سرویس دفاع مقدس روناش : رساندن پیام در جبهه و از طرفی سردرگم کردن دشمن که این پیام ها را شناسائی نکند مهارت بسیار میخواست که این اتفاق در دوران دفاع مقدس دارای اهمیت بسیار بود .
از طرفی کمک تمام قد دنیا به صدام به کمک های تسلیحاتی و مالی محدود نمیشد . بارها و بارها صدای بیسیم های عراق را شنیدیم که اکثرا از زنان روس و فرانسوی و مصری و سودانی استفاده میشد . از طرفی دیگر نیز نوع و تنوع زبانها و گویش ها در ایران بهانه ی خوبی بود تا ما را از شر کد و رمزها که وقت گیر و زمانبر بود خلاص کند .
بچه های دزفول از این قاعده مستثنی نبوده و با زبان و لهجه خاص خود و در کوتاه ترین زمان ممکن پیام خود را از طریق بیسیم به مخاطب میرساندند .
در بهداری لشکر به لحاظ ماموریت خاص دست و بال بچه ها بسته تر بود و بایستی با کنایه و حرفها به یکدیگر پیام میدادند .
بیشتر اهالی دزفول با شخصیت مرحوم حاج ملک جراح آشنائی دارند . مرحوم حاج ملک یکی از اطباء طب قدیم و سنتی در شهرستان دزفول بود که در اوئل سال ۱۳۵۹فوت کردند . ایشان طبیی حاذق و انسانی وارسته و مومن بودند . بغیر از خود دزفولیها کسی نمی دانست حاج ملک چه کسی است . بهترین راه برای رساندن پیام ها این بود که حاج ملک را در پیام ها قرار بدهیم .
برای مثال اگر قرار بود برای حمل مجروح آمبولانس اعزام شود بیسیمچی میگفت : چاربا حج ملکه فرسنی (اسب حاج ملک را بفرستید) ، یا در صورت نیاز به پزشک میگفتند : حج ملکه فرسنی (حاج ملک رو بفرستید) ، یا در صورت نیاز به پزشکیار میگفتند : براره حج ملکه فرسنی (برادر حاج ملک رو بفرستید) ، یا اگر امدادگر میخواستند میگفتند : موزیر حج ملکه فرسنی (شاگرد حاج ملک رو بفرستید) ، یا در صورت شهادت رزمندگان بایستی برادران تعاون لشکر به بهداری مراجعه کنند و شهدا را به پشت جبهه منتقل نمایند که در این صورت میگفتند : همسا حج ملکه فرسنی (همسایه حاج ملک را بفرستید) .
به همین سادگی …
راوی : امیر ابراهیمیان