خلوت

به نام خدا

 

خلوت

 

دنیای ما آنقدر به سرعت میگذرد و متحول می شود که فراموشی جزئ لاینفک آن شده است. در مسیر پیشرفت و سرعت آن چیزی که ذهنمان را بیشتر نوازش می دهد، صدای همهمه و شلوغی است. در مکالمات روزمره کلمه آشفتگی بیشترین فراوانی را دارد و آنقدر زمان تند و سریع می گذرد که توان رسیدن به آن و کارهایمان را نداریم. عجله دیگر کار شیطان نیست!

آهنگ زندگی ریتم تندی پیدا کرده است و سرتاسر آن را در اختیار دیگرانیم، بگونه ای که تلفن همراهمان، رفیق همیشگی ماست.

نویسندگان هم، سرعت را ملاک متنهایشان قرار داده و دنبال کپسولند. فیلمها هم کپسوله شده اند. همه چیز کپسولی و آمپولی شده است. انگار همه بیمار شده ایم و اورژانسی!

صبح که از خواب بیدار می شویم پیش از شستن دست و صورتمان و گاها در همان بستر، ساعتی با تلفن همراهمان وقت میگذرانیم، پیامهای دیشب را مرور میکنیم، کلشمان را چک میکنیم، پست الکترونیکمان را سری می زنیم، کامنتهای دوستان را در صفحات اینستاگرام مطالعه میکنیم و تصاویر را لایک میزنیم، کانالهای تلگرام را رد میکنیم و… این تازه ابتدای صبح و روزمان است. بمانیم تا صبح دولتمان بدمد.

در طی روز هم، لحظه ای گوشی خود را که جایگزین خیلی ابزار شده است: ساعت، تبلت، کامپیوتر، پلی استیشن و… از خود دور نمیکنیم و نمیتوانیم دوری اش را تحمل کنیم. به راحتی در دسترس همگان قرار گرفته ایم. از دوستان گرفته تا جاسوسان مخفی!

پیش از خواب نیز فکر میکنم کسی نباشد ساعت یا ساعتهایی را با آن ماسماسک بازی نکرده، بخوابد. در شبکه های اجتماعی پست نگذارد، نیمه شبی قرار اتک نباشد، گروهی نباشد الا جمعیتی آنلاین منتظر بحث و تبادل نظر باشند. لایک نکنند و قص(قس) علی هذا…

در این شلوغی، سرعت، آشفتگی، پیشرفت چه زمانی میتوان فکر کرد؟ بنظر حقیر و قطعا شما! جز ۳ جا نتوان فکر کرد: نماز، حمام و دستشویی! تازه اگر بگذارند! تازگی ها سومی هم به علت رفتار برخی ها اوت شده است!

پس کی از شلوغی ها فارغ می شویم؟ کی میتوانیم سکوت را بشنویم و فریاد درون را؟ کی میتوانیم خلوت کنیم؟ کجای زندگیمان حیات خلوت ماست؟ واقعیت را بگوییم!؟ آیا نمازمان صحبت کردن با خداست یا خودمان؟ حمام هم که محل تمرینات ساز و آوازی است، از آنچه در طی روز به خوردمان می دهند و میخوریم!

سالها پیش از پیدایش تکنولوژی های نوین و گسترش آن ها را در ذهن خود مرور می کنم، میبینم، اینترنتی نبود، سرعتی هم نداشت (نهایتا ۵ کیلوبایت) به اندازه قطره چکان! گوشی های موبایل نبودند و کامپیوترها هم، آنچنان در زندگی نقش بازی نمیکردند.

شب ساعت ۱۰ – ۱۱ که می شد تلویزیون جذابیتی نداشت و هیچ سرگرمی دیگری نداشتیم تا با آن گذران وقت کنیم، جز کتاب یا مجله و جدولی. اهل اینها نبودی، زمانت را به دور هم بودن با خانواده و بحث های شیرین خانوادگی یا لااقل تفکر میگذراندی. کار دیگری بخاطرم نمیرسد. تازه این ساعت ساعت خواب بود و کم کسی تا دیروقت بیدار میماند مگر به ضرورت.

پیش از خواب بجای بازی با عروسک زمانمان(موبایل) فکر میکردیم به روزی ک گذشت، محاسبه ای میشد بر نفس! مروری بود بر فعالیتهایمان و برنامه ریزی برای فردا و فرداها، کتابی مطالعه میشد، دست خطی نوشته میشد، (دست خط شهدا و همرزمانشان را نگاهی بیاندازید قریب اتفاق در ساعتهای شب و پیش از خواب نگاشته شده اند و از ساعتهای خلوت خود بهره برده اند). بودند کسانی که عبادتی میکردند و سر تا سر شبشان را به عبادت میگذراندند یا در خواب (وضو) یا در بیداری (شب زنده داری و نمازشب). کسی نبود، مدام، هر لحظه که اراده کند ما را در دسترس داشته باشد. برای صحبت مجبور بودند درب منزل یا محل کارش میرفتند یا خود فکری میکردند( داستان ناپلئوت بناپارت را شاید شنیده باشید).

زندگی مان را در این روزهای ابتدایی نو شدن، گردگیری کنیم، خلوتی پیدا کنیم و مداومت داشته باشیم بر آن و بهره بردن از لحظه لحظه های آن.

یاد بگیریم از تکنولوژی به درستی استفاده کنیم و فرهنگ درست استفاده کردن از آن را بیاموزیم و به دیگران یاد بدهیم. زمانی را برای خودمان، خدایمان، برای دوستان و دلبرانمان(ارتباط با اهل بیت و اقربا و آنان که دوستشان داریم) زمان بگذاریم، به محاسبه اعمال بپردازیم، برای تعبد و بندگی بیشتر و پیشتر آمادگی ایجاد کنیم، بر معلومات خود نه به طور سطحی بلکه عمیق و گسترده با مطالعه کتاب بیفزاییم، دوست راستین و همیشگی ما باشد. به راحتی خودمان را در اختیار دیگران قرار ندهیم، برای زندگیمان برنامه داشته باشیم وگرنه دیگران برایمان برنامه ریزی می کنند! آنگاه آرامش، سکوت و فریاد درون را درک میکنیم و دیگر چیزی به اصطلاح آشفتگی و فراموشی نمی شناسیم و ان شاءالله سربازی توانمند، متخصص و متعهد باشیم برای صاحب عصر و مولایمان آقا صاحب الزمان(عج) و سربازی ارزشی برای ولایت. ان شاءالله

 

شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵

۲:۵۲ بامداد

م.س

همچنین ببینید

خدا نگهدار ماه پاکی بندگان گناهکار

 رمضان گذشت، شاید برای چند روز گناه نکردیم ،چقدر زیبا گذشت ،این روز ها و …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *