اطلاعات
یکی از بسیجیان دزفول می گوید:
شب عملیات فتح المبین بود و آخرین وداعها و حلالیت طلبیدنها. وقتی به شهید مجید صدف ساز رسیدم او را در آغوش گرفتم. مجید با حالت خاصی گفت: هر چه دلت می خواهد مرا نگاه کن که این آخرین دیدار ماست .
به او گفتم : مجید ! می دانی که خود را با شهدا مقایسه کردن کار مشکلی است. پس شروع کردم به برشمردن اوصاف شهدا. وقتی حرفهایم تمام شد، او با قاطعیت و در حالی که در نگاهش نور شهادت بود،
گفت : اوصاف شهدا را گفتی ، من اینها را در خود یافته ام و لیاقت شهادت را دارم.
از قاطعیت کلام او دلم لرزید، او همان شب به شاهد شهادت لبخند زد و به کاروان شهیدان کربلا پیوست.