خانه / نشریه / خاکریز عشق / خاطرات طنز جبهه-گم شدن ۱۰ تن هندوانه کمتر از ۱۵ دقیقه

خاطرات طنز جبهه-گم شدن ۱۰ تن هندوانه کمتر از ۱۵ دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

سال ۱۳۷۶  قبل از عملیات نصر۴ بود جمعی لشکر ۷ حضرت ولیعصر(عج) دزفول از واحد درمان بعنوان جانشین بهداری لشکر انجام وظیفه می نمودم .

خاطره های دوران جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس به جهت اینکه در طول جنگها معمولاً فقط صحبت ازگفته های تلخی است که به طور طبیعی در جنگ به وقوع می پیوندد و لیکن این مورد بسیار جذاب می باشد .

من همراه با نیروهای لشکر ۷ حضرت ولیعصر(عج) به منطقه کردستان جهت شرکت در عملیات نصر ۴ اعزام شدیم ، حدوداً یکماه قبل از اعزام نیروهای عمل کننده از هر واحد و گردان جهت شناسایی و استقرار در محل به منطقه اعزام می شدند و ما نیز به نمایندگی واحد بهداری و درمان لشکر همراه با دیگر واحدها به شهرستان بانه از استان کردستان همراه شدیم بعد از آن مقر لشکر از شهرستان بانه به سردشت منتقل شد و منطقۀ استحفاظی و تاکتیکی لشکر ۷ حضرت ولیعصر(عج) نزدیک روستای بول حسن از توابع سردشت و این روستا نزدیک به نوار مرزی ایران و عراق می باشد ، منطقه ای کوهستانی که دشتی به وسعت کم وجود داشت و تصمیم فرماندهان بر این شد که واحد های اعزام شده در آن دشت نزدیکیهای روستای بول حسن اردوگاه تاکتیکی خود را بر پا نماییم .

منطقه ای که لشکر مستقر شده بود بجهت کوهستانی و صعب العبور بودن و نبود محلهای وسیع مجبور می شدیم از جا و مکان بیشترین بهرۀ لازم را ببریم بدین منظور تصمیم بر این شد چون تمامی واحدها باید از نظر بهداشتی و سلامت تغذیه و درمان نیروها به بهداری دسترسی داشته باشند و همۀ واحدها نزدیک به بهداری باشند چادر بهداری را در وسط مقر بر پا نمودیم و دیگر واحدها هرکدام به ترتیب چینش اعلام شده از طرف فرماندهی شروع به برپایی لوازم و ادوات خود نمودند .

شبی که قرار بر انجام عملیات بود از صبح آن روز فرماندهان سفارشات و تذکرات لازم را به نیروها یادآور شدند و به بچه ها اعلام شد چونکه هلیکوپترهای شنوک توانایی حمل و جابجایی نفرات زیادی را دارا می باشند آماده برای اعزام توسط هلیکوپتر های شنوک به خط رهایی بشوند ، معمولاً عرف و عادت واحد تدارکات این بود روز قبل از عملیات نیروهای عمل کننده را به نحو احسن پذیرایی می نمودند و آنروز نیز طبق معمول همیشه ، کامیونهای حمل کمک رسانی آذوقه ها را طبق برنامه از پیش تعیین شده به منطقه و محل استقرار نیروها سرازیر شدند و اولین کامیون کمک رسانی یک کامیون ده تنی هندوانه بود ، هندوانه ها را نزدیک به چادر بهداری تخلیه کرده و هنوز تصمیمی برای تقسیم آنها گرفته نشده بود .

منطقه آرام و دارای هوایی بسیار جذاب و طراوت آن هر جنبنده ای را به وجد می آورد و در آن هوای پاک دل انگیز اشتهای آدمی نیز به نیکوترین وجهی خودنمایی می کرد ، راننده کامیون بار هندوانه خود را تخلیه نمود و نفرات مسئول تقسیم واحد تدارکات خود را آماده می نمودند تا دیگر ماشینهای تدارکاتی را به محل راهنمایی کنند و موقع ظهر همراه با نهار هندوانه ها را نیز بین نیروها تقسیم نمایند ، در این موقع از چادر فرماندهی به واحدهای عمل کننده اطلاع داده شد همه نیروها آمادۀ اعزام به منطقه عملیاتی توسط هلیکوپترهای شنوک باشند و طولی نکشید هلیکوپترها با پروانه های بلند خود از راه رسیدند و بچه ها با دیدن و شنیدن صدای هلیکوپترها به داخل چادر ها رفته تا خود را از گزند گردوغبار بلند شده توسط بالگردها در امان بدارند .

هلیکوپترها به زمین نشستند و من نیز به همراهی برادر حسین حاتمی مسئول بهداری لشکر به داخل آمبولانس نزدیک به چادر بهداری رفتیم و شیشه های ماشین را تا انتها بالا کشیدیم تا گردوغبار حاصله از فرود هلیکوپترها فروکش کند ، گردوغبار آنچنان بالا گرفته بود که چشمها قادر به دیدن نبود و یک متری هم به سختی مشاهده می شد ، از فرود هلیکوپترها تا خاموش شدن آنها و فروکش شدن گردوغبار بوجود آمده حدوداً پانزده دقیقه ای طول کشید .

گردوغبار از بین رفت و هیچکس در محل دیده نمی شد ،  یک نفر هم در محل مشاهده نمی شد ، بعد از گذشت چند لحظه  متوجه شدیم اثری از ۱۰ تن هندوانه نیست همانطور که که از تعجب نزدیک بود شاخ درآوریم برادران رزمنده را مشاهده کردیم که یکی یکی برای شستن دست و صورت خود کنار تانکر آب نمایان می شدند

و انجا بود که شکمان تبدیل به یقین شد بله در فاصله زمانی شروع و اتمام گردوغبار برادران رزمنده ده تن هندوانه را در مدت ۱۵ دقیقه به داخل چادرهای خود منتقل نموده بودند و حالا  برای رهایی از  چسبندگی روی دستها و صورتشان به سمت تانکر آب یورش برده اند.

خدا وکیلی اگر می خواستیم آن  ده تن بار هندوانه را با کمک بچه ها جابجا کنیم از بچه ها کمک بگیریم با این سرعت و زمان کم نمی توانستیم عملیاتی با این موفقیت به انجام برسانیم .

آنروز رزمندگان با رعایت استتار و اختفای زایدالوصفی زمانی کمتر از پانزده دقیقه، عملیات انتقال ده تن هندوانه را به درون چادرها و سپس نوش جان نمودن با موفقیتی فراموش نشدنی به انجام رساندند .

         والسلام

خاطره ای از : عبدالامیر هدایتی راد

 

          

 

همچنین ببینید

یا زیارت یا شهادت

  از آن اشخاصی بود که دائم باید در میان گودالهای قبر مانند، سراغش را …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *