خانه / شهدای مسجد / 34-شهيد ماشا الله(مهدي) علوي / بسیجی گمنام – سید مهدی علوی

بسیجی گمنام – سید مهدی علوی

در یکی از عملیات ها، تیربارچی عراقی داخل سنگری به شکل مثلث بود سنگر حدود چهار متر ارتفاع داشت و روی بچه ها مشرف بود من دیده بان بودم همه بجه ها زمین گیر شده بودند هر کس سرش را بالا می آورد تیربارچی مهلتش نمی داد.

بچه های آرپی جی زن یکی پس از دیگری شلیک می کردند ولی بی فایده بود سوراخی که تیربارچی از داخل  آن شلیک می کرد شاید به اندازه یک کف دست  بود .

به سید مهدی گفتم آقا بلند شو شانست را امتحان کن .

گفت : " من شانسی نمی زنم برای مملکتم آر پی جی می زنم در آن گیر و دار زیر نور منور گفتم سید یالا بزن. گلوله را برداشت اسلحه را مسلح کرد و در یک چشم به هم زدن فریاد زد "یا حسین" و شلیک کرد.

من داشتم با دوریبن گرای سنگر را به توپخانه می دادم که دیدم موشک آرپی جی سید به سوراخ سنگر اصابت کرد بچه ها با فریاد "الله اکبر" خط یک عراق را شکستند من هنوز در در حیرت بودم که چه شد.

سید گفت : امیر کیف کردی؟

من گوشی بی سیم را گرفتم و با فرمانده عقب جبهه گفتم سید مهدی سنگر رو زد. بچه ها رو به جلو در حال حرکتند .

گفت :کدام سید.

گفتم :  نوه اولاد پیغمبر، سید مهدی. 

گفت : سید مهدی کیه؟

گفتمش: بسیجی گمنام.

فردای آن روز همه بچه هایی که از دست آن تیربارچی جان سالم به در برده بودند کنار خط نشسته بودیم . سید مهدی هم پیشم بود، گفتمش آقا شانسی خوب زدی؟

گفت : امیر وجدانا زمان شلیک چشمانم را بستم و گفتم خدایا اگر ما بر حق هستیم پس خودت گلوله را به هدف بزن، خودم یادم نیست که چه کردم! 

امیر شارونی

همچنین ببینید

هر چه التماس کردم نیامد- شهیدسید مهدی علوی

عملیات کربلای ۴ با تمام سختی هایش در منطقه ادامه داشت و چه یارانی که …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *