خانه / نشریه / چهار سوي علم / احمق ترین دزدان دنیا

احمق ترین دزدان دنیا

شرح دزدی دزدان احمقانه 

معمولا همه ما با شنیدن نام دزد دچار رعب و وحشتمی‌شویم.

دزدها بیشتر اوقات چه در فیلم‌ها و کتاب‌ها و چه درواقعیت انسان‌های خشن و حیله‌گری هستند که به راحتی در چنگال قانون گرفتارنمی‌شوند. سارقان حرفه‌ای بسیاری هستند که به دلیل خطرناک بودن، آوازه‌شان در جهان پیچیده است. اما در این بین، نام گروه دیگری از افراد هم درفهرست سارقان جهان جای دارد، البته نه به عنوان یک دزد حرفه‌ای، بلکه به عنواناحمق‌ترین دزدان جهان که یا به کاهدان زده‌اند یا به دلیل تصمیم‌گیری‌های نه چندانعاقلانه‌شان، در چنگال قانون گرفتار شده‌اند

.

دزدی از بانک تعطیل

ساعت ۱۱:۴۰دقیقه صبح بود که کریستوفر آلن کوچ ۲۸ساله سوار بر خودروی خود جلوی بانک سیتی‌زن نورترن توقف کرد و بعد آهسته به طرف پارکینگ بانک پیچید و چند دقیقه‌ای در همان جا در ماشینش نشست. کریستوفر مرتبا به ساعتش نگاه می‌کرد و منتظر بود تا ثانیه‌ها هر چه زودتر سپری شوند. ساعت ۱۲:۰۱دقیقه که شد، جوان در حالی که دستکش به دست داشت و کلاه اسکی روی سرش گذاشته بود،از خودرواش پیاده شد.

ظاهرش بسیار عجیب بود و از تفنگی که در دست داشت،معلوم بود که می‌خواهد از بانک سرقت کند. از این رو یکی از کارمندان بانک وقتی دید او در حال نزدیک شدن به بانک است، سریعا گوشی تلفن را برداشت و با پلیس ایالتپنسیلوانیا تماس گرفت. کریستوفر به در بانک که نزدیک شد، خواست وارد شود اما نکته جالب اینجا بود که در بانک باز نمی‌شد و وقتی چشمش به کاغذی که روی در بانک چسباندهشده بود، افتاد، چشمانش از تعجب گرد شده؛ چراکه او بعد از ساعت اداری دست به سرقت زده بود و حتی پیش از دزدی به خودش زحمت نداده بود که ساعات باز بودن بانک را چک کند. با رسیدن ماموران، هرچند دزد بی هوش و حواس پا به فرار گذاشت اما هنوز به درپارکینگ نرسیده، به اتهام حمل غیر قانونی اسلحه و اقدام به دزدی دستگیر شد.

دزد و قهرمان شمشیر بازی!

ویرجین اوجلاکی ۲۳ساله –قهرمان شمشیر بازی المپیکاهل گرجستان- در حال تمرین کردن و شمشیر زدن بود که ناگهان چشمش از پنجره خانه به حیاط افتاد. او مرد غریبه‌ای را دید که یواشکی در حال وارد شدن به خانه است. پالناگی بی خبر از اینکه به کجا آمده، به آرامی در حال باز کردن در خانه شمشیرباز بودکه ناگهان تیغ بلند و تیزی را مقابل خود مشاهده کرد و چند ثانیه‌ای بیشتر طول نکشیدکه با یک حرکت سریع قهرمان المپیک سارق ۴۳ساله به سینه دیوار چسبید و وقتی شمشیررا روی گلویش دید، دیگر جرات نکرد که یک لحظه هم تکان بخورد.

او جلاکی با یک دست شمشیر را زیر گردن دزد گرفته بودو با دست دیگر، شماره پلیس را گرفت و ۲۰دقیقه بعد پلیس به محل حادثه رسید و دزدبخت برگشته را دستگیر کرد. جالب اینجاست که صاحبخانه درباره دستگیری سارق گفت: « من با دیدن دزد اصلا نترسیدم. از آنجایی که هفته بعد مسابقه دارم تمرین خوبی با سارقخانه ام داشتم».

alt

 

 

دزدی از باشگاه کاراته‌کاها

کریستین گاراس، از قهرمانان کاراته در سال ۲۰۰۸تصمیم گرفت تا قسمتی از محل زندگی‌اش را تبدیل به باشگاه ورزشی کند و از این رو تمام کاراته کاهایی که کمربند مشکی داشتند، به باشگاه ورزشی گاراس آمدند که در آنجاتمرین کنند. تا اینکه یک روز دزد بخت برگشته‌ای که از همه‌جا بی‌خبر بود ونمی‌دانست که صاحب این باشگاه کیست و چه کسانی در آنجا ورزش می‌کنند، مخفیانه واردساختمان شد.

دزد دقیقا زمانی دست به دزدی زده بود که همه مردهادر حال تمرین بودند. البته او اصلا به اینکه تا چه اندازه خطر کرده، هیچ توجهی نداشت و بعد از دزدیدن یک لپ تاپ، دو دوربین دیجیتال و تعدادی دیگر از اشیای باارز شداخل باشگاه خواست فرار کند که ناگهان گاراس با دیدن غریبه ساک به دست شستش خبردارشد که از باشگاهش سرقت شده و از این رو بدون معطلی به طرف غریبه حمله کرد. وقتی صدای داد و بیداد در باشگاه پیچید، بقیه مردها هم از ماجرا خبردار شدند و دزدبیچاره وقتی دید که چندین مرد کاراته‌کا با کمربند مشکی به طرفش می‌دوند، اشیای مسروقه‌اش را همان جا رها کرد و خواست پا به فرار بگذارد که از بخت بد تا می‌توانست کتک خورد و تا رسیدن پلیس دست بسته او را نگه داشتند. وقتی پلیس به باشگاه ورزشیگاراس رسید، او رو به ماموران کرد و گفت: « فکر نمی‌کنم که این دزد بعد از این خیال سرقت به سرش بزند؛ چرا که امروز خیلی ترسیده بود.»

الو…پول توی صندوق هست؟

سال ۲۰۰۸صندوقداری از یکی از فروشگاه‌های شهراونتاریو به خاطر تلفن مشکوکی که به او شده بود، با پلیس تماس گرفت و کمک خواست.چند دقیقه پیش از این تماس، دانیل گلین ۴۰ساله با فروشگاهی که سوزان سیمسون در آنبه عنوان صندوقدار کار می‌کرد، تماس گرفت و از او پرسید که آیا در صندوق به اندازهکافی پول هست که او برای دزدی به آنجا بیاید یا نه؟ و با این تلفن مشکوک سوزان کهبه شدت ترسیده بود، بدون معطلی ماموران را در  جریان گذاشت و طولی نکشید که یک ماشین پلیس جلوی در فروشگاه توقف کرد.

گلین در حال نزدیک شدن به فروشگاه بود که یکی ازماموران به او مشکوک شد و دستگیرش کرد. در جریان بازجویی‌ها معلوم شد که مظنون دستگیر شده، همان مردی است که تلفنی از صندوقدار سراغ مقدار پول‌های موجود در صندوقرا گرفته بود. جالب اینجاست که دانیل گلین پیش از این هم دو بار دیگر با همین روش دست به دزدی زده و البته موفق هم شده بود؛ البته این فکر بکرش بالاخره او را به دامانداخت.

دزد و پیرزن شجاع

ساعت سه صبح بود که هتی مایرز ۹۵ساله اهلاوکلاهاما با صدای شکسته شدن شیشه در ناگهان از خواب پرید. به نظر می‌رسید که یکنفر به عمد شیشه را شکسته. با صداهایی که به گوش می‌رسید، پیرزن مطمئن شد که پای یکدزد در میان است. او که تنها زندگی می‌کرد، خیلی ترسیده بود و نمی‌دانست باید چهکار کند. همان طور که در تخت نشسته بود، به اطرافش نگاه کرد و چشمش به پیچ‌گوشتیکنار پنجره افتاد. آن را برداشت و سریع از جایش بلند شد و به طرف در رفت.

به محض اینکه هتی از پله‌ها پایین آمد، اولین چیزیرا که دید دست‌های رابرت هارسلی بود که هنوز تلاش می‌کرد از بیرون در را باز کند.در همین موقع مادر بزرگ ۹۵ساله بدون اینکه ثانیه‌ای معطل کند به طرف دزد رفت و پیچگوشتی را محکم به دست او که به دستگیره چسبیده بود، فرو کرد. صدای فریاد هارسلی ۴۶ساله در سکوت نیمه شب تمام محله را پر کرد و پیرزن تنها به یک ضربه رضایت نداد وچندین بار با پیچ‌گوشی ضربه‌های محکمی به دست هارسلی بیچاره زد و از ترس اینکه فرارنکند، همان‌طور که به دزد حمله می‌کرد، فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست. وقتی پلیس بهمحل حادثه رسید، دست‌ها و ساعد رابرت هارسلی غرق در خون بود. به این ترتیب حملهپیرزن شجاع باعث دستگیری دزد خانه‌اش شد. هارسلی در دادگاه به جرم سرقت درجه یک بهزندان محکوم شد.

دزد خواب آلود

مارتین استیونز برای چند مورد دزدی تحت تعقیب بود؛اما او هر بار از دست قانون فرار می‌کرد تا اینکه یک روز بعد از دزدیدن پول وجواهرات بسیار ، تصمیم گرفت به خاطر این موفقیت برای خودش جشن بگیرد. بعد از اینکهبا پول‌های دزدی خوراکی‌های گران‌قیمت خرید و همه آنها را نوش جان کرد، پشت فرمانماشین، بی خبر از اینکه چه سرنوشتی در انتظارش است خوابش برد.

عابرانی که از کنار ماشین مارتین رد می‌شدند بادیدن مردی که در خودرویش به خواب رفته، نگران شده و پلیس را در جریان گذاشتند. تااینکه ماشین پلیس کنار خودروی سارق متوقف شد. دزد هنوز در خواب بود و نمی‌دانست کهخوابیدنش چه ماجراهایی را رقم زده است. دو مامور پلیس به طرف ماشین مورد نظر رفته واو را از خواب بیدار کردند. سارق جواهرات وقتی چشم هایش را باز کرد، نمی‌توانستآنچه را می‌بیند، باور کند. دو مامور پلیس بالای سر او ایستاده بودند. ناگهانمارتین به یاد اموال مسروقه‌ای که در ماشین داشت افتاد. ماموران از او خواستند تاکارت شناسایی‌اش را نشان دهد و وقتی از هویت او مطلع شدند باورشان نمی‌شد که یکی ازسارقان تحت تعقیب را به همین راحتی دستگیر کرده اند.

هویت من این است

تا به حال شنیده‌‌اید که یک سارق اسم خود را درصحنه جرم بنویسد؟ پیتر آدیسون زمانی که برای دزدی وارد ساختمان اردوی کودکان شد،تنها به خاطر همین یک اشتباه احمقانه دستگیر شد. بعد از اینکه گزارش دزدی ازساختمان اردوی کودکان در شهر چشیر انگلستان به دست پلیس رسید، گاریس وود –کارآگاهیکه برای بررسی این موضوع و پیدا کردن سارق به محل مورد نظر اعزام شده بود- به دقتشروع به بازرسی از محل کرد تا سرنخی از دزد به دست آورد که ناگهان چشمش به نوشتهبالای پوستری افتاد که به دیوار چسبیده بود. با ماژیک سیاه رنگی روی دیوار نوشتهشده بود «پیتر آدیسون اینجا بود» و این، اولین سرنخ از سارق فراری بود. کارآگاه وودوقتی اسم مورد نظر را وارد رایانه کرد، پرونده‌ای با همین نام به دست آورد و بهراحتی توانست دزد ۱۸ساله را دستگیر کند. جالب اینجاست که جوان سارق نام گروهش راهم روی دیوار نوشته بود و همین باعث شد تا یک باند از جوانان سارق انگلیسی دستگیر ومتلاشی شود.

حضور در دادگاه با ماشین دزدی

جونز کوپر ۳۷ساله به اتهام دزدیدن خودرو پورشهکاریرا به ارزش ۱۲۵هزار دلار، به دادگاه اظهار شد تا به پرونده‌اش رسیدگی شود. روزدادگاه او سوار بر ماشین لکسوس اس یو وی جلوی در دادگاه که رسید، توقف کرد و بعد ازپارک خودرو، در حالی که سوئیچ آن را در دست داشت از ماشین پیاده شد. همه او را باتعجب نگاه می‌کردند، چرا که تیپ و قیافه جونز کاملا مثل اهالی سانفرانسیسکوبود.

چند سگ داخل ماشین او بود و هنگامی که جونز خواستپیاده شود، بدون اینکه توجهی به سگ‌ها بکند، در را بست و به طرف دادگاه رفت. اینرفتار جونز شک پلیس را برانگیخت و از آنجایی که او در دزدی خودرو سابقه داشت ودادگاهی هم که قرار بود در آن شرکت کند، برای رسیدگی به یکی از پرونده‌های دزدی‌اشبود، مشخصات خودروی لکسوس مورد بررسی قرار گرفت. وقتی ثابت شد که خودروی جونزمسروقه است، دیگر هیچ شکی برای متهم بودن او وجود نداشت

alt

ماسک ماژیکی

ریکی لی کالیچون ۴۵ساله از اهالی ایندیانا بود کهگاه و بیگاه برای تفریح دست به دزدی می‌زد. یک روز فکر احمقانه‌ای به سر کالیچونزد. او ماژیک مشکی را گرفت و شروع به کشیدن آن روی سر و صورتش کرد. بعد شمشیری راکه در خانه‌اش بود، در دست گرفت و به سراغ همسایه‌اش رفت و بی‌آنکه در بزند، واردخانه شد و شروع به تهدید کردن اعضای خانواده همسایه کرد. صدای داد و فریاد چند مرداز بیرون خانه به گوش می‌رسید.

عابرانی که در حال گذر از آنجا بودند با شنیدن صدافورا پلیس را در جریان گذاشتند و وقتی ماموران پلیس وارد خانه مورد نظر شدند،کالیچون بین پله‌های طبقه اول و دوم –در حالی که اموال مسروقه را زیر بغلش زدهبود- شمشیر به دست از پله‌ها پایین می‌آمد که ناگهان با دیدن ماموران خواست دوبارهبه طبقه بالا برود که یک پلیس دیگر پشت سرش سبز شد و بالاخره به دام افتاد.

دزدی در شومینه

فرانک مولار از جمله دزدهای باسابقه کالیفرنیا بودکه گاه و بیگاه دستگیر می‌شد و پس از گذراندن دوران حبس، دوباره دست به دزدی می‌زد. یک روز فرانک تصمیم گرفت از یک خانه سرقت کند. او نقشه دقیق و حساب شده‌ای کشید وپیش خودش فکر کرد اگر از شومینه وارد شود، به راحتی و بدون هیچ سر و صدایی می‌تواندوارد ساختمان مورد نظر شود.

مولار بعد از اینکه دزدکی به پشت بام خانه رفت، سرشرا داخل لوله شومینه کرد و دست‌هایش را به اطراف دیوار گرفت و بعد سعی کرد تا تمامبدنش را وارد لوله کند. او آهسته آهسته پایین آمد و درست وقتی سرش از شومینه بیرونآمد و توانست اتاق پذیرایی را ببیند، تمام بدنش داخل لوله گیر کرد و دیگر نتوانستتکان بخورد. افراد حاضر در خانه به محض دیدن مولار، با پلیس تماس گرفتند و دزدبیچاره بار دیگر دستگیر شد.

موش مردگی هنگام دزدی

در یکی از نیمه‌های شب سال ۲۰۰۸اهالی یکی ازمحله‌های بورجاست –شهر کوچکی خارج ازوالنسیا در اسپانیا- صدای باز و بسته کردن درمغازه‌ای را شنیدند. آن موقع شب بسیار عجیب بود که صاحب مغازه بخواهد وارد آنجاشود، از این رو همسایه‌ها که حسابی به ماجرا مشکوک شده بودند، پلیس را در جریانگذاشتند و چند دقیقه‌ای طول نکشید که ماموران پلیس به همراه صاحب مغازه در محل موردنظر حاضر شدند.

یکی از مامورها پیش از اینکه در مغازه باز شود، نورچراغ قوه‌اش را از شیشه ویترین به داخل انداخت و ناگهان صورت مردی را دید کهمخفیانه خم شده و در حال نگاه کردن به بیرون و افرادی است که دور مغازه جمعشده‌اند. دزد با دیدن ماموران از در پشتی مغازه پا به فرار گذاشت و مستقیم به طرفسالن برگزاری مراسم تشییع رفت و در تابوتی که آنجا بود، دراز کشید و خودش را بهمردن زد. ماموران وارد سالن مراسم که شدند، همه جا را خوب به دقت بازرسی کردند و یکپلیس آرام آرام به سمت تابوتی که از دور به نظر می‌رسید جنازه‌ای در آن باشد، رفت. به تابوت نزدیک شد و وقتی داخلش را دید با دیدن جنازه بسیار تعجب کرد زیرا مرده‌ایکه در تابوت دراز کشیده بود، لباس کهنه به تن داشت و نفس می‌کشید. دزد باهوش فکرمی‌کرد که با این کار می‌تواند از دست قانون فرار کند، اما اشتباه می‌کرد و بعد ازدستگیری تنها ارفاقی که به او شد، این بود که مقامات مسوول نام او را فاش نکردند تامبادا کسی این دزد احمق را بشناسد.

دزدی که پایش سر خورد

ژانویه سال ۲۰۰۸بود و همه فروشگاه‌های میشیگانبسیار شلوغ بودند و همین، فرصت خوبی برای سارقان فروشگاه‌ها ایجاد می‌کرد که هر چهدلشان می‌خواهد به جیب بزنند. فروشگاه وسترن میشیگان از گزینه‌های خوب برای دزدهابود و از این رو در نهم ماه ژانویه جرالد اندرسون که معمولا در شلوغی‌ها به دزدیمی‌رفت، وارد فروشگاه شد. چرخی زد و در میان وسایل فروشگاه چند چاقوی شکار که ۳۰۰دلار قیمت داشتند، نظرش را بسیار جلب کرده بود.

جرالد بعد از اینکه مطمئن شد هیچ‌کس متوجه او نیست،چاقوها را برداشت و آنها را زیر لباسش پنهان کرد و به طرف در خروجی حرکت کرد. امادر همین هنگام جرالد متوجه شد که یک نفر او را صدا می‌زند و شستش خبردار شد کهمامور فروشگاه به او مشکوک شده. قدم هایش را تند کرد تا هر چه زودتر از فروشگاهخارج شود که ناگهان پاهایش سر خورد و محکم به زمین خورد. از آنجایی که این سارقنگون بخت چاقو‌ها را زیر پیراهنش پنهان کرده بود، وقتی زمین خورد، تیغ تیز چاقوهادر شکمش فرو رفت. دورتا دور سارق پر بود از آدم‌هایی که با تعجب او را نگاهمی‌کردند و وقتی نگهبان پیراهن او را بالا زد، همه ماجرا روشن شد و به این ترتیبسارق بخت برگشته را که البته متهم شناخته شد، برای مداوا به بیمارستان منتقلکردند.

 

همچنین ببینید

گلی که موجب حیرت‌دانشمندان شد+عکس

دنیای گیاهان بسیار بزرگتر از آن چیزی است که ما می دانیم. هر روز گیاهانی …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *