نامه‌ی اول

سلام
حال من خوب است
اما تو را نمی‌دانم…
مدت‌هاست می‌خواهم دلتنگی‌های همیشه‌ام را در قالب نامه‌هایی بی نام و نشان برایت پست کنم…
نامه‌هایی که شاید هیچگاه به دستت نرسند…
نامه‌هایی حاوی بغض‌های تلخی که سال‌هاست گلویم را تا سر حد‌ مرگ می‌فشارند…
نامه‌هایی حاوی دردها و زخم‌های کهنه‌ای که جسم نحیفم تاب تحمّلشان را ندارد…
می‌بینی؟
نامه‌های ما هم این گونه اند…
دردهای ما یکی دو‌ تا که نیست، صدهاست…
امّا دردهای تو…
صدها و دویست‌ها که نه هزارهاست؛ شاید هم بی‌نهایت…
بی‌تابی‌ام را آرامش باش آقای خوبی‌ها…
حرف‌های نگفته‌ام را می‌گذارم برای نامه‌های بعد…
 
 
حسین سنگری
{jcomments on}

همچنین ببینید

alt

نامه‌ی دوم

سلام… بگذار بی هیچ مقدمه‌ای، فارغ از راه و رسم نامه‌نگاری، فقط بنویسم حرف‌هایی را …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *