جدید ترین جوک های ترکی و لری رسید!!!
یه روز یه اصفهانیه بود…
اسمش حسین خرازی بود
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.
کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.
آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت
یه روز یه قزوینیه
بعد از گذروندن دوره ی مقدماتی خلبانی رفت امریکا برای ادامه تحصیل
عباس بابایی خلبان ممتاز اف ۱۴ شد و تموم امریکایی ها رو تو حسرت گذاشت و برگشت ایران و در جنگ با دشمنان این آب و
خاک به شهادت رسید.
یه روز یه ترکه …
شهردار بود
یه روز بارون اومده بود و یکی از جوی ها گرفته بود …
شهردار ارومیه، مهدی باکری که از اونجا رد میشد آستیناشو بالا زد راه آبو باز کرد
و آخر هم …
یه روز یه …ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و … !
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و به فکر شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس "یه روز یه … بود" را کردند جوک! تا این ملت به جای حماسه های این سرزمین و حماسه سازانی که به عشق یکدیگر حتی جانشان را هم نثار کرده اند،به "جوک ها" و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند…
و چه قصه ی غم انگیزی…!
باز هم ما شرمنده ایم!