خانه / اخبار / اخبار دزفول / به بهانه پخش سریال «گذر از رنج ها»؛ نگاه کاسبکارانه ی رسانه ملی به ارزشها

به بهانه پخش سریال «گذر از رنج ها»؛ نگاه کاسبکارانه ی رسانه ملی به ارزشها

علیرضا صالحی زاده * – روناش : سریال “گذر از رنج ها” مدت ۳۶ شب از شبکه اول سیما میهمان منازل میلیونها نفر بود، سریال داستان زندگی یک روستایی را در قالب مقطعی از تاریخ کشورمان یعنی دوران پهلوی تا پیروزی انقلاب را روایت می کرد.

سریالی که قصد داشت زندگی ارباب و رعیتی را در دوران طاغوت نشان دهد و رنج و سختی های مردم آن دوران را به نمایش بگذار…

علیرضا صالحی زاده * – روناش : سریال “گذر از رنج ها” مدت ۳۶ شب از شبکه اول سیما میهمان منازل میلیونها نفر بود، سریال داستان زندگی یک روستایی را در قالب مقطعی از تاریخ کشورمان یعنی دوران پهلوی تا پیروزی انقلاب را روایت می کرد.

سریالی که قصد داشت زندگی ارباب و رعیتی را در دوران طاغوت نشان دهد و رنج و سختی های مردم آن دوران را به نمایش بگذارد ؛ هدفی که در میانه ی کار رها و به فراموشی سپرده شد. در قسمتهای ابتدایی در جذب مخاطب موفق بود ، اما در ادامه با ضعف داستان و تناقضاتی همراه شد .

در این سریال تلاش شده بود تا مقاومت یک زن را در برابر مشکلات به تصویر بکشد ، اما در اجرا بسیار ضعیف پردازش شد و در داستان و کارگردانی ایرادات اساسی و فنی وجود داشت که هدف این مقال نیست.

به بهانه پخش سریال «گذر از رنج ها»؛ نگاه کاسبکارانه ی رسانه ملی به ارزشها

این سریال نکاتی قابل تأمل و مفهومی داشت که انتظار است مسئولان بر پخش این نوع سریالها توجه کافی نمایند:

۱- پخش این سریال با اینکه گفته می شد به مناسبت ایام دهه فجر از شبکه اول سیما پخش می شود ، فقط دیدی گذار به انقلاب داشت و شخصیتهای اصلی داستان بویژه شخصیت زن داستان که سریال روایت وی بود به انقلاب خیلی تعلقی نداشت و بسیار با بی حوصلگی و از سر اجبار خانواده ، پی گیر اخبار انقلاب در تهران بود.

مخاطب احساس می کرد این خانواده با توجه به رنج هایی که از دوران شاه و خان و خان بازی در روستا دیده بود ، باید همراهی بهتری با انقلاب داشته باشد ، اما این سریال چنین نبود.

با اینکه در این سریال پدر خانواده را علاقمند و پی گیر انقلاب نشان می دادند – البته پدر انقلاب فقط از طریق تلویزیون همراهی می کرد و نه اقدامات میدانی – و پسر در حرکات انقلابی حضور داشت (فقط شعار نویسی که آنهم از آن روستا و یا شهر فقط ۳ نفر نوجوان به تصویر کشیده شده بودند) . اما با اعلام پیروزی انقلاب از طریق تلویزیون بی تفاوت از کنار پیروزی انقلاب گذشتند. جالب تر اینکه پس از پیروزی نیز تحولی در زندگی این منطقه رخ نداد، و بلافاصله نمایش مرگ پدر خانواده و ادامه مشکلات را به تصویر کشیدند و اینگونه به مخاطب القا شد که باز «آش همان آش و کاسه همان کاسه» !

