خانه / نشریه / طنز / مرغ یک پا دارد یا قیمتش ….؟!؟

مرغ یک پا دارد یا قیمتش ….؟!؟

این پرسش عمیق فلسفی که «اول مرغ بود یا تخم‌مرغ» در طول تاریخ بشری و بخصوص از زمانی که علم شروع کرد به پیشرفت و هی همین‌طور پیش رفت تا رسید به زمان ما، همواره در ادوار مختلف تاریخی، ذهن کنجکاو بشر را به خودش مشغول و معطوف کرده است؛ تا حدی که گاه از ضروری‌ترین کارهای دیگرش همچون رسیدگی به حقوق بشر یا پرداخت شارژ ماهانه‌اش بازمانده است.

از روی دست حافظ:

چنان پر شد فضای سینه از مرغ

که فکر خویش گم شد از ضمیرم

در راستای همین دست افکار و اندیشه‌های انسانی ـ مرغانی، یک مطلب عمیق و ژرفناک دیگر هم همواره ذهن بشر را به خود متوجه و سربند داشته است و آن نبوده مگر این نکته زیربنایی که: «مرغ یک پا دارد». مساله‌ای که هنوز بشریت نتوانسته آن را به‌طریق علمی ثابت کند و تا به همین ساعت در تمامی کشورهای جهان با هر عقیده و نژاد و ملیتی، مرغ به صورت موجودی دارای دو پا مشاهده شده است. واقعا آمار از این دروغ‌تر؟… (این جمله معترضه را نفهمیدیم کی گفت و دلش از کجا پر بود که اینجا سر ما و مرغ ما خالی کرد؟… هر که بود، گفت و در رفت.)

الان در زمان ما این مطلب علمی که اذعان می‌دارد مرغ یک پا دارد، تحت‌تاثیر برخی تحولات اقتصادی منطقه و ایران، یک رویکرد جدیدتری نیز پیدا کرده که بر فلسفی‌بودن ابعاد آن افزوده و مشکل را دوچندان کرده است. بگذارید با نقل یک خبر کمی زمینه‌سازی کنم، بعد منظورم را خدمت با سعادت شما عرض نمایم.

خبر اقتصادی: در حالی که سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، فروش مرغ به قیمت‌های بالاتر از ۴۷۰۰تومان را ممنوع اعلام کرده است؛ برخی گزارش‌های رسیده حاکی از آن است که در بسیاری نقاط [لابد از جمله در نقاط ضعف!]، مردم مرغ را با قیمتی بالاتر از این مبلغ خریداری می‌کنند. (به‌نقل از کل جراید)

پرسش فلسفی جدید: حالا با توجه به آنچه عرض شد، این پرسش عمیق فلسفی، فراروی ما قرار گرفته است که واقعا «مرغ یک پا دارد یا قیمتش؟»؛ مساله این است.

بسته پیشنهادی: یک مقداری از فلسفه خارج شویم و با رویکردی عرفانی به مصاف حل کردن نرخ مرغ برویم. در این راستا یک چند تا نکات پیشنهادی قابل عرض و فرض داریم:

۱ ـ خودمرغ بینی: درست است که جایگاه مرغ همواره آن بالاها بوده، به طوری که حتی کسی مثل جناب خیام حکیم هم فرموده: «مرغی دیدم نشسته بر باره توس…»؛ اما این دلیل نمی‌شود که فراموش کنیم خودمان یک زمانی مرغ باغ ملکوت بودیم. خودفراموشی بدترین نوع فراموشی‌هاست. دکتر آلزایمرم می‌گفت. فلذا یاد بگیریم که مرغ عالم ناسوت را زیاد تحویل نگیریم که پررو می‌شود و باز خودش را می‌کشد بالا. این‌جوری به‌تدریج قیمتش می‌کشد پایین. قانون عرضه و تقاضا را فراموش نکنیم. این را دیگر دکتر آلزایمرم نگفت، عقل خودم الان گفت.

۲ ـ پرداخت مرغانه: چطور شد که به جبران افزایش نرخ نان، مبلغ ۲۸ هزار تومان به حساب تک‌تک آحاد ملت که اهل‌وعیال نانخور دارند، ریخته شد که خدای نخواسته نانشان آجر نشود؛ خب در راستای مرغ هم بد نیست که یک مبلغ ناقابلی تحت‌عنوان مثلا «مرغانه» در کنار یارانه پرداخت شود. مدتی است که بحث تخصصی شدن و تفکیکی پرداخت کردن یارانه را مطرح کرده‌ام؛ اما کو آدمی که تحویل بگیرد!

۳ ـ قناعت به تخم‌مرغ: تا اطلاع ثانوی که قیمت مرغ یکدست نشده و پایین نیامده؛ از خرید آن خودداری کنیم و علی‌العجاله به تخم‌ مرغ بسنده کنیم. مگر نه این که مرغ هم یک زمانی تخم‌مرغ بوده است؟… و باز مگر نه این که گفته‌اند: «بوی گل را از چه جوییم، از گلاب»؟…. خب، طبق این قاعده، تخم‌مرغ هم بوی مرغ را می‌دهد. چون که وضع مرغ شد یک کم خراب/ سوی تخم‌مرغ می‌باید شتاب!

همچنین ببینید

احمقانه ترین سوالات IT !

شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از عجیب ترین سوالاتی را که کاربران …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *