خانه / دفترچه خاطرات / دفترچه خاطرات / ۱۳۷۶- انگشتانی اغشته به سس

۱۳۷۶- انگشتانی اغشته به سس

بسم الله الرحمن الحیم

سه شنبه، شب دوم اردو سر سفره بودیم و داشتیم غذا می خوردیم ،شام همبرگر داشتیم .

 بعد از مدتی آقای علی هدایتی(مسئول تدارکات اردو) به داخل چادر ما آمد و برای هر نفر مقداری سس روی غذایش می ریخت ، تا اینکه نوبت من شد و روی غذایم سس ریخت در همین هنگام دستم که از قبل زخمی شده بود مقداری خوب شده بود به سر نوشابه خورد و دوباره زخمی شد و خون از دستم جاری شد و  من متوجه نشدم .

مشغول شام خوردن بودم و با خیال اینکه دستم آغشته به سس است مقدار خیلی خیلی کمی از خونم را خوردم و بعد از تمام شدن غذا وقتی که نگاه دستم کردم دیدم که دستم خونی است نه سسی.

 والسلام  

حجت ( محمد ) عباسی نسب

          6/1/76 

همچنین ببینید

اردوی نوروزی نونهالان۹۴ (فتح المبین)

بسم رب الشهدا والصدیقین آخرین روزهای تعطیلات بود از هدر رفتن تعطیلاتم خیلی پشیمان وناراحت …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *