نشریه

فضیلت ماه رجب و مناسبت‏های مهم آن ماه رجب، آغاز پرفضیلت‏ترین سه ماه سال است(رجب، شعبان و رمضان) که هر سه ماه از مقام والایی در میان دیگر ماه‏های سال‏برخوردارند. گو این که این ماه، حتی در جاهلیت نیز مورد احترام زیادی بوده ‏و آن را حرام می‏نامیدند زیرا جنگ …

ماه رجب در فضای شهر می‌پیچد و بار دیگر ماه بزرگ خدا، نویدبخش فصل جدیدی از بندگی در درگاه عبودیت است، مؤمنان و عارفان که مد‌ت‌ها برای این ماه لحظه شماری می‌کردند اکنون مشتاقانه برای ورود به این ماه لحظه‌ شماری می‌کنند، چرا که ماه رجب «ماه أصَبّ» است و …

مالک رسیده است به آن خیمه سیاه تنها سه چار گام… نه… این گامِ آخر است اما صدای کیست که از دور می‌رسد؟ گویا صدای ناله «برگرد٬ اشتر!» است این ناله ضعیف و گرفته از آنِ کیست؟ من باورم نمی‌شود از حلق حیدر است مالک! رها کن آن سوی میدان …

 انتظار‌ها برای آغاز جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل رو به پایان است و کمتر از دو ماه دیگر بزرگترین رویداد فوتبالی جهان در این کشور آغاز می‌شود. تیم های حاضر در بیستمین دوره جام جهانی، در ماه‌های گذشته هتل و محل اقامت خود را در کشور برزیل مشخص کردند. پایگاه اینترنتی …

  دوستم ازبس که میخواندزبان/میزندبیرون زبانش ازدهان گفته ازبس can you speak English/ رفته ازیادش زبان مادریش کرده پشتش رابه آداب ورسوم/ گفته Iam a blackboard inthe room اوکه کلی شعرحافظ حفظ بود/ تازگی ها چیزهایی میسرود دورازآن احوال عرفانی شده /روزگارش just for fun ی شده میخورداسپاگتی،لازانیا/ فست فود …

حمیدرضا برقعی شاعر نام‌آشنای قمی با سروده‌ای به نام «میان من و عشق» به ساحت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه زهرا (س) عرض ارادت کرده است.  به گزارش خبرگزاری فارس ، حمیدرضا برقعی شاعر نام‌آشنای قمی با سروده‌ای به نام «میان من و عشق» به ساحت دخت نبی مکرم …

گفتار تازه آیت‌الله مصباح یزدی درباره هجمه سنگینی که از طریق‌ نسل تازه رسانه‌ها متوجه کشور است، تاکنون بار‌ها بیان شده؛ اما از نقطه‌ای که تأکید می‌شود، حرکت سلبی نظیر فیلتر بی‌اثر است و باید در مسیر حرکت ایجابی گام برداشت، حرف‌های تازه‌ای است که می‌توان نشانه‌های یک تغییر بزرگ …

استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند… بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند: ۵۰ گرم، ۱۰۰ گرم، ۱۵۰ گرم

هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! یک روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم" داره تعقیبش می کنه.