خانه / نشریه / خاکریز عشق (صفحه 3)

خاکریز عشق

۲۱ فروردین، سالگرد شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی

سینه ستبر تاریخ مالامال از خاطرات حیات و ممات مردان مردی است که روحشان فراتر از زمان و عرصه فراخ زمین تنگ‏تر از قلب سرشار از عشقشان بوده است. عشق به یگانه هستی‏بخش که اشتیاق لقائش آرام از جسم و جان آن‏ها گرفته و سر سودایی‏شان را همواره بر آستان …

ادامه نوشته »

بیستم فروردین، سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال ۱۳۲۶ در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد.

ادامه نوشته »

وقتی با جنازه سرباز عراقی زیر یک پتو خوابیدم!

نزدیکی های غروب بود که بچه ها از سنگرها بیرون آمده، به ستون از راه های تعیین شده برای عملیات به حرکت درمی‌آمدند. ساعت‌ها درحرکت بودیم، دربین راه همه با هم شوخی می‌کردند، می‌گفتند و می‌خندیدند.

ادامه نوشته »

آخرین روزهای زمستان و تیپ ۷ دزفول

alt

مستند” آخرین روزهای زمستان” با شیوه‌ای جدید و مبتکرانه به تشریح زندگی و عملکرد شهید حسن باقری(غلامحسین افشردی) در دوران دفاع مقدس پرداخت. این شهید بزرگوار، از جوانترین فرماندهان سپاه در زمان جنگ تحمیلی و بنیانگذار اطلاعات سپاه پاسداران بود که با ابتکارات خود، پایه‌گذار پیروزی‌های بزرگی برای رزمندگان اسلام …

ادامه نوشته »

یک پلک تا کهکشان شهادت

روایت مجروح شدن جانباز آزاده «مهدی آشتیانی» سیدمسعود شجاعی‌طباطبایی «یک‌روز بعدازظهر در محاصره‌ی دشمن گیر کردیم، هرچه مهمات داشتیم خرج بعثی‌ها کرده بودیم. آتش دشمن هم بسیار سنگین بود. در نزدیکی محل سنگرم، راکتی خورد و حفره‌ی بزرگی ایجاد کرد. حالا که پس از اصابت راکت، حفره محل امنی شده …

ادامه نوشته »

واژه‌ی شهادت و موش‌های انبار کلمات

معرفی کتاب «پنجاه سال عبادت» حسین ابراهیمی یک روز شاید خسته بشوی از این دنیا. یک روز شاید دیگر دوست نداشته باشی چشمت بیفتد به چشم مظاهر تکنولوژی و بخواهی برای خودت، توی دنیای خودت سیر کنی. یک روزی شاید بخواهی از بدی‌های و خوبی‌های این شهر خداحافظی بکنی اما …

ادامه نوشته »

شهدای خودمان الگوترند

پتروس هلندی هرگز به دوچرخه‌ی دریاقلی نمی‌رسد بهنام بهفر پسرک نوجوان هلندی روزی داشت از کنار سد نزدیک شهرش عبور می‌کرد، که متوجه سوراخ کوچکی در بدنه‌ی سد شد. پتروس، تمام عقلش را به کار بست و انگشتش را فرو کرد توی سوراخ دیواره‌ی سد. تا یکی بفهمد و بیاید …

ادامه نوشته »

روی دیوار نوشتم: خیابان ۱۷ شهریور

روایت شاهد عینی از جمعه‌ی خونین میدان ژاله قاسم صادقی جرقه‌ی انقلاب از شهادت فرزند امام خمینی به‌دست استکبار جهانی رقم خورد. حضرت امام در پیامی، شهادت آقامصطفی را از الطاف خفیه‌ی الهی شمردند. مراسم چهلم آقامصطفی در ایران برگزار شد و پس از آن مردم به تظاهرات رفتند و …

ادامه نوشته »

در این راه، دارم را بر دوش می‌کشم

احمد ایزدی نهج‌البلاغه توی طاقچه‌ی اتاقش بود. برش داشتم و ورقش زدم. معلوم بود زیاد استفاده شده است. مادرش همین که دید من دارم نهج‌البلاغه را ورق می‌زنم، گفت: «خواب و خوراک این بچه شده این کتاب. خواندن هم حدی دارد؛ یک بار، دو بار، سه بار، نه این‌قدر. یا …

ادامه نوشته »

صدای صدام در لوله‌ی آبگرمکن خاموش

خاطرات شفاهی «جواد کاشی»، در زمان بازگشت به وطن ـ قسمت دوم علی‌رضا فرهادی سال سوم یا چهارم سکونتم در مشهد بود که از طرف ستاد جنگ‌زدگان با من تماس گرفتند و گفتند: «یکی از اقوام شما در اردوگاه جنگ‌زدگان جهرم است!» رفتم تهران و سراغ آقای «آخوندی»، معاون وزیر …

ادامه نوشته »