خانه / نشریه / طنز / اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر

اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر

اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر

دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

 

کوک کن ساعتِ خویش !

  که مـؤذّن ، شبِ پیـش

 

دسته گل داده به آب…

 و در آغوش سحر رفته به خواب

 

کوک کن ساعتِ خویش !

 

شاطری نیست در این شهرِ بزرگ

که سحر برخیزد

شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین

دیر برمی خیزند

 

کوک کن ساعتِ خویش !

 

که سحر گاه کسی

بقچه در زیر بغل، راهیِ حمّام نیست

که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی

 

کوک کن ساعتِ خویش !

 

رفتگر مُرده و این کوچه دگر

خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

 

کوک کن ساعتِ خویش !

 

ماکیان ها همه مستِ خوابند

شهر هم . . .

خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

 

کوک کن ساعتِ خویش !

 

که در این شهر، دگر مستی نیست

که تو وقتِ سحر ، آنگاه که از میکده برمی گردد

از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

 

کوک کن ساعتِ خویش !

 

اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر ،

و در این شهر سحرخیزی نیست

 

ارسالی: ابوالفضل رضوانی نیا

همچنین ببینید

احمقانه ترین سوالات IT !

شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از عجیب ترین سوالاتی را که کاربران …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *