شکی نیست که این انقلاب بزرگ و باعظمت که ثمره زحمات رسول اکرم صلّیالله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسّلام و بزرگان و علمای دینی بود، در یک برههای با یک انفجار عظیم لرزه بر قلب دشمنان و استکبار انداخت و نوری بود برای کسانی که برای اسلام و دین خدا و ترویج آن در تلاش هستند.
انقلاب اسلامی بدون استثناء با زحمات و تلاش و شهادت بهترین عزیزان ما به پیروزی رسید و پس از آن معادلات زیادی را در منطقه به هم ریخت.
جالب است بدانید زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید اولین کسی که انقلاب را به دولت و کشور ما تبریک گفت خود صدام بود و درست همان شوری که در سال ۵۷ در کشور ما ایجاد شده بود، در عراق و شهرهای نجف و بغداد، شور و خوشحالی و شادی برپا بود؛ چرا که انقلاب ما را انقلاب خودشان میدانستند. ولی دیری نپایید که به دلیل غرور و جاهطلبی و مستی صدام با تحریک بیگانگان جنگی ۸ ساله به کشور ما تحمیل شد. خیلیها میگویند سی و یکم شهریور ماه آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود؛ ولی حقیقتا ۴ ماه قبل از آن عراقیها بارها پاسگاههای ما را تخلیه و سربازان ما را میبردند و مناطقی از خاک کشور ما را در منطقه جبهه میانی بخصوص قصرشیرین به تصرف درآورده بودند و جالبتر اینکه در آن دوران که بنیصدر رئیس جمهور بود، علیرغم گزارش این مسائل هیچ عکسالعمل مناسبی نسبت به این تجاوزها صورت نگرفت.
وضعیت ارتش در کشور ما به دلیل وابستگی به حکومت شاه و رژیم وابسته نابسامان بود.عدهای از فرماندهان ارتش در زندان و تعدادی هم اعدام شده بودند و به طور کلی ارتش از ثبات لازم برخوردار نبود. بیخبری دشمن از ماهیت دینی و آن ظرفیت بالایی که مردم مسلمان و انقلابی داشتند و دل به کلام یک مرجع دینی سپرده و انقلاب اسلامی را در مقابل رژیم شاهنشاهی با آن همه حامی به پیروزی رسانده بودند، باعث شده بود که از هر سو به انقلاب ضربه بزنند و به خیال خام خود نگذارند به هدف واقعی خودش برسد. ولی غافل از اینکه لطف خدا بالای سر رهبر این انقلاب بود. چراغی که خداوند روشن کرده بود از نور ائمه اطهار(ع) بود.
اسلام ناب در برابر اسلام آمریکایی
البته در کشورهای اسلامی، حکومتی مستقر بود که حضرت امام(ره) به زیبایی اسم آن را اسلام آمریکایی گذاشته بود. حضرت امام(ره) در مقابل، میخواست اسلام ناب محمدی(ص) را جایگزین کند، اسلامی که در مقابل ظلم و ستم و فقر موضع دیگری داشت و برای استقلال و خودباوری و شکوفایی یک کشور حرف داشت و اجازه نمیداد دیگران از بیرون برای کشور اسلامی تصمیم بگیرند.
به حول و قوه الهی وقتی که انقلاب به پیروزی رسید، ما به واقع معنی استقلال را به وسیله راهنماییها و تدابیری که حضرت امام برای مامشخص کردند، دریافتیم و بیشک از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی یکی رهبری هوشمندانه امام خمینی(ره) و حضور آگاهانه مردم بود و مسائل دیگر در حاشیه بود. البته بالاتر از همه اینها مشیّت و عنایت باریتعالی اصل بود و همه اینها ناشی از نوع حکومت یعنی اسلام است.
حضرت امام با آن تعالیمی که از اسلام ناب فراگرفته بود منش و حرکتی را باعث شد که تمام مسلمانان در سراسر دنیا احساس وجود و حیات کردند؛ چرا که تا آن زمان تنها اسمی از اسلام در دنیا مطرح بود، اسلامی که در گوشه مساجد بود و کاری به دشمنستیزی و سایر امور نداشت.
حاکمیت اسلام و ارزشهای دینی، در صدر اهداف امام خمینی
لذا توطئههای استکبار جهانی یکی پس از دیگری علیه این انقلاب آغاز شد؛ ولی تمامی این توطئهها باعث قوام آن شد. ما نباید فراموش کنیم که توجه به ارزشهای دینی و اخلاقی و انقلاب معنوی در صدر هدفهای حضرت امام بود. اگر بخواهیم برای بازدارندگی حرکتهای دشمن و نقشههای شوم آن تلاش کنیم، باید موارد زیر را که نشات گرفته از ارشادات امامگونه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای میباشد مدنظر قرار دهیم؛ اول اینکه بدون تبعیت از امام و دستورات ایشان نمیتوان پیش رفت. اگر بر اصول و ارزشهای انقلاب پایبندی جدی نداشته باشیم، دچار ضعف مضاعفی خواهیم شد.
۲- حفظ وحدت کلمه از اصول مبنایی برای بازدارندگی در برابر توطئههای دشمنان است.
۳- باید بفهمیم دشمنان اسلام چه کسانی هستند؛ چرا که ابتدای راه مبارزه، شناسایی دشمنان است و در این راه هرگز نباید از تلاش و پیگیری خسته شویم.
۴- حل مشکلات مردم به خصوص در زمینه اقتصادی باید مدنظر قرار گیرد؛ چرا که در غیر این صورت آنان که این انقلاب را به پیروزی رساندند، ما را رها خواهند کرد.
۵- مبارزه با تهاجم فرهنگی آن هم از جنبههای گوناگون. ما نباید بگذاریم فرهنگ غرب در جامعه نهادینه شود و چه در خانواده و چه در جامعه این مسئله را مدنظر قرار دهیم.
دستاندرکاران و مسئولینی که در جنگ حضور داشتند، معتقد بودند که جنگ ما جنگ ماقبل جنگ بود. حقیقتا ما که در خوزستان بودیم به کرّات شاهد این مسئله بودیم که دشمن به وسیله نیروهای نفوذی خود و تبلیغات خلق عرب به هر طریقی تشکلهایی را برای مزاحمت علیه انقلاب ایجاد میکرد.
صدام توسط کشورهای غربی تحریک شد. آن زمان از سویی برخی اعراب از صدام به عنوان کسی که میتواند جایگاه جمال عبدالناصر را برای اعراب پر کند یاد میشد. درست ۴ ماه قبل از شروع جنگ، صدامیان دو پاسگاه مرزی ما را در شلمچه به طور کلی تخلیه کردند و سربازان آن را با خود بردند.
مراحل دفاع مقدس
زمانی که حمله صدام به کشورمان شروع شد، کارشناسان سه مرحله را برای جنگ پیشبینی کردند: مرحله اول: در بعضی جاها عراقیها تا ۶۰ کیلومتری خاک کشور ما پیشروی کردند ولی نهایتا زمینگیر شدند و طی آن بعضی از شهرهای ما را به اشغال درآوردند. رزمندگان اسلام در خرمشهر به مدت ۳۴ روز مقاومت جانانه، صدام را معطل کرده و نگذاشتند وارد شهر شود. ولی به دلیل عدم پشتیبانی و مهمات کافی، آنجا مجبور شدیم از خرمشهر عقبنشینی کنیم.
در مرحله دوم، بعد از هجوم دشمن، مناطقی در نزدیکی اهواز و دزفول و مناطقی در کرمانشاه و در کل ۵ استان ما با دشمن درگیر شدند. در خط مرزی در بیش از هزار کیلومتر، حرکات پدافندی ما با عملیات ایذایی و گرفتن تلفات از دشمن و ایجاد رعب و وحشت در میان آنان و گرفتن اسیر و تبلیغات فرهنگی شروع شد که در اثر آن عدهای از آنان به ما ملحق و پناهنده شدند. در این مرحله مقداری خود را تجهیز کرده و یگانهایی را درست کردیم و لذا در مرحله دوم کارمان را به صورت کاملا پدافندی و به مدت ۲۰ ماه مقاومت ادامه دادیم و در واقع نتوانستیم در این مدت دشمن را عقب برانیم؛ چرا که آن زمان دولتی حاکم بود که قصدش این بود که زمین بدهد و زمان بگیرد؛ برای اینکه خودش را از نظر توانایی مقتدر نمیدید تا مبارزه کند. اما با رهبریهای پیامبرگونه حضرت امام توانستیم با نیروهای جوان و فعال انقلاب و به کمک نیروهای متدین ارتش تواناییهای خویش را مورد محک قرار دهیم.
در مرحله سوم که مرحله آخر بود با طراحی عملیاتهای مختلف تحرکات آفندی ما شروع شد؛ از جمله عملیات «فرمانده کل قوا ، خمینی روح خدا» که در آن موقع و در منطقه سوسنگرد به فرماندهی سردار رشید توانستیم سرپلی را از دشمنان بگیریم و به ماشین جنگی عراق آسیب جدّی بزنیم و تلفات سنگینی از دشمن بگیریم و این پیشنیازی برای عملیاتهای بعدی مثل شکست حصرآبادان شد؛ چرا که حضرت امام(ره) تأکید فرموده بودند حصر آبادان باید شکسته شود. بلافاصله یکی دو ماه بعد از این عملیات، با عملیات طریقالقدس که آزادی بستان را در پی داشت با لطف خدا و جدیت و تلاش مضاعف موفقیت بالایی را کسب کردیم و همین باعث ایجاد شور و نشاط رزمندگان اسلام و برگشت ورق جنگ و پیروزیهای مدام و سرنوشتساز جنگ تحمیلی شد.
در آن زمان بنیصدر فرار کرده بود و کشور به سمت ثبات و جهت موفقی پیش میرفت. زمانی هم که عملیات بیتالمقدس منجر به آزادسازی خرمشهر شد، جنگ به عنوان یک برگ برنده بالایی برای ما مطرح شد. در همین اثنا با حمله اسرائیل به لبنان و احساس نیاز به حضور رزمندگان ما در لبنان جمعی از برادران سپاه به طرف لبنان روانه شدند، و پس از مدتی به توصیه حضرت امام به کشور بازگشتند و حضرت امام شعار راه قدس از کربلا میگذرد را مطرح کردند. و البته همینطور در مناطق جنگی غرب و جنوب عملیاتها بر ضد بعثیها ادامه یافت.
شعار مبنایی جنگ جنگ تا پیروزی
بعد از عملیاتهای موفقی که رزمندگان انجام دادند، شاهد ورود هیئتهای مختلفی از کشورهای عربی و همینطور سازمان ملل برای رایزنی در جهت آتشبس بودیم که البته اطمینانی به گفتههای آنها نبود و باعث نشد که ما به آن حد از اطمینان برسیم تا قراردادی منعقد کنیم. لذا بر مبنای شعار مبنایی حضرت امام که فرموده بود جنگ جنگ تا پیروزی، عملیاتهای بدر و خیبر و محرم و والفجرها از یک تا ده اجرا شد.
خلاصه سیاست این شد که وارد خاک عراق شویم. اینجا بود که با مشکلاتی مواجه شدیم در سال ۶۵-۶۶ ما مجبور شدیم با عملیاتی در سلیمانیه وارد خاک عراق شویم و حلبچه و خرمال و بعضی مناطق دیگر را به تصرف درآوریم.ولی به دلیل برخی مشکلات، قسمتهای مهمی مخصوصاً فاو را از دست دادیم، موقعی که تحرکات دشمن در فاو زیاد شد، بچهها مجبور به عقبنشینی شدند. عراق به مدت دو روز منطقه را به شدت شیمیایی کرد و وضعیت نامطلوبی را برای منطقه ایجاد کرد به گونهای که خودشان هم تا سه روز نتوانستند به آن منطقه وارد شوند! در این زمان متأسفانه صدام اسرای زیادی از ما گرفت.
جنگ شهرها
اما مسأله مهمی که میتوان گفت بعد از عملیات خیبر به صورت جدی از سال ۶۳ شروع شد، جنگ شهرها بود که تا سال ۶۴ ادامه داشت و حتی به تهران هم رسید. در یک برههای جنگ شهرها با بمباران شیمیایی مناطق سردشت همراه بود. شهر دزفول از جمله شهرهایی بود که آماج بیشترین تعداد موشک و گلولههای توپ – به دلیل نزدیکی به مرز و حضور فراوان نیروهای جوانش در جنگ – بود و میتوان گفت یک جنگ جدای از جنگ تحمیلی بین صدام و دزفول در جریان بود؛ چون که قبل از جنگ بسیاری از جاسوسهای عراق را دستگیر کردیم و به سزای عملشان رساندیم.