صراحتاً باید گفت وصل کردن داستان این سریال به حوادث انقلاب که سکانس های زیادی نیز به آن اختصاص داده بودند – صحنه هایی از فیلم های مستندی از انقلاب که بارها و بارها از رسانه ملی نشان داده شده است – مخاطبان این سریال اینگونه برداشت می کردند که عوامل سریال برای رفع تکلیف و یا به نوعی گرفتن مجوز پخش از آنتن رسانه ملی در این زمان با توجه به ایام بهمن ماه و ایام پیروزی انقلاب ، این صحنه ها را در دل داستان جا داده بودند ، در حالی که روال داستان با آن صحنه ها کاملاً بیگانه بود ، وصله ای ناچسب که نتوانست در دل تماشاچی جایی باز نماید.

۲- یکی از انگیزه هایی که سبب سواد آموزی بازیگر اصلی این سریال شد ، آرزوی مطالعه ی «نهج البلاغه» بود ، که در ادامه داستان متاسفانه به فراموشی سپرده شد و دیگر اشاره ای به این کتاب انسان ساز نشد ؛ و سکانس های متعدد در این سریال پخش شد که خانواده اصلی داستان دور هم جمع شده و فقط حافظ و سعدی می خواندند و جلسه خانوادگی مشاعره برگزار می کنند ، آنهم در ایام مبارزات انقلابی و در خانواده ای که دغدغه های انقلابی نیز دارند ، به گونه ایی که احساس می شد که آرامش بیشتر در این فضا وجود دارد ، حتی در اوج سختی ها !

۳- نگاه فمنیستی در این داستان پررنگ بود ؛ مردهای داستان همگی افرادی بیمار بودند که قدرت مدیریت زندگی را نداشته و حاکی از زیر سلطه بودن آنها بود. مثال اینکه: پدر شخصیت اصلی داستان فردی گوش به فرمان خان و ارباب و کتک خورده آنان است ؛ شوهر شخصیت اصلی، فردی بیمار که در ادامه زندگی دچار یأس و نامیدی است و خان که فلج افتاده و تحت کنترل عروسش می باشد.

۴- مهمترین نکته در این فیلم بی سلیقگی کارگردان در نشان دادن مفهوم چادر بود ، و یا شاید هم تعمدا از دریچه دیگر و با غرض این طور به چادر نگاه انداخته بودند . بازیگر اصلی سریال فقط در چند جا با چادر نمایش داده شد و آنهم در قبرستان و حرم شاهچراغ !! اینگونه به مخاطب القاء می کند که حجاب فقط برای قبرستان و امامزاده ها است ، و نه زندگی عادی شهری.

نشان دادن بازیگر اصلی در چند سکانس پیاپی در قبرستان با چادر ، سهوی بودن این کار عوامل سریال را منتفی می کند.

تلف کردن وقت مردم و بیت المال جهت نمایش این کارهای ضعیف ، علاوه بر اینکه کمکی به معرفی ارزشهای اسلامی و انسانی نمی کند ، بلکه سبب هجو آنها نیز می شود.

قرار است که رسانه ملی به تبیین ارزشهای اسلامی بپردازد ، نه اینکه به تخریب و هجمه به آن دست بزند. متاسفانه نگاه مسئولان به مسائل ارزشی بیشتر نگاهی رفع تکلیفی و عوامانه است. چرا رسانه ملی نمی تواند در ترویج ارزشهای اسلامی با صراحت به میدان بیاید ؟ آیا تفکری در این رسانه وجود دارد که به نوعی با زیرکی علاوه بر اینکه برای ترویج برنامه های ارزشی مانع ایجاد نموده ، برای تخریب و هجو نمادهای ارزشی آنتن رسانه ملی را بدون هیچ نظارتی بر کیفیت کار در اختیار افراد خاص قرار دهد ؟!

* خبرنگار و فعال فرهنگی

همچنین ببینید

پرچم مطهرحرم امام حسین(ع) و ابالفضل العباس(ع) درسبزقبا برافراشته شد+تصاویر

به گزارش دزمهراب پرچم متبرک حرم امام حسین(ع) و ابالفضل العباس(ع) که به دزفول منتقل …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *