مصاحبه با آقای ناصر افخم-همرزم شهید علی مشتاق

بسم الله الرحمن الرحیم

آشنایی با شهید؟

آشنایی بنده با ایشان به واسطه جلسه قرائت قرآن مسجدبود چون ایشان تقریباً دوسال بود که  به جلسه مسجد امام حسین(ع) می رفتند و از سال ۶۲ به مسجد صاحب الزمان(عج) آمدند و در حدود دوسال از اعضای جلسه مسجد بود.

 ایشان خیلی زود در جلسه رشد کرد یعنی از اول دبیرستان که وارد مسجد شدند هنوز پنج یا شش ماه از آمدنش نمی گذشت که به عنوان معاون یکی از گروههای جلسه انتخاب شد خیلی از سرگروه ها و معاون های جلسه می بایست خیلی از فیلترها و عقبه ها را از لحاظ اخلاقی، درسی، هوشی، ذکاوت، مدیریت در کار پشت سر می گذاشتند تا به این  حد برسند .

ایشان به سرعت این مراحل را گذراندند . مسئول جلسه شهید زمانی نیا بود، خیلی روی این موارد حساس بود و بروی شخصی که سرگروه و معاون گروه می شد خیلی حساب باز می کرد می بایست این افراد حداقل ۸۰ تا ۹۰ درصد الگو برای افراد جلسه داشته باشد و شهید مشتاق خیلی عجیب بود در این مدت کوتاه هیچ کس انتظار نداشت که به این سرعت به عنوان معاون گروه در جلسه جوانان مسجد صاحب الزمان انتخاب شود.

علی آدمی نبود که مقطعی باشد یعنی استعداد و خلاقیتش، مدیریتش خصویات اخلاقی او یک چیز مقطعی نبود. طوری بودند که شایسته بود که معاون گروه یا سرگروه قرار گیرد و شایستگی احراز این مسئولیت را داشتند در این فاصله کوتاه شهید مشتاق زیاد رشد کرد و در زمان مدیریتش در گروه بقیه الله فعالیت می کردند در این زمینه خیلی موفق بودند یعنی شهید زمانی نیا آن خواسته هایی را که از معاون گروه یا سرگروه می خواست در شهید مشتاق می دید و شهید مشتاق هم تقریباً آن انتظاراتی را که یک سرگروه و معاون نسبت به مسئول جلسه و اعضا جلسه می بایست برآورده کند عملاً انجام می داد یعنی طوری نبود که در حد حرف زدن و ابلاغ مسئولیت تنهایی باشد از این لحاظ حقیقتاً یک چهره شاخص بود از جلسه جوانان، که توانسته بود در این مدت کوتاه به این سرعت رشد کند. در آن جمع جلسه و گروهها یک ارتباط نزدیکی بین بچه ها و مسئول جلسه شهید زمانی بود که شهید مشتاق هم از این مسأله دور نبود.

 

۲ـ ویژگیهای اخلاقی شهید؟

یکی از خصوصیات بارز ایشان ادب ایشان بود هیچ وقت از لحاظ رفتاری و کلامی کسی نمی توانست از او اشکال بگیرد که مثلاً علی چنین گستاخی را انجام داده است به شدت بر سر مسئله ادب حساس بود و در دبیرستان هم خیلی مؤدب و احترام به دبیران می گذاشت و این ادب شهید مشتاق به طور عجیب بر دبیران و مربیان مدرسه اش تأثیر گذاشته بود و شهید علی مشتاق در نزد آنها شناخته شده بود و از لحاظ وضعیت درسی دانش آموز موفقی بود کسی نمی توانست از ایشان ایرادی بگیرد.

.

۳ـ خاطره از شهید؟

هنوز به یادم هست که شهید زمانی در عملیات بدر بود که با همدیگر رفتیم جبهه و شهید مشتاق از لحاظ محدودیت سنی به جبهه نمی آمد (در سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر) شهید مشتاق علاقه خیلی شدیدی به شهید زمانی داشت طوری که بعد از شهادت شهید زمانی بشدت بی تابی می کرد. بعضی اوقات در سر مزار شهید زمانی وقتی ما نجواهایش را می شنیدیم و یا مطلبی را که خودش نوشته بود نشان می داد که از بابت شهادت شهید زمانی خیلی بی تابی می کرد دقیقاً من بخاطر دارم که شهید مشتاق با اولین اعزام نیرو برای عملیات والفجر ۸ عازم جبهه شد .( در ۱۸/۸ /  اعزام نیرو از طریق بسیج در سبزقبا)

در منطقه که با هم بودیم باز هم همان حالات و رفتارها و ابراز بی تابی ها، البته شهید مشتاق بعد از شهادت شهید زمانی تحولی عجیب در روحیه اش ایجاد شد که خیلی هم ملموس بود یعنی طوری نبود که می بایست در او دقت کنیم تا آن تحولات روحی را بینیم.

۴- شهادت ایشان؟

عملیات والفجر۸ جزء نیروهای رزمی گردان عمار یاسر گروهان المهدی بود واولین عملیاتی بود که شهید در آن شرکت کرد و در همان عملیات هم به فیض شهادت می رسند. محل مزار شهید واقع در بهشت علی دزفول است

او قبل از شهادتش به شکلی نشان می داد که می خواهد کاری بکند که به شهید زمانی برسد شهید مشتاق مقید بود که هر هفته دوشنبه شب یا سه شنبه شب در محلی بین چادرها رفته و دعای توسل را بخواند ( البته ما این موضوع را بعداً فهمیدیم ) همچنین تقید داشت سر قرآن و تلاوت قرآن که هر روز به تلاوت قرآن بپردازد مخصوصاً در برنامه های این شکلی خیلی تقید داشت و انجام می داد از قبیل نماز جماعت تعهدی که نسبت به دوستان و رفقا داشت و به قول هائی که به دوستان و رفقا و اقوام و سایرین بود خیلی تقید داشت. اصرار داشت که حتماً سر وقت حاضر شود و کارهایش را انجام دهد.

تقریباً سال ۶۳ بود که شهید زمانی نیا به شهادت رسیده بود دقیقاً یک سال بعد شهید مشتاق شهید می شود.