خانه / شهدای مسجد / 45-شهيد حبيب وكيلي / زندگی نامه شهید حبیب وکیلی

زندگی نامه شهید حبیب وکیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

شهید حبیب وکیلی سالک پاکباز کربلا و از تبار مخلصان پاکباز در تاریخ ۱۳۴۸ در شهرستان  به دنیا آمد .

در سیمای آرام و خندانش، ایمان و اطمینان و در نگاهش، جز امید و صفا دیده نمی شد وارسته و قانع، ساکت و متواضع، دقیق و عمیق، خوش خلق و متین ، صمیمی و مهربان بود. در فعالیتهای مذهبی پرشور و پر حرارت حضور می یافت و بیان گرم و کم نظیرش مشخصه ای بود که او را از دیگران ممتاز می ساخت شوق عجیب و فراوانی به مطالعه داشت ، کلیددار کتابخانه مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود و هر گاه فرصتی می یافت در انبوه مشغله ها به مطالعه رو می آورد ، کتاب یاور ، مونس و همدم خلوت او بود چه بسا تا پاسی از شب و گاه صبح بسیار زود مشغول مطالعه بود . می آموخت و می اندوخت و اندوخته های علمیش را در برخوردها و روابط با دوستان، عرضه می داشت و در همان زمان مشوق دیگران به مطالعه و رشد و کسب معلومات بود .

شهید حبیب در فعالیتهای مذهبی پیشتاز و محرک همراهان و دوستان بود ، صراحت کلام، امر به معروف و نهی از منکر شیوه همه برخوردهایش بود هر چند باعث رنجش و آزردگی خاطر بعضی‌ها هم می شد اما در نهایت درمی‌یافتند که حق با حبیب است این رفتار حتی در جبهه نیز ادامه یافت . حبیب روحی به عظمت دریا داشت و بیانی به لطافت و صراحت نسیم و قلبی به شفافیت آئینه .

شگفتا که این همه راه را در کوتاه مدت طی کرده بود او خود بارها می گفت همه چیز را مدیون قرآن و جلسه ام و بهترین دوستانم همین ها هستند که در کنار قرآن شبها درس پاکی ، تزکیه ، عشق و علم می آموزند . در مدرسه نیز بسیار فعال و کوشا بود در پی اجرای برنامه ، تشویق دیگران و پذیرش مسئولیت بود . شاید اگر حبیب فرصت بیشتری می یافت تواناییهای پنهانش بیشتر بروز و ظهور پیدا می کرد علیرغم تمامی فعالیتها در خواندن درس نیز ممتاز و برجسته بود شبها نیز در بسیج همیشه حاضر و پیش قدم بود .

۶ ماه قبل از شهادت روحیات و حالات حبـیب تحول فراوان یافته بود رازی شگفت در نگاهش موج می‌زد. پرنده سبک بال باغ ملکوت بی تاب پریدن بود . دوست شهیدش، عبدالکریم تیغ کار،  شـهـید یـوسف جـامـوسی را در خـواب مـی بـیند و یـوسف لبـخند زنان به عـبدالکریم می گوید : قدر حبیب را بدانید ایشان رفتنی است . بی تابی حبیب با شنیدن این جمله بیشتر می شود سر از پا نمی شناسد ، لحظه موعود نزدیکتر می شود وحبیب خدا، محبوب بارگاه دوست ، در کربلای ۴ خونین بال و خندان بر بستر آب تا دیار آشنا راه می سپارد و بر بال ملائک از هفت آسمان می گذرد و فراتر از تصور و خیال بر خوان رحمت حق میهمان می گردد . حبیب مظلومانه رفت اما میراث بزرگ او راه نیمه تمامی است که رهرو می طلبد او شیفته امام و انقلاب، دلباخته قرآن و جلسه و دوستدار اخلاص و هدف و صفا بود اینک حبیب را جز این پیام نیست که :

ای رهروان راه خونبار یاران و دوستان، امامم را ، جلسات قرآن و بسیج را دریابید که سرمایه و میراث ما جز این نیست.

 

گل یادش شکفته تر و طریق خونبارش پر رهرو باد .

 

همچنین ببینید

دو رکعت عشق

                          نوجوان شهید حبیب وکیلی از بسیجیان مخلص دزفول یود. او در آخرین یادداشت خود …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *