زندگی نامه امامزاده رودبند

 

 

ای آب بحق خالقی که ترا خلق نموده؛مسدود شو!

فرزند سید صدر الدین موسی بن صفی الدین سید اسحاق اردبیلی نسب ایشان با ۱۹ واسطه به حمزه فرزند امام کاظم (ع) می رسد. جد اعلای خاندان داعی و صاحب کشف و کرامات ,قطب العارفین بوده و یکی از اکابر عرفا به شمار آمده است . پادشاهان صفوی که نوعا در ترویج مذهب جعفری می کوشیدند از احواد همین خواجه هستند . ایشان از اهل اردبیل و به تزکیه ی نفس و صفای باطن اشتغال داشتند و بعد رهسپار کاظمین گردید و مجاورت در آن سرزمین را برگزید و به مجاهدات نفسانی و روحانی پرداخت .

سید صدر الدین ظهیر الاسلام در کتاب شکرستان می نویسد : در دوره ی ظهور اسلام که دیانت اسلامی و تمدن عربی در مشرق زمین گسترش یافت ایران ضمیمه ی جزیره العرب شده ومردم از روی ترس یا شوق مسلمان شده و تا اواسط قرن ۸هجری سنی حنفی شافعی و معتزلی بودند. وقتی سلطان محمد خدابنده مذهب تشیع را اختیار کرد . جمعی از علما و سادات را برای تبلیغ تشیع به نقاط مختلف مملکت فرستاد . سید ولی الدین (جد سادات گوشه ) وسید سلطان علی سیاه پوش را به دزفول وسید نجم الدین محمود املی به شوشتر آمده , مردم را شیعه اثنی عشری نمودند .دوره مشعشعیان نیز به این مذهب کمک کرد بطوریکه در دوره صفویه بجز شیعه در خوزستان نبود و تا کنون نیست .

در موقعیکه شاه اسماعیل صفوی به شوشتر آمد شبانه در میدان شهر گردش کرده مذهب اهالی را تحقیق می کرد اغلب می گفتند وما مذهب میرنور الله مرعشی داریم) شاه میر نور الدین را احضار وپس از تحقیق معلوم شد شیعه اثنی عشری است. ایشان از اردبیل به قصد زیارت امامین همامین کاظمین ,مجاورت در شهر مقدس کاظمین را انتخاب کرد و در جوار ائمه اطهار به مجاهدت نفسانی پرداخت .

شبی از شب ها در حین مجاورت در عالم رویا خدمت امام جواد (ع) شرفیاب شد .حضرت به او می فرماید : یا علی از جانب جدم رسوا خدا ماموری که به قلعه دزفول بروی و سکنه آنجا را از دین باطل و فاسد ارشاد و هدایت و به دین حق و مذهب اثنی عشری هدایت کنی و اگر تمرد نمایند برای تنبیه و انذار ایشان اختیار آب رود خانه آنجارا جدم رسول خدا به امر الهی به تو تفویض داشته , زود برخیز و برو.

سید بعد از این رویای صادقه امتثال امر امام میکند به قلعه دزفول می آید ودر همان محل بقعه ی موجود , رحا اقامت می گزیند بعد از ورود و انتشار خبر اجلال نزول سید , اهل قلعه به خدمتش می آیند شروع به ارشاد و هدایت می نماید و مردم را از عقاید مذهب غیر تشیع منع می نماید .البته هر چه ارشاد به حقیقت و ممانعت از باطل بیشتر صورت می شود و رفته رفته بی تو جهی به سید کرده و در حین تخویف و انذار سید , مردم بنا را بر استهزاء وتمسخر می گیرند . سید به آنها می فرماید: از خدای متعال بترسید و از رسول خدا شرم نمایید و دست از دین غیر مشروع بردارید و اگر بر باطل اسرار می ورزید چه بسا که خداوند آب رود خانه را بر شما سد نماید و شما از تشنگی بمیرید , ایشان موضوع آب بستن را از شدت تعجب متوقف بر محال دانستند و با اصرار زیاد عرضه نمودند که ما وقتی بتو ایمان می آوریم و دین تو را قبول می نماییم که آب را بروی ما ببندی .

سید می فرماید : ای آب بحق خالقی که ترا خلق نموده و بحق آن پیامبری که به عمم امام جواد (ع) امر فرموده و مرا به اینجا فرستاد و امر تو را در خصوص تنبیه گمراهان به من واگذار نمود بسته و مسدود شو. فورا آب رود خانه خشک و مسدود می شود , منحرفان از حقیقت بعد از مشاهده این حال , پریشان و مضطرب در فقدان آب به همراه اهل و عیال خود نادم و پشیمان به محضر سید پناه می آورند و از معاصی خود توبه می نمایند سید می فرماید به شرطی آب جاری خواهد شد که دیگر به آیین فاسد و اعمال ناشایست خود بر نگردید و از صمیم قلب توبه نمایید و بدین پیغمبر و مذهب اثنی عشری در آیید و همگی آنها قبول می نمایند . بعد میفرماید: باید تمامی زن و مرد شما وضو ساخته و دو رکعت نماز با هم بجا آورید. و به درگاه پروردگار التماس کنید و به پیامبر و ائمه ی اطهار پناهنده شوید, شاید از برکت ایشان دعای من و شما به اجابت برسد بعد از نماز شروع به توبه و انابه کردند و آب به شکل اول جاری شد و بعد از آن تاریخ سید به شاه رودبند مشهور شد.

مولف کتاب ریحانه الادب وفات سید سلطان علی سیاهپوش را در روز سه شنبه ۱۸ رجب سال ۸۳۰ ق دانسته است .البته سید داعی در تذکره سال وفاتش را در۷۹۹ه میداند به دستور امیر تیمور گورکانی که به سبب وقوع قضیه ای نسبت به سید ارادتی پیداکرده بود ساختمانی بر مزارش بنا نهادند.