تبلیغات زیادی برای اینکه ما قطعنامه را بپذیریم و به پای میز مذاکره برویم علیه ما در دنیای رسانهای آن روز مطرح بود؛ از جمله تعبیرهایی چون، جنگ طولانی شده است، جنگ کانالها و خندقها، جنگ بیپایان، جنگ فراموش شده، جنگ فرسایشی! و آنها قصدی جز رسیدن به اهداف و مطامع خاص خودشان نداشتند.
قطعنامه ۵۹۸
اما بعد ازسال ۶۶ فرماندهان ما به این نتیجه رسیدند که ادامه جنگ به صلاح کشور نیست، لذا نامهای توسط محسن رضایی تهیه و توسط آقای هاشمی به حضرت امام داده شد. این نامه با بررسی و تاکید روی ۸ بند از قطعنامه و کارهای کارشناسی و نتیجهگیری اینکه میتوان گفت ۵ بند آن به نفع کشور ماست، مورد پذیرش حضرت امام قرار گرفت. و ما توانستیم علیرغم میل باطنی با پذیرش قطعنامه برگ پیروزی دیگری را ورق بزنیم و کشور به یک ثبات و موقعیت جدیدی برسد.
ولی با وجود پذیرش قطعنامه ۵۹۸ باز هم صدام حرکتهای مذبوحانهای انجام داد و با حمله گسترده به مناطقی از مرزهای ما در منطقه شرهانی، زید، قصرشیرین و… جمعی از عزیزان ما را به اسارت گرفت و از طرف دیگر با تحریک منافقین عملیات مرصاد را پایهریزی کرد که خوشبختانه همگی ناکام ماندند و توانستیم با تجمیع بهموقع نیروها و هماهنگی مسئولین و فرماندهان جنگ به حول و قوه الهی نگذاریم دشمنان به اهداف خود برسند و این جای شکر دارد که آن بصیرت و دید تیزبین حضرت امام برای پذیرش قطعنامه باعث شد که البته بعد از جنگ آقای پرز دکوئیار دبیر کل وقت سازمان ملل اعلام کندکه جنگ تحمیلی توسط عراق شروع شده و صدام به عنوان تجاوزگر شناخته شد.
امیدواریم که نصبالعین قراردادن راه شهدای عزیزمان که در جنگ مظلومانه به شهادت رسیدند و برکتی که جنگ برای کشور ما آفرید و تجاربی که از آن به دست آوردیم، چراغ راهی برای آینده کشور باشد. همچنین امیدواریم با همت و توانایی جوانانمان در علوم مختلف، کشور از نظر علمی آنچنان رشد کند که در این جنگ نرمی که آغاز شده و عظیمتر از جنگ هشت ساله است بتوانیم عظمت، اقتدار، توانایی و استقلال و آزادی کشورمان را بیش از پیش به رخ دنیا بکشیم و با موفقیت مضاعفی انشاءالله بتوانیم دل رهبرمان را شاد کرده و آینده نیکویی را برای کشور رقم بزنیم.
اما این موضوع را باید متوجه باشیم که این جنگ۸ ساله تاریخی میتواند برای۸۰۰ سال ما حرف داشته باشد و چراغ راهی برای آیندگان است که این کشور را به عنوان یک کشور با عظمت و مستقل و زمینهساز حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) بشناسند. امیدواریم با انسجام نیروها و درک عمیق دینی از قرآن کریم و حرف شنوی از رهبر عزیزمان بتوانیم انشاءالله اسلام واقعی را در کشورمان در حد امکان پیاده کرده و در سراسر دنیای اسلام آنچنان که امروز طلیعه آن مشهود است، شاهد عمل بیش از پیش مردم مسلمان به تعالیم و احکام نورانی اسلام و تحقق آن باشیم.
سردار عبدالکریم گلپیچی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در جلسه هفتگی انصار حزب الله دزفول