نامه به محمد علی

بسمه تعالی

در جایی که قلب گرفته همه جا تاریک است، هنگامی که قلب غمگین است تمام اعضا و جوارح بدن در غمگین بودن به قلب کمک می کنند، نمی دانم چرا دلم گرفته ولی تنها چیزی که در مغزم می پیچد یاد محمدعلی است. امروز قسمتی از نوشته هایش را مطالعه کردم و اینک تمام فکرم به روی آنهاست.

محمدعلی! هر وقت فکر به آن زمان که باهم بودیم می کنم فکر می کنم آن زمان جز یک رؤیا چیزی دیگر نبوده، فکر می کنم آن زمان جزء روزها نبوده و از روزهای عمرم نبوده اند.

محمدعلی چگونه ما را گذاشتی رفتی؟ چطور شد بی ما رفتی و اینک که رفتی یادی از ما نمی کنی؟

محمدعلی! غم از قلم بر روی کاغذ می ریزد بطوری که امواجی پر خروش به وجود آورده اند که جایش در قلبم است، غمی آغشته به آه دل، دلی که همراه با خون است، خونی که با پیام است. پیامی که بر خاسته از جان است.

محمدعلی چه بودی، چه کردی و چگونه رفتی؟ آه از مصیبت و غم پروردگارا چه انسانهایی آوردی و چه انسانهایی بردی که زندگی شان سراسر مبارزه با هوای نفس بود.

 والسلام

بعد از ظهر جمعه ۲۰/۱۰/۱۳۶۴

همچنین ببینید

خاطرات شهید مشتاق

یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۶۴                             بسمه تعالی دیگر روز انتظار تمام شد دیگر وقت عمل …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *