خانه / اخبار / اخبار مسجد / دل نوشته یکی ازدوستان شهید رمی

دل نوشته یکی ازدوستان شهید رمی

شهادت هنر مردان خداست. امام خمینی(ره)

برای برادر خوب و مهربانم : شهید عبدالامیر رمی
شاید گفتن از شهید در موقیت و شرایط فعلی  بسیار دشوار و سخت است نسبت به زمانی که جنگ و شهادت جزئی از زندگی مردم و خصوصیت بچه های مسجد شده بود .
مرور و یادآوری خاطرات گذشته که حدود سی سال بر آن زمان غبار فراموشی  پاشیده و شرایط دینداری فعلی آن دوره را بیشتر به افسانه و خوابی شیرین که همچنان آرزوی دوباره حداقل در خواب دیدن آن را داریم ، دشوار نموده است.
بار ها میشود که پرنده ذهنمان ساعت ها به آن دوران پر میزند و زمانی به خود می آییم که گویی تمام چیز هایی که دور و برمان هستند برایمان بیگانه و ناآشنا هستند .
البته این را نگفتم که از حال فرار کنیم و به گذشته پناه بیاوریم بلکه برای این که ما همچنان باید گذشته را (که هیچ وقت از آن پشیمان نیستیم) مرکب راهواری برای حال و آینده بدانیم .
گذشته ما چیست ؟

گذشته ما : امام ، مسجد ، جلسه قرآن ، جبهه و تمامی شهداست . گذشته ای که تمام هویت فعلی ما وابسته و در گرو آن است.
گذشته ای که هر اندازه نسبت به آن بیگانه و غافل باشیم به همان اندازه حال و آینده ی بی معنی وابسته است.
خدا را شاهد میگیریم که بارها از روح بلند شهدا خواسته ام که هراز چند گاهی به هر بهانه ای ما را مهمان آن صفای باطن و سادگی و بی آلایش خودشان نمایندو مارا به حال خودمان وا نگذارند که اگر چنین شود قطعا از زیان دیدگانیم
و اما شهید با صفا و مخلص بی ریا و عزیز تر از جانم شهد عبد الامیر رمی.
ای کاش می شد دوباره زمان به عقب بر می گشت و ما یکبار دیگر آن جمع صمیمی که هیچ غل وغش دنیا یی در آن نبود را دوباره تجربه می کردیم که حداقل اش این بود که اینقدر ساده و بی توجه از کنار این عزیزان خدا نمی گذشتیم و بهتر بیشتر آنها را می شناختیم اما حیف که……..
شهید عبدالامیر رمی تقریبا پس از با سازی مسجد (که توسط موشک باران دشمن خراب شده بود )حدودا سال ۶۱بود با مسجد و جلسه قرآن کم کم آشنا شد در آن موقعیت آشنایی شهید با مسجد که کم تر از ۱۵ بهار از عمر پر برکتش نگذشته بود گویی شهید رمی تازه گم گشته خود را پیدا کرده است همچون تشنه ای که به اب رسیده باشد چنان با حرص و ولعی از چشمه ی جوشان مسجد و جلسه قرآن نوش می کرد که احساس می کردی هیچ گاه قصد سیر شدن را ندارد.
نماز جماعت و جلسه قرآنش بندرت اتفاق می افتاد که ترک شود به همین دلیل آن وقت که حضور غیاب در جلسه داشتیم به دلیل حضور دائم ایشان در جلسه شهید زمانی مسولیت حضور و غیاب جلسه به ایشان سپرده بودند.
ایشان در این چند سال کوتاهی که در مسجد حضور داشتند به خوبی و روشنی راه و هدف خود را پیدا کرده بود به گونه ای که ارتباط بسیار خوبی با شهید محمد علی زمانی نیا (مسول جلسه وقت)پیدا کرد بود به طوری که موقعیتی که شهید زمانی در دانشگاه اصفهان مشغول تحصیل بود با چند نفر از بچه های جلسه به دیدن شهید زمانی به اصفهان رفت .
البته شهید رمی به خاطر محجوب بودن و کم رویی همیشه سعی می کرد در حاشیه باشد و از حضور در متن مسئولیت ها – با توجه به ظرفیت و استعدادخوب ایشان – به دلیل احتزاز از دیده شدن امتناع می ورزید .
به طور مثال یک وقت شهید زمانی صدای قرائت قرآن ایشان را که در خلوت با صدای بسیار خوش ظبط شده بود (توسط خود شهید رمی ) به دست آورده بود که شهید رمی اصرار سر اصرار که نوار صوتش را نشان کسی ندهد که شهید زمانی نوار صوت قرآن شهید رمی را در یک جمع خودمانی که خود شهید رمی حضور داشت کار گذاشت که پس از شنیدن صوت دلربای ایشان دهان همه ی ما از تعجب باز مانده بود به طوری که همه ی ما که آنجا بودیم به شهید رمی می گفتیم چرا از این صوت خوش در جلسه قرآن استفاده نمی کنی؟!!
به هر حال در این فرصت کمی که شهید عبد الامیر رمی مسیر خود را پیدا کرده بودن نحو احسنت از آن استفاده برد .
در سال ۱۳۶۴ برای اولین بار با بچه های مسجد برای حضور در عملیات والفجر ۸ به جبهه اعزام شد که البته این شروع دوم ایشان پس از حضور در مسجد و جلسه بود که به دلیل شهادت شهید زمانی و بعضی دیگر دوستان شهید مسجد اتفاق افتاد.
جبهه دومین چراغ روشنی بود که در زندگی شهید رمی در سال ۶۴ روشن شد که صد البته این راه بلیغ و نور سرشار چنان شهید رمی را در خود غرق نمود که چیز نپایید که در سال دم حضورش در جبحه(۱۳۶۵) و حضور در عملیات کربلای چهار به درجه رفیع شهادت رسید و به دوستان شهیدش پیوست.
فرستنده:ناصرافخم

همچنین ببینید

آئین رونمایی از نرم افزار حسینی فدای حسین

آیین‌ رونمایی از نرم‌ افزار حسینی فدای حسین سومین پیر غلام اهل بیت کشوری و …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *