ــ مترسک روی داربست چوبی به دنیا می آید، بر روی آن زندگی می کند و همان جا هم می میرد .
ــ هستی برای مترسک به چهار چوب کشیده شدن است ، اما هیچ گاه به آسمانها نخواهد رفت .
ــ شاید نخستین سازنده مترسک یک انسان باشد ، اما به یقین دشمن حتمی آن نیز انسان است .
ــ هیچ کس نمی خواهد مترسک یا کلاغ باشد ، اما عده ای مترسک و عده ای کلاغ هستند .
ــ می گویند مترسک را دوست دارند ، اما یک لحظه هم حاضر نیستند جای او باشند .
ــ کلاغ هر چه سحر خیز باشد ، باز مترسک زودتر از او سر جالیز حاضر است .
ــ کلاغ ، مترسک را با قاروقارش آزار می دهد و مترسک با سکوت .
ــ دوستداران مترسک ، لباس های ژنده خود را به او هدیه می دهند .
ــ اگر مترسک مغز داشت ، زیر آفتاب تا حالا منفجر شده بود
.ــ کلاغ سیصد ساله نتوانست مترسک پیر را به ستوه بیاورد .
ــ اگر مترسک عقل داشت ، حتما مزرعه را ترک می کرد .
ــ مترسک برای خودش مترسک است و برای کلاغ هیچ .
ــ در مزرعه زندگی یکی مترسک می شود و یکی کلاغ .
ــ کلاغ بهانه ای بیش برای ساخته شدن مترسک نیست .
ــ کلاغ مرد سیاه پوش مسابقه فوتبال مترسک هاست .
ــ مترسک کلاغ را قبول ندارد و کلاغ مترسک را .
ــ مترسک و کلاغ ، زوج هنری خوبی هستند .
ــ سکوت مترسک ، چراغ سبز کلاغ است .
ــ هستی مترسک به کلاغ بستگی دارد .
ــ هر چیز تمام شود ، جنگ کلاغ و مترسک تمام نخواهد شد .
.