کار برای شهدا و توجه خاص شهدا

در زمانی که در بسیج پایگاه فعالیت می کردم براساس جلساتی که برگزار شد تصمیم گرفته شد که اولین یادواره شهدای مسجد صاحب الزمان(عج) با جلسات برگزار شود. بچه های مسجد -که واقعا دست شان درد نکنه- تمامی اعضای جلسات شورای بسیج و … همگی دست در دست هم دادند که از همان ابتدا با برنامه ریزی دقیق برنامه ای در شان شهدا برگزار شود که برای چنین مراسمی  تبلیغات زیادی در سطح شهرستان برگزار شود لذا تصمیم گرفته شد چند بنر و یادگار جهت نصب در سطح شهر آماده کنیم در آن زمان مسولیت تبلیغات مسجد بر عهده برادر بزرگمان آقای عظیم سلیمانی بود برای تهیه پارچه و رنگ مجبور بودیم که درب منزل ایشان و کلید را بگیریم. با یکی از بچه ها سوار موتور سیکلت شدیم و به راه افتادیم در بین راه با ماشینی نزدیک بود تصادف کنیم که فرمان را تا آخر پیچانده و از ماشین فرار کردیم بعد از کمی توقف و نگاهی به پشت سرمان انداختیم با کمال تعجب دیدیم که از جوی آب بزرگی هم رد شده ایم هر چه فکر کردیم که چه جوری از روی آب رد شده ایم و خواستیم که دوباره حتی یک ترکه هم سخت و غیر ممکن بود واقعا جیزی شبیه معجزه بود و شاید هم چون خواستیم برای شهداکار کنیم توجه خاص آن عزیزان  بود که ما را از حادثه ای ناگوار نجات داد.

راوی : یونس نوری زاده