خانه / اخبار / اخبار دزفول / قصیده ­ی غزه

قصیده ­ی غزه

قصیده ­ی غزه

ارمغان بهداروند – روناش :

دخترکم!

فکر کن باران است که می ­بارد   گلوله نیست

فکر کن که گنجشک بوده ­ای       بی­ سرزمین

فکر کن قشنگی­ های دنیا هنوز اتفاق نیفتاده است…

این سقف که آسمان را از تو دور کرده بود

این پنجره ­ی عبوس

این در که برای باز شدن باید تو را بشناسد…

به جان هم افتادند!

آژیر قرمز این شهر

اشک ­های تو

پیشانی تو

شقیقه­ های تواند

دنیا…

ارمغان بهداروند – روناش : دخترکم! فکر کن باران است که می ­بارد گلوله نیست / فکر کن که گنجشک بوده ­ای بی­ سرزمین …

ارمغان بهداروند – روناش :

دخترکم!

فکر کن باران است که می ­بارد   گلوله نیست

فکر کن که گنجشک بوده ­ای       بی­ سرزمین

فکر کن قشنگی­ های دنیا هنوز اتفاق نیفتاده است…

این سقف که آسمان را از تو دور کرده بود

این پنجره ­ی عبوس

این در که برای باز شدن باید تو را بشناسد…

به جان هم افتادند!

آژیر قرمز این شهر

اشک ­های تو

پیشانی تو

شقیقه­ های تواند

دنیا که کور نیست

نقاشی تو را خواهد دید…

در ساحل مدیترانه جنگ بالا گرفته است

من از بس گریسته ­ام

آرایش خلیجی این شعر به هم خورده است…

قصیده ­ی غزه

همچنین ببینید

پرچم مطهرحرم امام حسین(ع) و ابالفضل العباس(ع) درسبزقبا برافراشته شد+تصاویر

به گزارش دزمهراب پرچم متبرک حرم امام حسین(ع) و ابالفضل العباس(ع) که به دزفول منتقل …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *