲۸۱. و نیز انفال، آیه ۳۹: فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۲، ص ۳۰۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص ۸۳۴؛ سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان، ج۹، ص ۶۸۵، برخی از مفسران اهل سنت نیز ذیل آن به حاکمیت فراگیر حق در دوران ظهور حضرت اشاره کرده اند: محمد بن یوسف اطفیش، تیسیر التفسیر، ج۴، ص ۴۳۶؛ سعید حوی، الاساس فی تفسیر القرآن، ج۴، ص ۲۱۶۴؛ عبدالله نفسی، مدارک التنزیل، ج۱، ص ۴۷۱.
۱۲۱- نعمانی، الغیبه، مترجم جواد غفاری، ص ۱۶۶-۱۶۷ و وسائل الشیعه، ج۱۱، ص ۳۷، حدیث ۶ برخی مفسران نیز ذیل آیه ۵۱ سوره نساء این روایت را ذکر نموده اند: موسوی سبزواری، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص ۹۲.
۱۲۲- جهت بررسی سندی و طرق متعدد احادیث که در این بخش نقل می شود. ر.ک: فصلنامه علمی تخصصی انتظار، « نهی از قیام در بوته نقد و تحلیل روایی » ، نجم الدین طبسی، ص ۳۵۵-۳۷۱، ش۵. و نیز ر.ک: احمد آذری قمی، رهبری و جنگ و صلح، ص ۱۷-۳۴.
۱۲۳- روضه کافی، ص ۲۹۷.
۱۲۴- نعمانی، الغیبه، ص ۲۵۵؛ باب ۱۴، ذیل حدیث ۱۳ و ص ۱۶۶: « من خرج یدعوا الناس و فیهم من هوافضل منه فهو ضال مبتدع هر کس خروج کرده مردم را به سوی خود فرا خواند در صورتی که کسی در میان مردم باشد که از او برتر است چنین شخصی گمراه و بدعت گذار است » .
۱۲۵- لیس فی الرایات اهدی من رایه الیمانی هی رایه الهدی لانه یدعو الی صاحبکم.. لانه یدعو الی الحق و الی طریق المستقیم.
۱۲۶- کانی بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلا یعطونه، ثم یطلبونه فلا یعطونه، فاذا راو ذلک وضعوا سیوفهم علی عواتقهم فیعطون ما سالوه فلایقبلونه حتی یقوموا و لایدفعونها الا الی صاحبکم قتلا هم شهداء الله ( همان، ص ۲۷۳، باب ۱۴ ) .
۱۲۷- وسائل الشیعه، ج۱۱، ص ۲۸، حدیث ۹.
۱۲۸-همان، ص ۴۰-۴۱، باب حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم، حدیث ۱۵-۱۶، و نیز ص ۳۹، حدیث ۱۳، قال الصادق (علیه السلام) ما کان عبد لیجی نفسه علی الله الا ادخله الله الجنه.
۱۲۹- همان، ج۱۱، کتاب الجهاد و الامر بالمعروف و نهی عن المنکر.
۱۳۰- همان، ص ۳۶، حدیث ۲ و نیز الغیبه، ص ۱۹۹، باب ۱۱، ح ۱۴.
۱۳۱- علامه مجلسی در زمینه شخصیت زید و تأیید ایشان می نویسد: اکثر روایات دلالت بر این دارند که زید بن علی از مشکورین است و ادعای امامت نکرده بلکه به امامت امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) اعتقاد داشته و به خاطر خونخواهی خون حسین (علیه السلام) و به خاطر امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و مردم را به الرضا من آل محمد فرا خواند ( مرآه العقول، ج۴، ص ۱۱۸، به نقل مهدی فرمانیان و علی موسوی نژاد، زیدیه، ص ۴۰
۱۳۲- شهید فخ در دوران عباسی در سال ۱۶۹ هجری قیام کرد و پس از تسخیر مدینه و پیروزی بر عباسیان به طرف مکه حرکت نمود و در منطقه فخ در هشتم ذی الحجه به شهادت رسید و بسیاری علویان در این قیام به شهادت رسیدند. از امام جواد (علیه السلام) منقول است که بعد از واقعه کربلا واقعه ای دلخراش از شهدای فخ برای ما اهل بیت نبود ( ابن عتیه، عمده الطالب فی انساب آل ابیطالب، ص ۱۱، به نقل همان ص ۴۱ ) .
۱۳۳- وسائل الشیعه، ج۱۱، ص ۳۹، ح۱۲.
۱۳۴- ( أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لاَ رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَهً وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ‌ ) ( توبه، آیه ۱۶ )
( لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ) ( آل عمران، آیه ۱۸۶ ) .
۱۳۵- ( وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّهً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْنَاهُمْ فَلاَ نَاصِرَ لَهُمْ‌ ) ( محمد، آیه ۱۳ ) .
۱۳۶- ( أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّهً وَ آثَاراً فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ … ) ( غافر، آیه ۸۲ ) .
۱۳۷- مفسران این وعده الهی را مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران حضرت دانسته اند:
محمد بن مسعود سمرقندی، تفسیر عیانی، ج۲، ص ۲۸-۲۹؛ کاشانی، منهج الصادقین، ج۶، ص ۱۲۵-۱۲۶؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۳، ص ۳۵۷-۳۵۸؛ سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمه موسوی، ج۱۴، ص ۴۷۵-۴۶۶؛ سید محمد حسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۵، ص ۲۷۶-۲۷۷
برخی مفسران اهل سنت نیز تحقق این وعده الهی را با محمد و آل محمد ( صل الله علیه و آله و سلم ) نسبت داده اند: ابوالفضل میبدی، کشف الاسرار وعده الابرار، ج۹، ص ۳۱۸، ۳۲۲-۳۲۳؛ محمد بن یوسف اطفیش، تیسیر التفسیر، ج۸، ص ۳۷۷-۳۷۸؛ سعید حوری، الاساس فی التفسیر القرآن، ج۷، ص ۳۵۰۹-۳۵۱۰.

منابع :
* قرآن کریم
۱-آذری قمی، احمد، جنگ و صلح از دیدگاه قرآن، بنیاد الرساله.
۲- ابن الکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، دارالطیبه، ۱۴۲۴.
۳- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴.
۴- ابوزهره، محمد، علاقات الدولیه الاسلامیه، قاهره، دارالفکر العربی، [بی تا].
۵- ابو معاش، سعید، الامام مهدی فی کتاب و السنه.
۶-احمد میانجی، علی، مکاتب الرسول، قم، الانتشارات یس، ۱۳۶۳.
۷- ادب الحرب واسع فی سوره الانفال، قاهره، دارالمعارف، چاپ اول. ۱۹۸۹.
۸- اطفیش، محمد بن یوسف، تیسیرالتفسیر، عمان، وزارت التراث القومی و الثقافی، ۱۴۰۷ ق.
۹- امام خمینی، وصیت نامه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۳.
۱۰- بشته، اندرواس، والسیدا امیر اکرمی، الاسلام و العدل و العوامل التی تهددهما فی عالم الیوم، لبنان، المکتبه ابوییه، ۲۰۰۶.
۱۱- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء، ۸۲-۱۳۸۰.
۱۲- حائری تهرانی، میرسیدعلی، المقتبات الدور، تهران، اسلامیه، ۱۳۳۷.
۱۳- حر عاملی، شیخ محمد بن الحسن، تهران، وسائل الشیعه، المکتبه الاسلامیه، [بی تا].
۱۴- حسینی اعرابی، سید هاشم، البرهان، قم، بعثت، ۱۴۱۵-۱۷.
۱۵- حلمی کریم، فرحات احمد، الاسلام دین اسلام، حامی حقوق انسان، قاهره، دارالافاق العربیه، چاپ اول، ۲۰۰۳.
۱۶- حوی، سعید، اساس فی التفسیر، قاهره، داراالاسلام، ۱۴۰۹ ق.
۱۷- داور پناه، ابوالفضل، انوارالعرفان، تهران، کتابخانه صدر، ۱۳۶۰.
۱۸- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم دارالشامیه، اول، ۱۴۱۲ ق.
۱۹- رفیع، منیت، ضمانات الحریه فی النظم الاسلامی، قاهره، طبیعه مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۹۸۳، کریمی، مجمع البحرین.
۲۰- سبزواری، محمد حبیب، الجدید، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۲.
۲۱- سمرقندی، محمد بن مسعود، العیاشی، تهران، اعلمی، ۱۴۱۷.
۲۲- شبر، سیدعبدالله، تفسیر شبر، بیروت، دارالبلاغه، [بی تا].
۲۳- شریعتی، روح الله، حقوق و وظایف غیرمسلمانان در جامعه اسلامی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۱.
۲۴- شریف لاهیجی، بهاء الدین، تفسیر لاهیجی، تهران، اعلمی، ۱۳۶۳.
۲۵-شیخ الاسلام، جعفر، شورا، وحدت و امنیت از دیدگاه قرآن، انتشارات اسلامی، چاپ اول ۷۹.
۲۶-طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۹۴.
۲۷- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، قم، امیر، [بی تا].
۲۸- -، فصل بن حسن، جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران، ۱۴۰۹.
۲۹- طوسی، محمدبن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، [بی تا].
۳۰- عبده، محمد، الاعمال الکامله، تحقیق محمد عماره، بیروت، ۱۹۷۲.
۳۱- عروسی حویزی، علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، علمیه، [بی تا].
۳۲- عماره، محمد، الاسلام و الحروب الدینیه، قاهره، دارالثقافه الجدید، ۱۹۹۶.
۳۳- فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۰.
۳۴- فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰.
۳۵- فرمانیان، مهدی و علی موسی نژاد، تاریخ عقاید زیدیه، قم، نشر ادیان، ۱۳۸۵.
۳۶- موسسه آموزش عالی باقر العلوم، فصلنامه علوم سیاسی، سال چهارم، ش۱۵، پاییز ۸۰.
۳۷- مرکز تخصصی مهدویت، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال سوم، شماره هفتم، بهار ۸۲.
۳۸- فضل الله، سیدمحمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، ج۱۵.
۳۹- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر صافی، مشهد، دارالمرتضی للنشر، ۱۳۹۹.
۴۰- فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، [بی نا، بی تا].
۴۱- قرشی، سیدعلی اکبر، تفسیر الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، سوم، ۱۳۷۷.
۴۲- قاموس، قرآن، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۱.
۴۳- قرطبی، محمد بن احمد انصاری، الجامع الاحکام القرآن، بیروت، دارالکفر، [بی تا].
۴۴-قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۹ ق.
۴۵- کمالی دزفولی، علی، قرآن و مبارزات، انتشارات کتابخانه صدر، تهران، [بی تا].
۴۶- گولد، جولیوس و ویلیام کولب، فرهنگ علوم اجتماعی.
۴۷- لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه هاشم حسینی، تهران، کتابفروشی الاسلامی، ۱۳۵۸.
۴۸- مترجمان، تفسیرهدایت، مشهد، پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، اول. ۱۳۷۷.
۴۹- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، تهران، مکتب الاعلام الاسلامیه، دوم ۱۳۶۷.
۵۰- مشهدی قمی، محمد رضا، کنزالدقائق، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶.
۵۱- مصطفوی،حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، به کوشش محمد جواد زاهدی، تهران، نشر مازیار، چاپ دوم، ۱۳۸۴.
۵۲- مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۸۱.
۵۳- تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴.
۵۴- موسوی سبزواری، سید عبدالله، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، بیروت، المنار، ۱۴۱۶.
۵۵- میبدی، ابوالفضل رشید الدین، کشف الاسرار وعده الابرار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱.
۵۶- جمعیه الدعوه الاسلامیه العالمیه، نظریه الحرب فی الاسلام و اثرها فی القانون الدوله العالم، دارالکتب الوطنیه، چاپ اول، ۱۴۲۶ م.
۵۷- نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، مترجم جوادی غفاری، تهران، کتابخانه صدوق، ۱۳۶۳.
۵۸- تفسیر نعمانی، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۳۹۹.
۵۹- نهج البلاغه، فیض الاسلام، تهران، [بی نا]، ۱۳۹۲.

منبع مقاله :
مکارم شیرازی …{ و دیگران }، (۱۳۸۷)، گفتمان مهدویت، قم: موسسه بوستان کتاب، چاپ اول

همچنین ببینید

از خواندن این متن پشیمان نمی شوید

از خواندن این متن پشیمان نمی شوید سه نفر بودند پای یک معامله. بازار نبود! …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *