خانه / نشریه / ادب فارسي / ناامید، ساکن بن‌بست خود است.

ناامید، ساکن بن‌بست خود است.

altگر بدونم که می‌مونم… کار امروز را به فردا می‌گذارم! – توقع بی‌جا مانع از کسب کمال است – اگر شکست خوردی برخیز… نه تو تمام شدی، نه بازی.

* حسادت… نشانه بلاهت است.

* با امید… لبخند جان تازه‌ای گرفت.

* اجازه ندهیم بدی‌ها، برایمان بدیهی شوند!

* تا تموم نشدم کارهایی است که باید تموم کنم!

* ترس بی‌جا… مایه یأس است.

* متفکر… نمی‌تواند متنفر باشد.

* یأس و ترس، دوقلوهای به‌هم چسبیده‌ای هستند که خود به دنیا می‌آوریم!

* فارغ از بال چگونه می‌توان فارغ‌البال پرواز کرد؟

* چون با من هم‌رأی است… فرد دانایی است!

* عده‌ای تا سرشان به سنگ نخورد، آدم سرسنگینی هستند!

* چون خواست دیگران را عوض کند… راه را عوضی رفت.

* باغبان… شادابی را آب می‌دهد.

* شغلی موفق است که با شوق انجام گیرد.

* موسیقی طبیعت… احساسات را صدا می‌زند.

* در ایستگاهی که قرار داریم برآورد کنیم، چه‌قدر از اهدافمان برآورده شده؟

* بالاخره از خجالت آرزوهای برآورده نشده، درمی‌آیم!

* زمانی نرسد که برای زندگی، همه چیز داریم، غیر از زمان…!

* بهوش… تا فرصت‌های دسترس، از دست نرود.

* ماهی با آب و تاب… زندگی را تعریف می‌کند.

* در ایستگاه توقع ممنوع… به آرامش رسیدم.

* استعداد… شاگرد بدون استاد.

* با ادعا نمی‌توان… اعاده حیثیت کرد!

* گذشته از آن‌چه کردیم… حالا چه می‌کنیم؟

* در دنیا خوش باش… ولی به آن روی خوش نشان نده.

* آن‌چنان که باید باشی باش… نه آن‌چنان که هستی.

* خودبزرگ‌بین بودن… هنر بزرگی نیست.

* کارش ساخته است… کسی که کاری از او ساخته نیست.

* بدترین بی‌هنری… بی‌هدفی است.

* خودکشی از بالا به پایین انداختن… خودکوشی از پایین به بالا رفتن است.

* نمرات ما… حاصل ثمرات ماست.

* امان از کسی که… نمی‌تواند امانتدار باشد.

* پرنده پر کشیدن را نفس می‌کشد… وقتی نفس نمی‌کشد، روحش پر می‌کشد.

* از فرط خستگی… چشم بسته می‌خوابم!

* خشونت را تکل بزن، محبت را پاس بده… رفاقت را گل کن.

* چون می‌خواست احترامش را نگه دارند… به خود احترام گذاشت.

همچنین ببینید

غزه با خون شهیدان نورانی شده است

امروز غزه دیگر آن قبیله ۱۶ قرن پیش نیست که عده ای خود را به …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *