خانه / به قلم شما / دست نوشته ها

دست نوشته ها

عیدی بدون پایان

خدایا چه بگویم از این دنیا ،که در بند گناهانم هستم ،دیگر پشیمانی هایم دارد روز به روز افزون تر می شوند ،از این گناهانمان  که دیگر چ ضربه ها که نخورده ایم ،چه حق النفس ها ایی که گردنمان نیامده اند،خدایا باز توبه می کنم ،به در گاهت ای …

ادامه نوشته »

در گرفتاری هایم شما ها را می خوانم-دومین دلنوشته

زمان گذشت،لحظه به لحظه،دقیقه به دقیقه،ساعت به ساعت،روز به روز،آری با گذشت زمان فراموش کردن خیلی آسان می شود،زندگی مثل رفاقت است،معرفت و بی معرفتی ما ،نسبت به خود،آری فراموش کردن خدا،اهل البیت،شهدا در زندگی هم نوعی از بی معرفتی ست که من انجام داده ام ،می دهم ،در طول …

ادامه نوشته »

فراموش شده

گاه اشک کودکی که در جلوی ما بر زمین می افتد؛ بهانه ای می شود تا دلت بشکند و دست او را بگیری و از زمین بلند کنی؛ گاه اشک کودکی در کوچه های تنگ شهر؛ تنها نشسته بر روی زمین بهانه ای می شود تا در کنارش اندکی بنشینی …

ادامه نوشته »

خلوت

به نام خدا   خلوت   دنیای ما آنقدر به سرعت میگذرد و متحول می شود که فراموشی جزئ لاینفک آن شده است. در مسیر پیشرفت و سرعت آن چیزی که ذهنمان را بیشتر نوازش می دهد، صدای همهمه و شلوغی است. در مکالمات روزمره کلمه آشفتگی بیشترین فراوانی را …

ادامه نوشته »

خدا نگهدار ماه پاکی بندگان گناهکار

 رمضان گذشت، شاید برای چند روز گناه نکردیم ،چقدر زیبا گذشت ،این روز ها و شب های رمضان ،نماز های سر وقت ،با اندکی اخلاص، شب های احیاء ،نماز های صبح ،سلام دادن به ائمه ،چقدر خوب بود، چند روز پاک بودن، در ماه رحمت الهی، خدایا باز توبه های …

ادامه نوشته »

گله یا پوچ؟

داخل کوپه به مسیر رودی نگاه میکردم که مثل مار پیچ تو پیچ راهی برا خودش تو دل زمین باز کرده بود؛ و درختای کوچیکی که کنار آب رشد کرده منظره ابی و سبز زیباییایجاد کرده بودند که ناگهان سیاهی همه جا رو گرفت؛ رفیقم گفت اوف دوباره تونل؛ چراغ رو …

ادامه نوشته »

روزها یکی پس از دیگری…

روزها یکی پس از دیگری می آیند و می روند و همینکه به روز تاسوعا و عاشورا نزدیکتر می شویم این نوحه در ذهنم تداعی می شود که (ای اهل حرم میروعلمدار نیامد علمدار نیامد…) و بغض در گویم می ماند و در پیش خود می گویم آیا ما در …

ادامه نوشته »

زندگی با طعم طلبگی

زندگی با طعم طلبگی ( خاطرات کوتاه) ۱.  اینجا (یعنی مدرسمون) فقط فیش ناهار می فروشن. شام هر شب بعلاوه ناهار جمعه ها با خود بچه هاس. جمعه ها ناهارِ حجره با منه! (به اتاق طلبه ها حجره میگن). نیم رو (همون تخم مرغ سرخ کرده خودمون) با ۲، ۳ …

ادامه نوشته »

آشنای غریب- دومین دلنوشته ی مهدی نعیمی با امام زمان عج

آشنای غریبم امام زمان عج به نام غربتت آغاز میکنم،به یاد بخشش های پدرانه ات آغاز می کنم، میخواهم برای بار دوم غربتت را شرح دهم،حکایت غربتی که نوجوان را جوان و جوان را پیر کرد، حکایتی که بد را خوب کرد و خوب را خوبتر، عجب غربتی داری!میدانی چرا؟ …

ادامه نوشته »

جلسه متروکه

و امرهم شوری بینهم (سوره شوری) مشورت کردن در همه امور امری پسندیده و بسیار مهم است بالاخص در کار گروهی. در کار دسته جمعی و گروهی گرفتن جلساتی جهت هماهنگی های بیشتر، جلوگیری از دوباره کاری ها و موازی کاری، بالا بردی راندمان و همچنین از همه مهمتر جلوگیری …

ادامه نوشته »